تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1646 از 2734 اولاول ... 646114615461596163616421643164416451646164716481649165016561696174621462646 ... آخرآخر
نمايش نتايج 16,451 به 16,460 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #16451
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    در شهر ما که هیچ پرستوی عاشقی...
    با این همه شکارچی...اما چه می شود

    قدری زبان دراز تر از شعر های پیش
    قدری نهنگ باش به دریا که می شود

    بی مهر مادرانه ی گندم چه می کنیم؟!
    دستان سالخورده ی بابا که می شود

    نان می خوریم نان! که از «آتش» هنوز گرم
    ما را دلی ست همسفر ما که می شود

  2. #16452
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    دستم رو ميندازم دور گردنش
    صندلي که بارها اشکهام بر رويش چکه کرده

    به ديوار سلام مي کنم
    و گاه که بي هوا بهش مي خورم
    ازش دلجويي مي کنم
    - ببخشيد آقاي ديوار ...

    و باز صندلي را با خودم مي چرخانم و مي رقصانم
    چپ ... راست ...
    چپ ... راست ...

    يادمه رقص بلد نبودم !
    اما غم مرا هم به رقص وا داشته !
    اشک هايم را مي خورم
    و باز با صندلي مي رقصم ...

    بلند بلند آواز سر مي دهم
    من خوشبختم
    چون غم دارم ...

    صندلي رو به دور خودش و خودم مي رقصانم

    فرياد مي کنم ...

    من با غم هايم خوشبختم
    با غم هايم مي رقصم ...

  3. #16453
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    می شود حکم قصاصش را شبی صادر کنی
    مثل هنگامی که خوابت را پریشان کرده است
    بعد ها با خویش خواهی گفت یاد او بخیر
    یاد ایامی که خوابم را پریشان کرده است


    ان شا ا.... تو خوشهایتان و با خوشحالیهایتان برقصین!

  4. #16454
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    تو که مرا به پرده ها کشیده ای
    چگونه ره نبرده ای به راز من
    گذشتم از تن تو زآنکه در جهان
    تنی نبود مقصد نیاز من

    اگر به سویت اینچنین دویده ام
    به عشق عاشق م نه بر وصال تو
    به ظلمت شبان بی فروغ من
    خیال عشق ، خوش تر از خیال تو


    چی بگم؟ ممنون.

  5. #16455
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    صدای خدا می اید
    از خیلی دورها
    و من می لرزم
    تمام تنم می لرزد
    گوشهایم را با دست می پوشانم
    دندان هایم را به هم می فشارم
    در اتاق را محکم می بندم ...
    می روم زیر پتو
    باز هم می لرزم

  6. #16456
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    عشق مرز بين ماده و آگاهي است‌
    مرز بين لاهوت و ناسوت‌.
    عشق ريشه در زمين دارد،
    از اين رو با درد و رنج همراه است‌.
    و وجد و سرور مي‌آفريند
    چون شاخسار در آسمان دارد
    .

  7. #16457
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض


    شب روی طاقچه، زنی ، چتری خرید تا....
    یک قاب عکس سرد ومردی رسید تا.....

    دستی کشید روی خودش خط مایلی
    این اشتباه بود؟ وآهی کشید تا........

    شب پلک زد پنجره هی بازو بسته شد
    گفتی چکار کرد؟ دو چشمش ندید تا....

    آدم فرشته روح که خیلی عزیز بود
    وقتی که آفرید به جسمش دمید تا
    .....

  8. #16458
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض

    آن چنانش به شوق بوییدم
    که به بوی خوشش ز دست شدم
    دوش تا وقت ِبامداد مرا
    گل ِتو در کنار ِبالین بود
    در بر ِمن بخفت و عطر افشاند
    بسترم تا به صبح مشکین بود
    به شگفت آمدم که این همه بوی
    ز گلی این چنین عجب باشد
    حیرتم زد که راز ِاین گل چیست
    که چنینم از آن طرب باشد
    آه ، دانستم ای شکوفه ی ناز !
    راز ِاین بوی مستی آمیزت
    کاندر آن رشته بود پیچیده
    تاری از گیسوی دلاویزت
    --------------
    هلو اوری بادی
    گوود نایت

  9. #16459
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تو مپندار که من شعر به خود میگویم
    تا که هشیارم و بیدار، یکی دم نزنم
    شمس تبریز، اگر روی به من بنمایی
    والله این قالب مردار، به هم در شکنم



    علیکم السلام
    کیف حالک ؟

  10. #16460
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    مي آيي به اولين سطر ترانه سفر كنيم؟
    به هيُ خنده هاي همان شهريور ِ دور!
    به آسمان ِ پرستاره ي تابستان و تشنگي!
    به بلوغ بادبادك و بي تابي تكرارّ
    به پنجشنبه هاي پاك ِ كوچه گردي...

    كوچه نشين و كتاب ساز!
    هميشه مرا به اين نام مي خواندي!
    مي گفتي شبيه پروانه اي هستم،
    كه پيله ي پاره ي كودكي ِ خود را رها نمي كند!
    آنروزها، آسمان ِ‌بوسه آبي بود!
    آب هم در كاسه ’ سفال صداقتمان،
    طعم ديگري داشت!
    تو غزلهاي قديمي مرا بيشتر مي پسنديدي!
    رديف ِ تمام غزلها،
    نام كوچك ِ دختري از تبار گلها بود!
    تو بانوي تمام غزلها بودي
    و من تنها شاعر ِ شادِ اين حوالي ِ اندوه!
    هميشه مي گفتم،
    كسي كه براي اولين بار گفت:
    «سنگ مُفت و گنجشك مفت»
    حتماَ جيك جيك ِ هيچ گنجشكِ كوچكي را نشنيده بود!
    حالا،
    سنگ ِ تمام ترانه هاي من مُفت و
    گنجشك ِ شاد و شكار ناشدني ِ چشمهاي تو,
    آنسوي هزار فاصله سنگ انداز و دست و قلم ...


    کسی "هلو" میخواد؟!
    Last edited by sise; 29-09-2007 at 00:18.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •