خیلی ممنون nw_nk جان![]()
خیلی ممنون nw_nk جان![]()
پیراهن های رم برای فصل آینده رو نمایی شد
دوست عزیز
شما میتونستی این رو توی تاپیک هوادارن رم اعلام کنی
در کل ممنون
کلا میشه اسم این تاپیکو عوض کرد و توش لباس فصل آینده ی تمام تیم هارو قرار داد !
آره خیلی عالیه اگه مسئولان این کارو بکنن . پیشنهاد خوبیه
به به چه تاپیک جالب و فنی واقعا
دوست عزیز تاپیک رم هست ها
...................................
حالا حرف دوستانم خوبه ولی اخه پیرهن فصل بعد هم شد تاپیک؟
در اروپا همه مى خواهند پپ گوارديولا داشته باشند!
![]()
از ابتداى سال ۲۰۰۴ مديران چند باشگاه بزرگ اروپايى تصميم گرفتند تا براى موفقيت هاى بيشتر مربيانى جوان و آموزش ديده در ساختار باشگاه را روى نيمكت مربيگرى تيم هايشان بنشانند. اين موضوع با استقبال زيادى مواجه نشد اما در آلمان رؤساى فدراسيون فوتبال اين كشور براى انجام اين تست دست به يك ريسك بزرگ زدند و با نشاندن رودى فولر جوان روى نيمكت مربيگرى تيم ملى دوره تازه اى را رقم زدند. شايد اين اولين حركت به حساب نمى آمد اما چون در سطح بالايى صورت گرفت بيش از ديگران مورد توجه قرار گرفت. از آن تاريخ به بعد شاهد حضور مربيان جوان و كم تجربه روى نيمكت مربيگرى تيم هاى ملى بوديم به طورى كه برخى كارشناسان آن را يك انقلاب بزرگ در عرصه فوتبال جهان ناميدند. در آلمان بعد از رودى فولر، يورگن كلينزمن آمد و سپس يوآخيم لو، در هلند فرانك ريكارد و سپس ماركو فان باستن، در ايتاليا روبرتو دونادونى و در برزيل و آرژانتين كارلوس دونگا و ديه گو آرماندو مارادونا اما آنچه مشخص و روشن است اين انقلاب بزرگ بر اساس يك پروژه از قبل تعيين شده و برنامه ريزى شده انجام نگرفته است و بسيارى بر اين باورند كه با فراخواندن يك مربى جوان و صاحب اسم و رسم روى نيمكت مربيگرى تيم خود مى توانند به اهدافشان دست يابند و حالا دوره جديدى در باشگاه ها آغاز شده است. به نظر مى رسد برخلاف تيم هاى ملى در تيم هاى باشگاهى اين روند بهتر انجام مى گيرد.
زياده خواهى باشگاه ها
سال هاست كه فوتبال دفاعى و تأخيرى كه فقط پيروزى بر اساس ضد حملات را به دنبال دارد مورد توجه علاقه مندان به اين ورزش قرار ندارد. آنهايى كه به ورزشگاه ها مى روند از تيم هاى محبوب خود يك خواسته دارند و اينكه زيبا بازى كنند و ترسو نباشند. اين حق مسلم آنهايى است كه با اشتياق فراوان در طول سال به ورزشگاه مى روند و تيم خود را حمايت مى كنند. از اوائل دهه ۱۹۹۰ برخى مربيان جوان و آموزش نديده در مدت زمان هايى كوتاه هدايت تيم هاى باشگاهى را به دست گرفتند و باوجود اينكه موفقيت هاى بزرگى را به دست نياوردند اما به خاطر جسارت و بى پروايى در اجراى روش هاى هجومى سخت مورد توجه كارشناسان و اهالى فوتبال قرار گرفتند. در اواخر همين دهه اين پروژه در برخى از باشگاه ها به عنوان يك هدف تعيين شد اما به خاطر ناكام بودن مربيان جوان در رسيدن به موفقيت هاى بزرگ و زياده خواهى سران باشگاه ها، براى چند سالى باز هم اعتماد از مربيان جوان سلب شد و هدايت تيم ها به مربيان صاحبنام رسيد. در اين چند سال آن عده از مربيان جوان با حضور در كلاس هاى مربيگرى و كسب دانش ،خود را در سطح فوتبال دنيا مطرح نمودند اما هنوز هم پشت سر چهره هاى نامدار قرار مى گرفتند. براى مثال در انگلستان و باشگاه چلسى رود گوليت و جان لوكا ويالى براى مدتى هدايت اين تيم را به دست گرفتند اما انتظارات از آنها آنقدر بالا بود كه خيلى زود از صحنه حذف شدند و هنوز هم از آن مرداب شوم خارج نشده اند. در لاتزيو روبرتو مانچينى زير نظر اسون گوران اريكسون سوئدى آموزش هاى لازم را ديد و با قدرت به اين عرصه قدم گذاشت اما در نهايت سران اينتر با او كارى كردند كه مجبور به خانه نشينى يك ساله شود. در آلمان هم توماس هسلر، ليتبارسكى، توماس شائوف و كلينزمن از چهر ه هاى سرشناسى بودند كه هدايت تيم هاى بوندس ليگايى و خارجى را در كارنامه دارند اما همان طور كه گفته شد عدم يك برنامه از قبل تنظيم شده مانع از حضور آنها در سطح گسترده شده است به طورى كه اكنون فقط توماس شائوف از اين عده در كار خود موفق بوده و دليل آن هم اعتمادى است كه سران باشگاه به وى كرده اند و بر اساس يك پروژه بزرگ با او در حال حركت به جلو و موفقيت هاى آينده هستند.
جوانان؛ هجومى و بى باك
قبل از اينكه به دوره جديد اعتماد به مربيان جوان بپردازيم، بررسى مى كنيم كه چرا هواداران تيم ها و كارشناسان بزرگ فوتبال موافق ادامه اين روند هستند. پر واضح است وقتى سن بالا مى رود نوعى ترس و نگرانى قسمتى از ذهن را مشغول به خود مى كند تا آنجايى كه تصميم براى كارهاى بزرگ و حركات جنگجويانه به ندرت صورت مى گيرد و همه كارها در زندگى در يك محيط آرام و به دور از جنجال برگزار مى شود. اين ترس و نگرانى حتى در زندگى خصوصى هم براى سنين بالا مشكل ساز مى شود و اختلافى كه آنان با فرزندان خود دارند به شكل عجيبى نمايان است. در فوتبال هم اين موضوع سبب نوعى فاصله بين بازيكنان و تماشاگران مى شود. مربيانى كه تاكتيك هاى احتياط آميز را در برنامه كارى خود قرار مى دهند اغلب سنينى بين ۵۰ تا ۷۰ دارند و اين فاصله سنى بين آنها و بازيكنان هم تيم را در يك مسير نادرست قرار مى دهد. به طور مثال در ميلان ۲ فصل گذشته بازيكنانى چون پاتو، بوريلو و حتى كاكايى كه به رئال مادريد پيوسته به خاطر تاكتيك هاى پوسيده و محتاطانه كارلو آنچلوتى هم خيلى زياد دچار آسيب ديدگى شدند و هم اينكه تبديل به يك بازيكن معمولى گرديدند. در يوونتوس كلوديو رانيه رى هم اين موضوع قابل مشاهده بود و يا در انگلستان فليپه اسكولارى كه براى مدتى كوتاه هدايت چلسى را به دست گرفت اما به هر حال تعداى از مربيان نظير سرآلكس فرگوسن، فابيو كاپلو، مارچلو ليپى، رافائل بنيتز و تعدادى ديگر وجود دارند كه با بهره گيرى از ذهنى هوشيار و خوشفكر همچنان در ارائه سيستم هاى هجومى اصرار دارند. مربيان جوان بين ۳۸ تا ۵۰ از نظر قدرت تصميم گيرى براى كارهاى بزرگ ۴۰ درصد از سنين ۵۰ تا ۷۰ سريعتر عمل مى كنند و براى مثال در هنگام مواجه شدن با بن بست تاكتيكى ۲۰ تا ۲۵ دقيقه زودتر از مربيان سن بالا دست به تعويض بازيكن و تاكتيك هاى بازى مى زنند. اگرچه هميشه اين تدابير منجر به پيروزى تيم نمى شود اما نوع حركت جسورانه و بازخوانى سريع بازى از چشم كارشناسان و اهالى فوتبال به هيچ وجه دور نمى ماند و تماشاگران هم به شكل هاى متفاوت از آن استقبال مى كنند. كارى كه در فصل گذشته پپ گوارديولا با بارسلونا انجام داد.
انقلاب جديد روى نيمكت
موفقيت هايى كه بارسلونا با پپ گوارديولا به دست آورد آنقدر چشمگير بوده كه باعث شده تا بسيارى از باشگاه ها براى تغيير در ساختار پوسيده تفكرات تيمى خود از روش سران باشگاه كاتالان پيروى كنند. از سال گذشته دوره جديدى از اعتماد به مربيان جوان آغاز شد كه در تعدادى از تيم ها مثل بايرن مونيخ (يورگن كلينزمن)،آژاكس آمستردام (ماركو فان باستن) يا نيوكاسل (آلن شيرر) با شكست مواجه شد و در تعدادى ديگر مثل بارسلونا با گوارديولا و تاتنهام با هرى ردنپ به نتيجه رسيد. در ايتاليا آنتونيو كونته بعد از سال ها تيم بارى را از دسته دوم به دسته اول آورد و چيرو فرارا هم با نشستن در ۲ بازى روى نيمكت مربيگرى يوونتوس اين تيم را از شرايط بحرانى نجات داد و جان تازه اى به بانوى پير بخشيد. اكنون در ايتاليا دوره اى تازه براى اعتماد به مربيان جوان آغاز شده است كه بايد به انتطار ثمره اين پروژه جديد باشيم. در ميلان لئوناردو جانشين كارلو آنچلوتى باتجربه اى مى شود كه اكنون هدايت چلسى را به دست گرفته است. اين مرد برزيلى هيچ سابقه مربيگرى در كارنامه اش ندارد و از زمانى كه فوتبال را رها كرده به عنوان مدير استعداديابى باشگاه ميلان مشغول به كار بوده اما گفته مى شود در طول اين سال ها لئوناردو به خواسته سران باشگاه مشغول فراگيرى آموزش هاى لازم براى مربيگرى بوده است. برلوسكنى و گاليانى بر اين عقيده هستند كه لئوناردو مى تواند يك فرانك ريكارد و يا پپ گوارديولاى جديد باشد با اين تفاوت كه او در كنار مربيانى چون آنچلوتى و تاسوتى خيلى خوب آموزش ديده است. بايد به انتظار نشست و ديد آيا اين برزيلى بدون بازيكنانى چون مالدينى و كاكا مى تواند رنسانس جديدى را در باشگاه روسونرى رقم بزند يا اينكه بعد از چند ناكامى از سمت خود بركنار مى شود. در يوونتوس هم سران بانوى پير به چيرو فرارا اعتماد كردند. با اينكه اين اعتماد با تأخير و ترديد حاصل شد اما به هرحال فراراى جوان كه تنها كارنامه مربيگرى اش دستيار مارچلو ليپى در تيم ملى ايتاليا بوده براى فصل آينده هدايت پرافتخارترين تيم ايتاليا را در دست دارد. نكته قابل توجه لئوناردو و فرارا اعتماد آنان به ستاره هاى جوان است كه مى تواند از هم اكنون برگ برنده اين مربيان جوان به حساب آيد. اين ۲ در فصل آينده كار دشوارى مقابل مربيانى چون چزاره پراندلى، لوچيانو اسپالتى و خوزه مورينيو در رقابت هاى سرى A ايتاليا خواهند داشت و خيلى سخت تر در ليگ قهرمانان اروپا. به هر حال فوتبال اروپا در مسير تازه اى قدم برمى دارد كه مى تواند در عرصه باشگاهى تحولى بزرگ را به همراه داشته باشد. نام هايى چون دشان در المپيك مارسى، گوارديولا در بارسلونا، لئوناردو در ميلان، فرارا در يوونتوس و بسيارى از چهره هاى سرشناس ديگر كه در عين جوانى از روحيه ستيزه جويانه اى بهره مى برند، مى توانند به فوتبال قاره سبز نشاط تازه اى ببخشند.
هنوز يك سال به زمان برگزاري جام جهاني فوتبال در آفريقاي جنوبي باقي مانده است، اما رييس فيفا مهمان ويژه اين رويداد ورزشي را معرفي كرد.
خبرگزاري آلمان از ژوهانسبورگ گزارش داد، جوزف بلاتر در گفتوگويي رسانهاي اعلام كرد باراك اوباما، رييس جمهور آمريكا براي حضور در مراسم روز 11 ژوئن 2010 به استاديوم فوتبال شهر ژوهانسبورگ دعوت شده است.
جام جهاني 2010 در كيپ تاون اولين جامي است كه در قاره آفريقا برگزار ميشود. اوباما هم اولين سياه پوستي است كه به رياست جمهوري آمريكا رسيده است. پدر او كنيايي بود.
چه جالب........
خب همه را دعوت می کردند دیگه........
شنیدم افریقاجنگلای خوبی داره !!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)