تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1642 از 2734 اولاول ... 642114215421592163216381639164016411642164316441645164616521692174221422642 ... آخرآخر
نمايش نتايج 16,411 به 16,420 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #16411
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    مرا مي خواست تا او را به بازي

    چو شب هاي دگر بر دوش گيرم

    برايش قصه شيرين بخوانم

    به پيش چشم شهلايش بميرم

    بابا لالا نكن مي كرد زاري

    بسختي بسترم را چنگ مي زد

    ز هر فرياد خود صد تازيانه

    بر اين بيمار جان آهنگ مي زد

    به آغوشم دويد از گريه بي تاب

    تن گرمم شراري در تنش ريخت

    دلش از رنج جانكاهم خبر يافت

    لبش لرزيد و حيران در من‌آويخت

    مرا با دست هاي كوچك خويش

    نوازش كرد و گريان عذر ها گفت

    به آرامي چو شب از نيمه بگذشت

    كنار بستر سوزان من خفت

    شبي بر من گذشت آن شب كه تا صبح

    تن تبدار من يكدم نياسود

    از آن با دخترم بازي نكردم

    كه مرگ سخت جان همبازيم بود

    بهترين بهترين من

  2. #16412
    اگه نباشه جاش خالی می مونه gazall's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    419

    پيش فرض

    نابود کنید . یأس را در دل خویش
    کاین ظلمت دردگستر ، زار پریش
    محکوم به مرگ جاودانی است ... بلی
    شب خاک بسر زند ، چو روز اید پیش

  3. #16413
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    شب !اری امشب
    .. باید امشب بروم
    من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
    حرفی از جنس زمان نشنیدم
    هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود
    کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد
    هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت

    من به اندازه یک ابر دلم میگیرد
    وقتی از پنجره می بینم حوری
    دختر بالغ همسایه
    پای کمیابترین نارون روی زمین
    فقه می خواند

    چیزهایی هم هست لحظه هایی پر اوج
    مثلا شاعره ای را دیدم
    آنچنان محو تماشای فضا بود که در چشمانش
    آسمان تخم گذاشت

    و شبی از شب ها
    مردی از من پرسید
    تا طلوع انگور چند ساعت راه است ؟

    باید امشب بروم
    باید امشب چمدانی را
    که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم
    و به سمتی بروم
    که درختان حماسی پیداست ...

    سهراب سپهری


    -*-*-*-*-*
    خدا خیرت بده دیگه از ی م ن
    خسته شده بودم

  4. #16414
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض

    من و تو هنگ می کنیم

    تا چه باشد هنگیدن


    نمیدونم شوخی کردی یا جدی نوشتی اما درستش اینه:
    روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
    که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
    ممنون. شوخي نبود.


    ---------------

    ترسم در اين دلهاي شب از سينه آهي سرزند
    برقي ز دل بيرون جهـــــــــد آتش بجايي در زند

  5. #16415
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم
    لیکن از لطف لبت صورت جان می‌بستم

    عشق من با خط مشکین تو امروزی نیست
    دیرگاه است کز این جام هلالی مستم

    از ثبات خودم این نکته خوش آمد که به جور
    در سر کوی تو از پای طلب ننشستم

    عافیت چشم مدار از من میخانه نشین
    که دم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم

  6. #16416
    آخر فروم باز Payan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    شهر تو...
    پست ها
    1,376

    پيش فرض

    مستانه بود طعم نگاهت ، هنوز هم
    گاهي اگر بهانه ي بادام ميگرفت


    سلام همه
    خوبيد؟

  7. #16417
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    با خیالت می‌‌خوابیدم
    با خیالت بیدار می‌شدم
    سینما می‌رفتیم
    سفر می‌رفتیم
    آب‌تنی می‌کردیم
    بستنی می‌خوردیم

    تمام این روزها و شب‌ها
    اعتراف می‌کنم
    من به تو خیانت می‌کردم
    تمام این سال‌ها که رفتی
    حتی به تو می‌خندیدم
    با خیالت
    خوش بودم
    زندگی می‌کردم


    سلام

  8. #16418
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    مي خواهم با بوي تنت
    بهار را
    من ، رج به رج
    نفس بکشم
    و آنگاه
    براي بودنت ، ستاره نذر کنم
    هر شب ، يکي
    تا به تعظيم ات آورم !

    با هر بار گفتنت که:
    دوســـــــــــتـت دارم
    بناي عقل را در هم خواهم کوفت !
    من آسمان را به اشکِ شوق خواهم کشيد
    تا کوير را با خنده پر کنم !
    و ساقه هاي گندم را با زمزمه هاي باد، سرمست !


    سلام:
    آدینه به خیر

  9. #16419
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    تا چند حديث پنج و چار اي ساقي مشکل چه يکي چه صد هزار اي ساقي
    خاکيم همه چنگ بساز اي ساقي باديم همه باده بيار اي ساقي

  10. #16420
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    یارب که داد آینه آن بت پرست را
    کو دید حسن خویش و زما برد دست را

    دیوانه‌ی بتان کند رو به کعبه زانک
    تعظیم کعبه کفر بود بت پرست را

    چندین چه غمزه می‌زنی از بهر کشتنم
    صید توزنده نیست مکن رنجه شست را

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •