تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1645 از 2734 اولاول ... 645114515451595163516411642164316441645164616471648164916551695174521452645 ... آخرآخر
نمايش نتايج 16,441 به 16,450 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #16441
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,878

    پيش فرض

    تا گلو برده فرو
    روزگارم زير و رو.
    پاتق فرياد بود
    شام سرد آبرو

  2. #16442
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    وه که به یک بار پراکنده شد
    آن چه به عمری بشد اندوخته

    غم به تولای تو بخریده‌ام
    جان به تمنای تو بفروخته

    در دل سعدیست چراغ غمت
    مشعله‌ای تا ابد افروخته

  3. #16443
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    هين کژ و راست ميروي باز چه خورده اي ؟بگو
    مست و خراب مي روي خانه به خانه کو به کو

    با که حريف بوده اي ؟ بوسه ز که ربوده اي؟
    زلف که را گشوده اي؟ حلقه به حلقه مو به مو

    هين کژ و راست ميروي باز چه خورده اي ؟بگو
    مست و خراب مي روي خانه به خانه کو به کو

  4. #16444
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    وز روي تپه،
    ناگاه، چون بجاي پر و بال مي زند
    بانگي برآرد از ته دل سوزناک و تلخ،
    که معنيش نداند هر مرغ رهگذر.
    آنگه ز رنج هاي درونيش مست،
    خود را به روي هيبت آتش مي افکند

  5. #16445
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    دلم بيچاره داده تکيه بر ديوار، مي لرزد

    چراغ خانه ها خاموش گشته مردمانش خواب مي بينند

    يکي از وعده ي شامش يکي مهتاب مي بيند

    يکي مادر بزرگش را پر از گرما

    يکي معشوق خود در گرمي آغوش مي بيند

    ولي يک مرد در يک خانه ي تاريک

    نمي داند چرا هر شب به خوابش ترس مي آيد

    ز سرما و ز تاريکي

    ز رنج فقر و بيماري

    توانش رفته از کف، فصل سرما را نمي تابد

    نگاه کودکانش را دگر پاسخ نمي گويد

    که اين سرما تبر بر ريشه اش خواهد زند از دم

    مگر کاري کند فردا

    که شايد نان و آبي آورد بهر يتيمانش

    مگر شادي فشاند بر دل اين خردسالانش

    بهر قيمت که باشد تن دهد بر درد و رنج و غم!

    که درد از بهر خود بهتر که بهر کودکان باشد

    همين افکار مي چرخد

    و او تا صبح مي لرزد

    نگاه از کودکانش بر نمي گيرد

    هوا سرد است، دستم گاه مي لرزد

    دلم بيچاره داده تکيه بر ديوار، مي لرزد

  6. #16446
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دیگر مگو که راه به بیراهه برده ایم
    رفتن هماره قسمت آنها که می شود

    ما را دلی ست می تپد از شوق دیدنت
    ما را دلی ست مست تماشا که می شود!

    حالا خوشا به حال کسی که در این سکوت
    با واژه های باکره تنها که می شود...!

  7. #16447
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    در مني و اين همه ز من جدا

    با مني و ديده ات به سوي غير

    بهر من نمانده راه گفتگو

    تو نشسته گرم گفتگوي غير

    غرق غم دلم به سينه مي تپد

    با تو بي قرار و با تو بي قرار

    واي از ان دمي که بي خبر ز من

    برکشي تو رخت خويش از اين ديار

    سايه ي توام به هر کجا روي

    سر نهاده ام به زير پاي تو

    چون تو در جهان نجسته ام هنوز

    تا که برگزينمش به جاي تو

    شادي و غم مني به حيرتم

    خواهم از تو....در تو اورم پناه

    موج وحشي ام که بي خبر ز خويش

    گشته ام اسير جذبه هاي ماه

    گفتي از تو بگسلم....دريغ و درد

    رشته ي وفا مگر گسستني است ؟

    بگسلم ز خويش و از تو نگسلم

    عهد عاشقان مگر شکستني است ؟

    ديدمت شبي به خواب و سرخوشم

    وه....مگر به خوابها ببينمت

    غنچه نيستي که مست اشتياق

    خيزم و ز شاخه ها بچينمت

    شعله مي کشد به ظلمت شبم

    اتش کبود ديدگان تو

    ره مبند....بلکه ره برم به شوق

    در سراچه ي غم نهان تو
    *

  8. #16448
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    وه که دامن می‌کشد آن سرو ناز از من هنوز
    ریخت خونم را و دارد احتراز از من هنوز

    ناز بر من کن که نازت می‌کشم تا زنده‌ام
    نیم جانی هست و می‌آید نیاز ازمن هنوز

    آنچنان جانبازیی کردم به راه او که خلق
    سالها بگذشت و می‌گویند باز از من هنوز

    سوختم سد بار پیش او سراپا همچو شمع
    پرسد اکنون باعث سوز و گداز از من هنوز

    همچو وحشی گه به تیغم می‌نوازد گه به تیر
    مرحمت نگرفته باز آن دلنواز از من هنوز
    Last edited by sise; 28-09-2007 at 23:01.

  9. #16449
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    فعلا

  10. #16450
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    تو خون به کاسه‌ی من کن که غیرتاب ندارد
    تنک شراب ستم ظرف این شراب ندارد

    چه دیده‌ای و درین چیست مصلحت که نگاهت
    تمام خشم شد و رخصت عتاب ندارد

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •