تو مست از بوی آن سیبی
که نارسیده بود
و چون رسید
قبل از چیدن تو پوسید
و از خاطره سرخش خاک سوخت .
تو مست از بوی آن سیبی
که نارسیده بود
و چون رسید
قبل از چیدن تو پوسید
و از خاطره سرخش خاک سوخت .
تنت گاهی کبود
گاهی سرخ
تنت رنگین کمان است مادر
صد تومانی های ما
بوی عطر های مردانه می دهد
نانوا با ما مهربان نيست مادر
بزرگ می شوم
برايت شربت سينه می خرم
برای خواهرم مداد رنگی هزار رنگه می خرم
رنگين کمان به آسمان بر می گردد
و شبها کنارت خواهيم خوابيد
دیدی که رسوا شد دلم غرق تمنا شد دلم
در پیش بی دردان چرا ؛ فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم
مو از قالوا بلی تشویش دیرم ...... گنه از برگ و باران بیش دیرم
اگر لاتقنطوا دستم نگیرد .......... مو از یاویلنا اندیش دیرم
***
سلام
عشق من به تو
مانند رود كوهستاني است
پيوسته و پايدار
عشق من به تو
شبيه تابش ابدي خورشيد است
يا مانند دريا كه هرگز نمي آسايد
امواج قوي و نجيبش
كه از آغوش بازش پيوسته مي گذرد
عشق من به تو
مانند درختي است
كه در قلب ريشه كرده است
عشقي بي قيد و شرط
حقيقي و ابدي
و خاموش نشدني ...
سلام
آواتار نو مبارک
یارب چه بلا که عشق یارست
زو عقل به درد و جان فکارست
دل برد و جمال کرد پنهان
فریاد که ظلم آشکارست
تیر غمزهت را بگو آهستهتر
گرنه اندر روی کافر میزند
تو نشسته فارغ اندر گوشهای
وین دعاگو حلقه بر در میزند
عاشقی هرگز مباد اندر جهان
عاشقی با کافری بر میزن
Last edited by sise; 23-09-2007 at 21:16.
نفسی سرد براورد بخار الود
باد غرید که باز این دم عنقا امد
نگهی کرد به افاق بسی پر شوکت
دید ابر گردی از ره بالا امد
Last edited by homa m; 23-09-2007 at 21:28.
دیگری را در کمند آور که ما خود بندهایم
ریسمان در پای حاجت نیست دست آموز را
آخرش دل را به دريا مي زنم
زندگي را رنگ رويا مي زنم
هرچه باداباد،هر جا مي رسم
دم ز عشقت بي مهابا مي زنم
گر مرا از خود براني عاقبت
مثل مجنون سر به صحرا مي زنم
من از اين ساحل نشيني خسته ام
با غمت دل را به دريا مي زنم
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)