ترسم این قوم که بر دردکشان میخندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
ترسم این قوم که بر دردکشان میخندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
از نامه ی سیاه نترسم که روز حشر
با فیض لطف او صد از این نامه طی کنم
بزن باران! که آتش شعله دارد توی آغوشم
همین امشب که دارم درد ها را می فراموشم
مدار زندگی بر خط استدلال می چرخد
ندارد دل به منطق ربطی و بیهوده می کوشم
مو كه افسرده حالم چون ننالم ؟
شكسته پر و بالم چون ننالم ؟
همه گويند فلاني ناله كم كن
ته آيي در خيالم چون ننالم ؟
طرح های قشقایی با من بیگانه نیست
رفتن در دامنی با آن همه چین به من
نمی آید
من فقط دست هایی دارم که می توانم
بر دارم برای تو ببافم
سرخ ها را از رگ و سفید ها را از موهایم
رج می زنم
برایت
فرشی از گل سرخ پوشیدم
نخ نما در پاگرد پله ها
خار ناخن هایم را روی ساقه های گم
تیز نگه داشته ام
برای وقتی که کسی به قصد آزار تو
بر من راه می رود
دیدید که موجی به پر قو بزند
بردارد و با خود به هر سو بزند
سخت است ولی باور این حادثه که
یک ببر به یک غزال زانو بزنd
سلام
علیکم سلام
دادگرا تو را فلک جرعه کش پیاله باد
دشمن دل سیاه تو غرقه به خون چو لاله باد
ذروهی کاخ رتبتت راست ز فرط ارتفاع
راهروان وهم را راه هزار ساله باد
دکتر گفت:"گول" خونت زياد شده
زياد "گول" ميخوري؟
گفتم "نه"
گفت يه نسخه مينويسم:
امپول بي وفايي ،صبح ،ظهر، شب.
شربت بي معرفتي
قرص زير زباني دروغ
بعد گفت: در ضمن
شنيدن هر گونه حرف عاشقانه قدغن
چون حاوي ميزان زيادي "گول" است
ترسا گر آن دو زلف چو زنار بنگرد
در حال همچو عود بسوزد صلیب را
جناب دکتر ماه رمضونه یه وقت چیزی نخوری!![]()
Last edited by ARYAN-44; 24-09-2007 at 17:56.
اي اهورايي زبان را بسته اي
از چه با اهريمنان بنشسته اي
سنت و فرهنگ نابودي گزيد
با به لعنت کردن شمر و يزيد
الان میشه؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)