تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1633 از 2734 اولاول ... 633113315331583162316291630163116321633163416351636163716431683173321332633 ... آخرآخر
نمايش نتايج 16,321 به 16,330 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #16321
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    یک نفر نیست به این مرد بگوید نامرد
    که حیایی کند از حنجره پا بردارد
    کسی ازبین شما داغ برادر دیدست؟
    یا کسی با غم من داغ برابر دارد؟
    آفتاب از نفس افتاد و جماعت رفتند
    خیمه زد روی پدر...خیمه..که تا...بردارد


    من نرسیده که به "ی" رسیدم

  2. #16322
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    در گشودندم.

    مهرباني ها نمودندم.

    زود دانستم، که دور از داستان خشم برف و سوز،

    در کنار شعله ي آتش،

    غصه مي گويد براي بچه هاي خود عمو نوروز،

    «... گفته بودم زندگي زيباست.

    گفته و ناگفته اي بس نکته ها کاينجاست.

    آسمان باز؛

    آفتاب زر؛

    باغ هاي گل؛

    دشت ها ي بي در و پيکر,



    سربرون آوردن گل از درون برف؛

    تاب نرم رقص ماهي در بلور آب؛

    بوي عطر خاک باران خورده در کهسار؛

    خواب گندم زارها در چشمه ي مهتاب؛



    آمدن، رفتن، دويدن؛

    عشق ورزيدن؛

    در غم انسان نشستن؛

    پا به پاي شادي هاي مردم پاي کوبيدن؛



    کار کردن، کار کردن؛

    آرميدن،

    چشم انداز بيابان هاي خشک و تشنه را ديدن،

    جرعه هايي از سبوي تازه آب پاک نوشيدن،


    ***

    جمله سنگینی بود!!!کاملا ادبی!!

  3. #16323
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    پا پيچ خورد و کنده ي زانو خميده شد
    بعد از يکي دو ثانيه «آخي» شنيده شد

    بر سطح صاف کاشي مرمر، چه دردناک
    يک آه غير منتظره آفريده شد

    کاشي سفيد ماند ولي شد لگن کبود
    رنگ از وجود قالي صورت پريده شد

    نفرين به سنگ ريخت که اي سخت لعنتي
    دردم گرفت... ـ جمله بريده بريده شد ـ

    سر ـ بعد ـ سهم سينه ي ديوار... پيرزن
    لب در ميان حجم دهانش جويده شد

    محکم به گوشت هاي چروکش فشار داد
    القصه اينکه خوشه ي اشکش چکيده شد

  4. #16324
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض


    در هوايت بي قرارم ، بي قرارم روز و شب
    سر زکويت برندارم ، برندارم روز وشب
    در هوايت بي قرارم ، بي قرارم روز و شب
    سر زکويت برندارم ، برندارم روز و شب
    جان روز و ، جان شب ، اي جان تو
    انتظارم ، انتظارم روز و شب

    زان شبي که وعده کردي روز وصل
    زان شبي که وعده کردي روز وصل
    روز و شب را مي شمارم روز وشب

    اي مهار عاشقان در دست تو
    اي مهار عاشقان در دست تو
    در ميان اين قطارم روز شب
    در ميان اين قطارم ، اين قطارم روز و شب

    در هوايت بي قرارم ، بي قرارم روز و شب
    سر زکويت برندارم ، برندارم روز وشب
    در هوايت بي قرارم ، بي قرارم روز و شب
    سر زکويت برندارم ، برندارم روز و شب
    جان روز و ، جان شب ، اي جان تو
    انتظارم ، انتظارم روز و شب

    **********

    مي زني تو ، مي زني تو ،
    زخمه ها ، بر مي رود ، بر مي رود
    زخمه ها ، بر مي رود ، بر مي رود
    تا به گردون زير و زارم
    زيرو زارم روز وشب

    در هوايت بي قرارم ، بي قرارم روز و شب
    سر زکويت برندارم ، برندارم روز وشب
    در هوايت بي قرارم ، بي قرارم روز و شب
    سر زکويت برندارم ، برندارم روز و شب
    جان روز و ، جان شب ، اي جان تو
    انتظارم ، انتظارم روز و شب

    **********

    روز و شب را همچو خود ، مجنون کنم ، مجنون کنم
    روز و شب را کي گذارم ، روز و شب ، روز و شب

    مي زني تو ، مي زني تو ،
    زخمه ها ، بر مي رود ، بر مي رود
    زخمه ها ، بر مي رود ، بر مي رود
    تا به گردون زير و زارم
    زيرو زارم روز وشب

    در هوايت بي قرارم ، بي قرارم روز و شب
    سر زکويت برندارم ، برندارم روز وشب
    در هوايت بي قرارم ، بي قرارم روز و شب
    سر زکويت برندارم ، برندارم روز و شب
    جان روز و ، جان شب ، اي جان تو
    انتظارم ، انتظارم روز و شب


    ]چه اشعار گشنگی

  5. #16325
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    بگذار اگر فاصله ای هست بین ما، تا روز ماندگاری دیوار سرد، یک پنجره برای دیدن هم هدیه آوریم.
    بگذار تا پیکر بت دار روزگار، در برکه گذشت پاشویه ای کند.
    آنجا که ناتوان کلام خسته، به فریاد می رسد.


    شب خوش

  6. #16326
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    اميدم را نگير از من خدايا خدايا

    دل تنگ مرا مشکن خدايا خدايا

    من دور از آشيانم سربه آسمانم

    بي نصيب و خسته ماندم

    جدا از ياران ،از بلاي طوفان بال من شکسته

    از حريم دلم رفته رنگ هوس

    درد خود را به که گويم در درون قفس

    بس که دست قضا بسته بال مرا

    روز شب زگلويم ناله خيزو بس

    آه ناله خيز و بس

    مي رنم فرياد و هرچه بادا باد

    واي ازين طوفان واي ازين بي داد واي بيداد
    ***

    شب خوش

  7. #16327
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دگر گوشی به آغوش درم نیست
    صدای آشنای باورم نیست
    بغیر از لاشه ی پوشیده دل
    درین خانه کسی هم بسترم نیست


    انگار هستم هنوز!!!!

  8. #16328
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    تا ننگرم تبسم خورشيد و ماه را

    اي سرنوشت از تو كجا مي توان گريخت

    من راه آشيان خود از ياد برده ام

    يك دم مرا به گوشه راحت رها مكن

    با من تلاش كن كه بدانم نمرده ام

    اي سرنوشت مرد نبردت منم بيا

    زخمي دگر بزن كه نيفتاده ام هنوز

    شادم از اين شكنجه خدا را مكن دريغ

    روح مرا در آتش بيداد خود بسوز

    اي سرنوشت هستي من در نبرد تست

    بر من ببخش زندگي جاودانه را

    منشين كه دست مرگ ز بندم رها كند

    محكم بزن به شانه من تازيانه را

    بابا لالا نكن

    ***


    خوشحال میشویم

  9. #16329
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    چو پاييز مي ريزم از خويشتن
    که سر سبز بر خيزم از خويشتن

    به شوق شکوفا شدن وا شدن
    بهاري بر انگيزم از خويشتن

    نداده است بر من دل خسته ام
    مجالي که بگريزم از خويشتن

    مرا شوق آبي شدن مي برد
    به دريا ، که لبريزم از خويشتن

    من آن موج در خويش غلتيده ام
    که روزي بپا خيزم از خويشتن

  10. #16330
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    نميدانم



    اين "عشق من" است که تاريخ انقضا دارد



    يا"لياقت تو"



    در هر صورت



    ديگر دوستت ندارم.

    ***
    نمیدونم شعر بود یا نه؟!؟

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •