تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1668 از 2734 اولاول ... 668116815681618165816641665166616671668166916701671167216781718176821682668 ... آخرآخر
نمايش نتايج 16,671 به 16,680 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #16671
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    تو شادی گذشتمی، بخت سعید رفتمی
    تو این هیاهوی غریب، بهونه قشنگمی
    گفتی نگو دوست دارم، حرفتو باور ندارم
    اشتباه می کنی باز هم اشتباه می کنی باز هم
    دوسِت دارم من به خدا، قدر تمام قصه ها

    تو رو قسم به عشقمون، یه شب دیگه پیشم بمون

  2. #16672
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    نسیم از جاده های دور آمد
    نگاهش كردم و چیزی به من نگفت

    تو و هم در انتظار یك بهانه
    از این رفتار رنجیدی و رفتی

    عجب دریای غمناكی ست این عشق
    ببین با سرنوشت من چها كرد

  3. #16673
    داره خودمونی میشه ARYAN-44's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    شارشظ
    پست ها
    127

    پيش فرض

    ببخشید بعدی ادامه بده فرصت ویرایش ندارم
    Last edited by ARYAN-44; 01-10-2007 at 16:34.

  4. #16674
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    دم رفتن کسی گفت سفر بخیر
    که واسم غریب و نا شناخته بود
    اما اون وقتی رسید که قلب من
    همه آرزوهاشو باخته بود

  5. #16675
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض


    ديگه توک روز شيكسه
    دراي قلعه بسّه
    اگه تا زوده بلن شين
    سوار اسب من شين
    مي رسيم به شهر مردم، ببينين: صداش مياد
    جينگ و جينگ ريختن زنجير برده هاش مياد.
    آره ! زنجيراي گرون، حلقه به حلقه، لابه لا
    مي ريزد ز دست و پا.
    پوسيده ن، پاره مي شن
    ديبا بيچاره ميشن:
    سر به جنگل بذارن، جنگلو خارزار مي بينن
    سر به صحرا بذارن، كوير و نمكزار مي بينن

    عوضش تو شهر ما... [ آخ ! نمي دونين پريا!]
    در برجا وا مي شن، برده دارا رسوا مي شن
    غلوما آزاد مي شن، ويرونه ها آباد مي شن
    هر كي كه غصه داره
    غمشو زمين ميذاره.
    قالي مي شن حصيرا
    آزاد مي شن اسيرا.
    اسيرا كينه دارن
    داس شونو ور مي ميدارن
    سيل مي شن: گرگرگر!
    تو قلب شب كه بد گله
    آتيش بازي چه خوشگله!

    آتيش! آتيش! - چه خوبه!
    حالام تنگ غروبه
    چيزي به شب نمونده
    به سوز تب نمونده،
    به جستن و واجستن
    تو حوض نقره جستن

    الان غلاما وايسادن كه مشعلا رو وردارن
    بزنن به جون شب، ظلمتو داغونش كنن
    عمو زنجير بافو پالون بزنن وارد ميدونش كنن
    به جائي كه شنگولش كنن
    سكه يه پولش كنن:
    دست همو بچسبن
    دور ياور برقصن
    � حمومك مورچه داره، بشين و پاشو � در بيارن
    � قفل و صندوقچه داره، بشين و پاشو � در بيارن

    پريا! بسه ديگه هاي هاي تون
    گريه تاون، واي واي تون! � ...

    پريا هيچي نگفتن، زار و زار گريه مي كردن پريا
    مث ابراي باهار گريه مي كردن پريا ...


    احمد شاملو

  6. #16676
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    از دشمنان برند شکایت به دوستان
    چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم

  7. #16677
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض


    مرغي در بال هاي يش شكفت
    زني در پستانهايش
    باغي در درختش.

    ما در عتاب تو مي شكوفيم
    در شتابت
    مادر كتاب تو مي شكوفيم
    در دفاع از لبخند تو
    كه يقين است و باور است.

    دريا به جرعه يي كه تواز چاه خورده اي حسادت مي كند.


    كه زندان مرا باور مباد ...

    كه زندان مرا بارو مباد
    جز پوستي كه بر استخوانم.

    باروئي آري،
    اما
    گرد بر گرد جهان
    نه فرا گرد تنهائي جانم.

    آه
    آرزو! آرزو!

  8. #16678
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    و این جهان به لانه ی ماران مانند است
    و این جهان پر از صدای پاهای
    حركت مردمی است
    كه همچنان كه تورا می بوسند
    در ذهن خو طناب دار تو را می بافند

  9. #16679
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    در كوچه‌های خاكی معصومیت
    از سال‌های رشد حروف پریده رنگ الفبا
    در پشت میزهای مدرسه‌ی مسلول
    از لحظه‌ای كه بچه‌ها توانستند
    بر روی تخته حرف «سنگ» را بنویسند
    و سارهای سراسیمه از درخت كهنسال پر زدند.
    من از میان ریشه‌های گیاهان گوشتخوار می‌آیم
    و مغز من هنوز
    لبریز از صدای وحشت پروانه‌ای‌ست كه او را
    در دفتری به سنجاقی
    مصلوب كرده بودند.
    وقتی كه اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود
    و در تمام شهر
    قلب چراغ‌های مرا تكه‌تكه می‌كردند.
    وقتی كه چشم‌های كودكانه‌ی عشق مرا
    با دستمال تیره‌ی قانون می‌بستند
    و از شقیقه‌های مضطرب آرزوی من
    فواره‌های خون به بیرون می‌پاشید
    وقتی كه زندگی من دیگر
    چیزی نبود، هیچ چیز بجز تیك‌تاك ساعت دیواری
    دریافتم، باید. باید. باید.
    دیوانه‌وار دوست بدارم.
    یك پنجره برای من كافیست
    یك پنجره به لحظه‌ی آگاهی و نگاه و سكوت
    اكنون نهال گردو
    آنقدر قد كشیده كه دیوار را برای برگ‌های جوانش
    معنی كند
    از آینه بپرس
    نام نجات دهنده‌ات را
    آیا زمین كه زیر پای تو می‌لرزد
    تنهاتر از تو نیست؟
    پیغمبران، رسالت ویرانی را
    با خود به قرن ما آوردند
    این انفجارهای پیاپی،
    و ابرهای مسموم،
    آیا طنین آیه‌های مقدس هستند؟
    ای دوست، ای برادر، ای همخون
    وقتی به ماه رسیدی
    تاریخ قتل‌عام گل‌ها را بنویس.
    همیشه خواب‌ها
    از ارتفاع ساده‌لوحی خود پرت می‌شوند و می‌میرند
    من شبدر چهارپری را می‌بویم
    كه روی گور مفاهیم كهنه روییده‌ست
    آیا زنی كه در كفن انتظار و عصمت خود خاك شد جوانی من بود؟
    آیا دوباره من از پله‌های كنجكاوی خود بالا خواهم رفت
    تا به خدای خوب، كه در پشت‌بام خانه قدم می‌زند سلام بگویم؟
    حس می‌كنم كه وقت گذشته‌ست
    حس می‌كنم كه «لحظه» سهم من از برگ‌های تاریخ است
    حس می‌كنم كه میز فاصله‌ی كاذبی‌ست در میان گیسوان من و دست‌های
    این غریبه‌ی غمگین
    حرفی به من بزن
    آیا كسی كه مهربانی یك جسم زنده را به تو می‌بخشد
    جز درك حس زنده بودن از تو چه می‌خواهد؟
    حرفی به من بزن
    من در پناه پنجره‌ام
    با آفتاب رابطه دارم.


    (باید برم غذا بپزم با اینکه از اینجا بودن لذت میبرم....میگم خدانگهدار دوستان)

  10. #16680
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    من باور دارم که روزی
    ماه از شهر من کوچ خواهد کرد ....
    و آسمان گرسنه ديارم را
    با گونه های مهتابی پر اشکش
    وداع می گويد

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •