تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 166 از 640 اولاول ... 66116156162163164165166167168169170176216266 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,651 به 1,660 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #1651
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    گمان کردم که او عاشق ترین عاشق در این دنیاست

    گمان کردم که غمخواری برای یک دل تنهاست

    از عشق خود به من میگفت از عاشق ها سخن میگفت

    از اشکی داغ وآتشزن همیشه چشم او پر بود

    ولی افسوس همه از عشق گفتنها تمام گریه کردنها تظاهر بود

    همه عاشق نوازی هاتمام صحنه سازی هاتظاهر بود

    به خود گفتم دوباره بخت یارم شود

    به خود گفتم که پایانی برای انتظارم شود

    به خود گفتم دوباره نوبت فصل بهارم شود

    ولی افسوس همه از عشق گفتنها تمام گریه کردنها تظاهر بود

    همه عاشق نوازی هاتمام صحنه سازی ها تظاهر بود....تظاهر بود .....تظاهر بود... .

  2. #1652
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    مست از تو

    می رقصم تا سرگیجه

    تا تار شدن اتاق

    تا سیاه تر شدن چشمم

    تا نبینم

    نبودن بی دلیلت را

  3. #1653
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    مرا

    میان شعرهایی که

    مدام غر به جان من می زنند

    که تو کوشی پس

    نیمه کاره رها کردی و

    رفتی که

    رفتی

    کاردستی نیمه کاره ای ام که

    به دست هات

    اعتماد کرده بودم

  4. #1654
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    نگاهی روی دست هايم جا مانده بود

    و من

    به دنبال صاحبش

    به هر کوچه سر زدم

    سال ها بعد

    من بودم و نگاهی

    که روی دستم مانده بود ...

  5. #1655
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    شیشه ای در من

    جیرینگ

    جیرینگ

    شکست

    خدا کند دلم نبوده باشد !

  6. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #1656
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    از تو تا من پل سالمی نمانده

    تو آن وری می روی

    من این وری

    کابوس کابوس که می گویند

    همین است دیگر ؟!

  8. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #1657
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    چراغ هایی را که باید روشن کرد

    نا نوشته هایی را که باید نوشت

    عشق هایی که باید سرود

    احساسی را که باید لمس کرد

    شعرهایی را که باید آموخت

    نقش هایی که از یاد باید برد

    محبت هایی که بایدبخشید

    آدم های سیاه و سپیدی که باید از آنها خاطره ساخت

    انتظاری که نباید کشید

    و بی انتها بغضی که هیچ کس

    حتی نزدیک ترین آدمها نمی فهمند

    پاکی از دست رفته ای که نمی دانی چرا باید حراجش کرد

    معصومیت های که بر باد می رود

    به کابوس های روشنفکری و تباهی

    که کسی می آید

    که کسی می آید و تو

    تو محتاج یک دلخوشی ساده و رنگی هستی

    گر چه اینجا پر از دیوارهای خاکستری فاصله است

    گر چه اینجا برای رسیدن به عشق باید پوسید

    گر چه باید از سپیدی و امید گفت ولی ..........

    این قدر دلت تنگ است که باز مجالی نیست که نیست.......

  10. این کاربر از malakeyetanhaye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #1658
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    روزگاریست
    گل سرخ صمیمیت را
    از دل باغچه برداشته اند
    علف هرزه در آن كاشته اند

  12. این کاربر از malakeyetanhaye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #1659
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    چرا غمگینی ؟
    سكوت كدامین حصار به این روزت كشانده ؟
    باز هم فصل خزان مرا " تو بهاری ؟
    نیمه شب چشمانت چرا بارانی ست ؟
    چقدر این سر خسته ام " زانوانت را دلواپس است
    چقدر موهای سیاهم " دستانت را خواهش است
    نمی دانم این بار به چه امیدی در حاشیه دستانت به انتظار بمانم ؟
    شاید بروم " به نا كجای فریاد
    به نا كجای عشق
    به ناكجای حسرتهای باطل و بیهوده
    بروم یا نروم !!؟

  14. #1660
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    آیا در این دیار کسی هست که هنوز
    از آشنا شدن
    با چهره فنا شده ی خویش
    وحشت نداشته باشد؟
    آیا زمان آن نرسیده ست
    که این دریچه باز شود باز باز باز
    که آسمان ببارد
    و مرد،بر جنازه ی مرده ی خویش
    زاری کنان نماز گزارد؟))
    شاید پرنده بود که نالید
    یا باد،در میان درختان
    یامن،که در برابر بن بست قلب خود
    چون موجی از تاسف و شرم و درد
    بالا می آمدم
    و از میان پنجره میدیدم
    که آن دو دست،آن دو سرزنش تلخ
    و همچنان دراز به سوی دو دست من
    در روشنایی سپیده دمی کاذب
    تحلیل میروند
    و یک صدا در افق سرد
    فریاد زد:
    "
    خداحافظ"


  15. 2 کاربر از malakeyetanhaye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •