این جا چه خبر هست ؟
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
[ + افزودن آگهی متنی جدید ]
این جا چه خبر هست ؟
دلیل اش معلوم نیست اگه باهات حرف نمیزنن نمیشه حدس زد چی میخواننیلوفر جونم یعنی منظورت اینه که باسه این منو اذیت میکن؟؟؟؟؟؟؟
برو پیش یه جن گیر معتبر
بابا جن گیر دومه؟؟؟تو فقط باید پیش راونشناس بری.....
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
اینم تاپیک خبر مربوط به اون چیزی که گفتم!
من جن میگیرم البته خودم هنوز شک دارم که ادمم یا جن
نترسید.اکثر جن ها خوب هستن.هیچ موجودی از انسان وحشتناک تر نیست
جنگیر (جن گیر)
بحث جالبیه!!!!!!!!
معلومه هیچ کدوم از شما از جن چیزی نمیدونه
در مواقعی که جن به سراغ شما میاد باید به دعا نویس مراجعه کنید. جنگیری ماله کشورهای اروپایی و امریکایی هست و در اینجا کسی از این علم اطلاعی نداره. یکی از دوستان که با این مشکل روبرو شده بود به جناب آقاي مصطفي طباطبايي مراجعه کردن و بهتره بقیه رو از زبان خودشون بنویسم:
به نام خدا
اسم من يحيي است و از كليه دوستاني كه علاقه مند به ارتباط با روح يا جن هستند يا اينكاره هستند خواهش مي كنم سوي اين كار نرويد يا در صورتي كه رفته ايد از اين راه تا دير نشده باز گرديد. مي خواهيد بدانيد چرا ماجراي واقعي و مستند من و يكي از دوستانم را در اين زمينه بخوانيد
حدود پنج سال پيش من و يكي از دوستانم به نام كامران علاقه مند به ارتباط با جن و روح شديم و چون پسر دايي كامران در اين زمينه بسيار وارد بود و تجربه عملي زيادي داشت و سيال ما نيز خوب بود سريعتر و راحت تر از ديگران اين كار را ياد گرفتيم و وارد تجربه عملي اين كار شديم اولين باري كه اين كار را انجام داديم با نظارت پسر دايي كامران بود و خيلي خيلي جالب بود و اين باعث شد كه ما در انجلم دوباره اين مار مسمم شويم. عوايل كه احمق بوديم و اين كار را انجام مي داديم نمي دانستيم چه خطرات وحشتناكي در پي دارد . همه چيز از شبي شروع شد كه من و كامران تصميم گرفتيم اين كار را بدون نظارت پسر دايي كامران انجام دهيم. بنا براين من به خانه كامران رفتم چون خانه آنها دو طبقه بود و آنها در طبقه بالايي ساكن بودند من و كامران به طبقه پايين رفتيم خلاصه پس از فراهم آمدن مقدمات ما كار را شروع كرديم و اين آغاز بدترين لحظه ها و ساعات زندگي ما بود نميدانم كجاي كار ما اشتباه بود كه به اين حالت افتاديم يا با چه موجودي ارتباط بر قرار كرديم ولي هر چه بود ما را تا مرز مرگ برد و برگرداند. همه چيز در مدت چند ثانيه رج دارد نفس ما شروع به تنگ شدن كرد و احساس كرديم تمام بدنمان در حال فشرده شدن است من آنقدر احساس فشار در تمامي بدنم كردم كه گفتم الان ميميرم. نفس كشيدن برايمان سخت بود . نه ميتوانستيم حركت كنيم و نه مي توانستيم فرياد بزنيم و اين ماجرا در حالي بود كه صداي وحشتناك و بم كه صداي فريادي بود در گوشم مي شنيدم . دقيقا مانند اينكه شما در قفسي هستيد كه هر لحظه تنگ تر مي شود مدتي كه در اين حالت بودم بدترين حالاتي بود كه در يك انسان ممكن است در عمرش تجربه كند . بعد از اين حالت گذر از اين حالت با حالي مانند معتادان از اتاق بيرون آمديم و من مانند آنسانهاي مسخ شده به خانه خودمان رفتم خدارو شكر كسي زياد متوجه من نشد و من به اتاق خواب خود رفتم . تا چند روز من و كامران در شك اين ماجرا بوديم نميدان چرا ديگر زياد از كامران خوشم نمي امد البته اين حالت گذرا بود و بعد از مدتي رفع شد . اما بدبختي هاي من بعد از اين ماجرا شروع شد . يك روز كه در زير زمين ايستاده بودم موجودي را ديدم كه وحشتناكترين موجوداتي كه در ذهنم نيز بود به آن وحشتناكي نبودند و من از شدت وحشت مانند دختران چنان جيغي كشيدم كه همه آمدند پايين و به قول مادرم ((فكر كرديم جن ديدي)) اما خبر نداشت كه واقعا من جن ديده بودم . اين سوال در ذهن من به وجود امده بود زيرا ديدن جن نياز به شرايتي دارد اما من چطور آنها را مي ديدم . خلاصه ظهور ناگهاني آنها انقدر ادامه پيدا كرد و رفتارهاي غير عادي من انقدر زياد شده بود كه خانواده من تصميم گرفتند مرا نزد روانپزشك ببرند . كامران هم وضعيتي مانند من داشت ولي خيلي خفيفتر از من. در چند باري كه نيز پيش روانپزشك رفتم از اين موضوع كلامي صحبت نكردم . خلاصه بعد از مدتها با مردي به نام آقاي مصطفي طباطبايي اشنا شدم كه مردي بسيار معتقد و با خداست و انسان روشنفكر و با ايماني است . البته آشنايي من با ايشان نيز ماجراي طولاني دارد كه در اينجا نمي گنجد . ايشان
دعاهايي به من و كامران دادند و كارهايي را به ما توصيه كردند كه شكر خدا مؤثر بود و ما را كم كم از ان حالتها بيرون اورد . اما هنوز هم با وجود پنج سال از ان ماجرا هنوز هم مشكلاتي وجود دارد كه البته نسبت به گذشته خيلي كمتر شده است . من و كامران با يكديگر هم قسم شديم كه ديگر به دنبال اين كار نرويم.
دعاهايي كه ايشان به ما دادند كه بسيار موثر بود عبارتند از :
اعوذ به كلمات الله طامه من كل شيطان و هامه و من كل عين لامه
و
اعوذ به الله من همزات شياطين و اعوذ بك رب ان يضهرون
اين دعا ها بسيار مؤثر بود و كساني كه از اين ارتباط رنج مي برند مي توانند براي قطع ان از اين دعاها استفاده كنند.
میشه بگی مشکلاتی که هنوز وجود داره چی هست؟ کنجکاو شدیم اخه!
ببین اینجا جهان ماست جهان انسان ها و نه فرشتگان و نه شیاطین در کنار ما زندگی می کنن اما اگه تو بخوای اونها رو به این جهان دعوت کنی ممکنه که اونها به این زودی تو رو ترک نکنن
من چند نفری میشناسم که توی کار جن و .... هستن و مشکل اون قبیل افراد رو حل می کنن اگه بتونم ادرسی از اونها پیدا کنم به شما معرفی می کنم تا دوستانی که از این مشکل رنج می برن مشکلشون بر طرف بشه
چرا هیچکس نسبت به سوالاتی که بعدا در مورد نوشته هاشون مطرح میشه اهمیتی نشون نمیده؟بسی سوال در صفحات پیش هست ، بدون پاسخ.اگر میشه هر کی میاد یه نیگاه به قبل بندازه و اگه میتونه جواب بده.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)
قوانين ايجاد تاپيک در انجمن
