صبح زود وقتی ویتو از خونه میاد بیرون پلیس اون رو به جرم فروش سهام دولتی ( همون برگه هایی که به پمپ بنزینی ها فروختش ) دستگیر میکنن. و خودش هم تعریف میکنه : یکی از پمپ بنزینی دارا به پلیس لوش داده وپلیس هم دنبالش گشته و رفتن پیش مادرش و مادرش هم آدرس خونه جو رو داده!! پلیس هم نه میدونسته که ویتو برای کی کار میکنه و نه ویتو قصد دارره که بگه . ویتو تعریف میکنه : جو نمی تونسته براش وکیل بگیره چون رئیسش( لوکو) اجازه نمیداده ، ولی لوکو در روز اخر دادگاه یه وکیل براش میگیره ولی وکیله هیچ کاری براش نمی کنه و 10 سال زندان براش میبرن!!!!
محوطه زندان- بعد از پییاده شدن از اتوبوس
ویتو تعریف میکنه: قاتلها، دزدها، بچه...***... بازها
.gif)
، همه توی این زندان هستند. خطرناک ترین خطرناک ها.
و بعد با کتک و لگد می فرستنش تو زندان.
توی زندان
رئیس زندان میگه: شما اینجایید چون مثل آدم های عادی دیگه بیرون از اینجا نمی تونید زندگی کنید. اگر کسی اینجا مشکلی بوجود بیاره یه کاری میکنم که پشیمون بشه!!
بعدش هم ویتو رو میبرن سلمونی اجباری !! و بعدش هم میبرنش تو سلول !!
سه روز بعد - تو حیاط زندان
یه پیغام از طرف چو بهش میرسه که باید با شخصی به اسم لیو گلانته تو زندان حرف بزنه و وقتی که تو حیاط داره دنبال لیو ( گلانته) میگرده به اون مرده که تو جواهر فروشی ( انیل) دستگیر میشه بر میخوره و باهم شاخ به شاخ میشن. بعد از کمی کتک کاری نگهبانها میان جدا شون میکنن و ویتو رو می ندازن انفرادی.
دو روز بعد- انفرادی
لیو در حالی که داره با رئیس زندان حرف میزنه میاد پیش ویتو و به ویتو میگه که شنیدم می خواستی با من صحبت کنی ؟؟ و حالا با من بیا .
تو سالن ورزشی
ویتو به لیو میگه که لوکو تو رو به من معرفی کرده و گفته که تو از من مواظبت میکنی!! لیو هم میگه که قرار ما ( لوکو و لیو ) این نبوده که اینجا هم از افرادش مراقبت کنم !!! ولی از اونجایی که با اونیل دعوا کردی یه کاریش میکنم.
لیو، ویتو رو به جمع معرفی میکنه و به یه مرده اشاره میکنه و میگه که پاپه ( peape ) بهترین جنگجوی منه و هفته دیگه هم با اونیل مسابقه داره و اگه تو کمک کنی مسابقه رو ببره ازت محافظت میکن. و حالا وقت تمرینه !!!
بعد از تمرین - تو سالن ورزشی
لیو ازت می پرسه که چه کارهایی با لوکو انجام دادی ؟؟؟ویتو جواب میده که چند تا کار کوچیک فقط اما من به زودی 500000$ گیر میارم و به لوکو میدم تا وارد خانواده (مافیا) بشم. لیو هم با تعجب می پرسه 500000$ ؟؟ برای ورود به خانواده هیچ پولی نباید بدی !! وفقط باید قسم بخوری . وقتی که این خبر بیرون بره لوکو باید جواب پس بده ویتو هم میپرسه که به کی باید جواب پس بده ؟؟؟ مگه لوکو رئیس نیست ؟؟؟ لیو هم در جواب میگه که بعدا در موردش صحبت میکنیم.
یک هفته بعد - سلول ویتو
یه نگهبان میاد و به ویتو میگه وقتشه یه تکونی بخوری و نگهبانه هم میبرتش پیس لیو و ویتو از لیو می پرسه که باز هم تمیرین داریم ؟؟ لیو میگه نه امروز یه مسابقه کوچیکه و من نمی خوام ریسک کنم و پاپه تو مسابقه شرکت کنه. لیو میگه پاپه ممکنه زخمی بشه و نتونه با انیل مسابقه بده. و تو الان باید مسابقه بدی.
بعد مسابقه یه نگبان میاد و به ویتو میگه که یه ملاقاتی داری.
اتاق ملاقات
خواهرش فرانچیسکو امده دیدنش و بهش خبر میده که داره ازدواج میکنه و یه خبر دیگه هم میده که مادرشون دو هفته هستش که مریضه و اصلا هم خوب نشده !! ویتو میگه من پیش جو پول دارم برو پولم رو ازش بگیر و بهترین دکتر رو برای مامان بگیر و بقیش رو به عنوان هدیه عروسی خودت وردار. و همین موقع وقت ملاقات تموم میشه.
یک هفته بعد
یه نگهبان میاد و میگه توالت ها خودشون، خودشون رو تمیز نمی کنن و تو باید بری تمیزشون بکنی.
حمام
بعد از اینکه ویتو توالت هارو تمیز میکنه یه نگهبان بهش میگه که برو یه دوشی بگیرو وقتی که ویتو میره دوش بگیره یه زندانی به یه نگهبان میگه که ما اینجا کار داریم تو برو بیرون و یه سیگاری بکش!!!! بقیشو شرمندم دوستان توضیح لازم نداره
.gif)
.gif)
!! معلومه که با ویتو چی کار می خوان بکنن!!!!
.gif)
!
.gif)
زندان انفرادی
رئیس زندان یه نامه به ویتو میده و بهش میگه که نامه مهمیه !! خواهرش براش نامه نوشته که وقتی فرانچیسکو امده بود ملاقاتش مادرشون مرده و تمام پول ویتو به جای هدیه عروسی و دکتر ، خرج کفن و دفن مادرشون میشه !!
تو حیاط زندان - بعد از انفرادی
لیو با ویتو صحبت مبکنه که دیروز چند نفر دیروز پاپه رو زدن که نتونه فردا با انیل مسابقه بده و الان هم انیل تو ورزشگاه تنهاست برو یه درس حسابی بهش بده و چند تا از استخونهاشو بشکن.
تو سالن ورزشی
فکر نکنم توضیحی لازم باشه
ولی فقط قرار بود استخوناشو بشکون نه اینکه گردنشو ببره !!!!
توی اتاق لیو
ویتو تعریف میکنه که هیچ وقت نفهمیدن کی انیل رو کشته و لیو هم ترتیب کارا رو داده که ویتو رو به سلول لیو که بیشتر شبیه سوییت بوده تا سلول منتقل کنن.
لیو از ویتو میپرسه که وقتی آزاد شدی چی کار میخوای بکنی ؟؟؟
ویتو جواب میده: اول میرم در مورد 500000$ از لوکو سوال میکنم . لیو هم میگه که پول گرفتن برای ورود به خانواده مخالف قرار داده و اون وکیلی که لوکو برات گرفته برای این بوده که مطمئن بشه تو حتما زندان بیفتی !! و میگه که لوکو تنها رئیس نیست خانواده ( مافیا ) کلا 3 تا رئیس داره !!
و لیو میگه من تا چند ماه دیگه آزاد میشم وقتی که آزار شدم سعی میکم تو رو هم از اینجا نجات بدم.