تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1655 از 2734 اولاول ... 655115515551605164516511652165316541655165616571658165916651705175521552655 ... آخرآخر
نمايش نتايج 16,541 به 16,550 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #16541
    در آغاز فعالیت NOKIA-N73's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    6

    پيش فرض

    توبه کند مردم از گناه به شعبان
    در رمضان نیز چشم‌های تو مستست

  2. #16542
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    گفتند:
    �- باد زنده است،
    بيدار ِ كار ِ خويش
    هشيار ِ كار ِ خويش!�
    گفتي:
    �- نه ! مرده
    باد!
    زخمي عظيم مهلك
    از كوه خورده
    باد!�

    تو بارها و بارها
    با زندگيت شر مساري
    از مردگان كشيده اي،
    اين را من
    همچون تبي كه خون به رگم خشك مي كند
    احساس كرده ام
    شبانه

    يلهِ
    بر ناز كاي ِ چمن
    رها شده باشي
    پا در خنكاي ِ شوخ ِ چشمه ئي
    و زنجيره
    زنجيره بلورين ِ صدايش را ببافد
    در تجــّرد شب
    واپسين وحشت جانت
    نا آگاهي از سر نوشت ستار ه باشد،
    غم سنگينت
    تلخي ِ ساقه علفي كه به دندان مي فشري

    همچون حبابي نا پايدار
    تصوير ِ كامل ِ گنبد ِ آسمان باشي
    و روئينه
    به جادوئي كه اسفنديار

    مسيرِ سوزان ِ شهابي
    خــّط رحيل به چشمت زند
    و در ايمن تر كنج ِ گمانت
    به خيال سست ِ يكي تلنگر
    آبگينه عمرت
    خاموش
    در هم شكند

    شبانه آخر

    زيبا ترين تماشاست
    وقتي
    شبانه
    بادها
    از شش جهت به سوي تو مي آيند،
    و از شكوهمندي ياس انگيزش
    پرواز ِشامگاهي ِدرناها را
    پنداري
    يكسر به سوي ماه است.
    ***

    دیگه با اجازه خانوم معلم باید برم دنبال زن و زندگیمون!!!البته موقته به این سادگیا از دست من راحت نمیشید(یه جوری باید این 600 صفعه شعر رو مصرف کنم اخه!!!)

  3. #16543
    اگه نباشه جاش خالی می مونه gazall's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    419

    پيش فرض

    تو فرسنگها دوري از خاك دوري
    تو درد من خاك بر سر چه داني ؟
    جهاني هوس مرده خاموش و بيكس
    در اين بينفس ناله آسماني ...


    خب به سلامتي ازدواج هم بچه بازي شده!!مبارك باشه

  4. #16544
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    اما ياس آنچنان توناست
    كه بسترها و سنگ ها زمزمه ئي بيش نيست !
    فريادي
    و ديگر
    هيچ !


    طرح

    شب با گلوي خونين
    خوانده ست
    دير گاه.

    دريا نشسته سرد.
    يك شاخه
    در سياهي جنگل
    به سوي نور
    فرياد مي كشد.
    بر سنگفرش

    ياران ناشناخته ام
    چون اختران سوخته
    چندان به خاك تيره فرو ريختند سرد
    كه گفتي
    ديگر، زمين، هميشه، شبي بي ستاره ماند.
    ***


    تازه خبر نداری مردن هم بچه بازی شده

  5. #16545
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    در چشم خیره بر ره سینه پر اندوه
    بامیدی که نومیدیش پایان بود
    سیاهی های ره را بر نگاه خویش می بستم
    و از بیراهه ها راه نجات خویش می جستم
    نه کس با من
    نه من با کس
    سر یاری
    نه مهتابی
    نه دلداری
    و من تنهای تنها دور از هر آشنا بودم
    سرودی تلخ را بر سنگ لبها سخت می سودم

  6. #16546
    اگه نباشه جاش خالی می مونه gazall's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    419

    پيش فرض

    من آن مرغ ابر آشيانم كه روزي
    ببال شرف در هوا مي پريدم !
    حيات دو صد مرغ بي بال وپر را
    برغم هوس – از هوي مي خريدم

  7. #16547
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض


    من که بی تو سوختم , من که با تو ساختم
    در قماری باختم , من تو را نشناختم
    من که با تو معنی عشقو شناختم
    رفتی و با این دل دیوونه ساختم
    من گذشتم از تو , اما این سزای من نبود
    این سزای عشق پاک و بی ریای من نبود
    رفتم و با خود نگفتی او چه شد , آیا کجا رفت
    از دلت پرسیدی آیا , من چه کردم او چرا رفت
    تا نیازارم دلت را , ناله را در سینه کشتم
    لحظه ای با خود نگفتی , از چه شد او بی صدا رفت
    ***

  8. #16548
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تن داده ام به این که بسوزم در آتشت
    حالا بهشت هم به جهنم نمی رسد
    با این ردیف و قافیه بهتر نمی شوم !
    وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود

  9. #16549
    اگه نباشه جاش خالی می مونه gazall's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    419

    پيش فرض

    در اين بينفس ناله آسماني ...
    ز روز تولد همه هر چه ديدم
    همه هر كه ديدم تبه بود و جاني
    طفوليتم بر جواني چه بودي
    كه تا بر كهولت چه باشد جواني !.
    Last edited by gazall; 29-09-2007 at 22:43.

  10. #16550
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    يكي بود يكي نبود
    ني بود كه به جاي آبياري گلهاي بنفشه
    به جاي خواندن آواز ماه خواهر من است
    به جاي علوفه دادن به ماديان ها آبستن
    به جاي پختن كلوچه شيرين
    ساده و اخمو
    در سايه بوته هاي نيشكر نشسته بود و كتاب مي خواند
    صداي شيون در اوج است
    مي شنوي
    براي بيان عشق
    به نظر شما
    كدام را بايد خواند ؟
    تاريخ يا جغرافي ؟
    مي داني ؟
    من دلم براي تاريخ مي سوزد
    براي نسل ببرهايش كه منقرض گشته اند
    براي خمره هاي عسلش كه در رف ها شكسته اند
    گوش كن
    به جاي عشق و جستجوي جوهر نيلي مي شود چيزهاي ديگير نوشت
    حق با تو بود
    مي بايست مي خوابيدم
    اما مادربزرگ ها گفته اند
    چشم ها نگهبان دل هايند
    مي داني ؟
    از افسانه هاي قديم چيزهايي در ذهنم سايه وار در گذر است
    كودك
    خرگوش
    پروانه
    و من چقدر دلم مي خواهد همه داستانهاي پروانه ها را بدانم كه بي نهايت بار درنامه ها و شعر ها
    در شعله ها سوختند
    تا سند سوختن نويسنده شان باشند
    پروانه ها
    آخ
    تصور كن
    آن ها در انديشه چيزي مبهم
    كه انعكاس لرزاني از حس ترس و اميد را
    در ذهن كوچك و رنگارنگشان مي رقصاند به گلها نزديك مي شوند
    يادم مي آيد
    روزگاري ساده لوحانه
    صحرا به صحرا
    و بهار به بهار
    دانه دانه بنفشه هاي وحشي را يك دسته مي كردم
    عشق را چگونه مي شود نوشت
    در گذر اين لحظات پرشتاب شبانه
    كه به غفلت آن سوال بي جواب گذشت
    ديگر حتي فرصت دروغ هم برايم باقي نمانده است
    وگرنه چشمانم را مي بستم و به آوازي گوش ميدادم كه در آن دلي مي خواند
    من تو را
    او را
    كسي را دوست مي دارم



    حسین پناهی
    Last edited by mohammad99; 29-09-2007 at 22:47.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •