تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 161 از 469 اولاول ... 61111151157158159160161162163164165171211261 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,601 به 1,610 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #1601
    اگه نباشه جاش خالی می مونه bakhishman's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    ضلع شرقی جهنم-طبقه ی همکف
    پست ها
    459

    پيش فرض

    سوتی3-مدیر عصبانی اومد تو: چشمم روشن چشمم روشن شنیدم بعضی موبایل میارن مدرسه .بچه هایی که موبایل نداشتن
    بچه هایی که موبایل داشتن
    خوشبختانه یا بدبختانه مدیر کسی رو نگشت گفت اگه یک بار دیگه دری رینگ فقط یک بار دیگه رینگ رینگ این صدای چیه این چی بود چشمتون روزه بد نبینم موبایل من بود بقیشو ترجیه میدم تعریف نکنم

  2. #1602
    اگه نباشه جاش خالی می مونه bakhishman's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    ضلع شرقی جهنم-طبقه ی همکف
    پست ها
    459

    پيش فرض

    سوتی4- یخورده طولانی ولی خیلی باحاله حتما بخونید
    داداشم یه مدت کافی نت داشت .تابستون دیگه خودش نمیومد.میرفت سر یه کاره دیکه.کافی نتو من میچرخوندم .نکته ی جالب اینجا بود که کافی نت توی محله ی خودمون بود (عشق و حال).خلاصه ما هم از دولتی سر این کافی نت id همه دخترهای محل رو داشتیم.یدفعه که داشتم با یکیشون چت میکردم (البته آشنا نبود) داداشمم کافی نت بود اونموقع .گفتم پاشو بیا کافی نت اونم پاشد اومد نشست سیستم1 روبروی سرور که ما باشیم خلاصه اینکه مخرو زدیم .
    بعد از چند ماه یه شب خلوت که هیچکی تو کافی نت پر نمیزد ساعت 10:30 زنگ زدم بهش گفتم بیا اینجا. اونم که پایه بلند شد اومد.هیچکس تو کافی نت نبود.چندتا صندلی کنار دیوار بود نشستیم اونجا .حالا دل بده قلوه بستون یدفعه دو تامون ساکت شدیمو به هم نگاه کردیم مثل این فیلما بعد من دستو انداختم دور گردنش و داشتیم صورتهامونو به هم نزدیک میکردیم که صدای یه کفش مجلسی به گوش رسید .سرم رو گرفتم بالا فکر میکونین کی بود.مشتری نه بدتر برادرم نهبدتر پدر جان بودن دیدن دیر کردم اومده بود دونبالم.جالب اینجاست که پدر من با پدر دختره همکارن ولی خوشبختانه پدرم یه خوبی داره جلوی بقیه آدمو ضایع نمیکنه .گفت:حامد پاشو بریم درارو قفل کردیمو رفتیم خونه پامون که گذاشتیم تو خونه شروع کرد به خندیدن و فیلم کردن ما پدر من یک جوریی آدمو فیلم میکنه از صدتا کتک بدتره .نگو حالا داداشمم خونه ان اونا ام روش .هیچی دیگه همین فقط تا یه ماه تو خونه فیلم بودیم
    Last edited by bakhishman; 11-08-2007 at 01:29.

  3. #1603
    اگه نباشه جاش خالی می مونه bakhishman's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    ضلع شرقی جهنم-طبقه ی همکف
    پست ها
    459

    پيش فرض

    سوتی5-سوار سرویس اتوبوس شدیمو یه راننه داره ماه خیلی ام با ما دنگه .داشتیم میگفتیمو میخندیدیم وبزن و برقص داشتیم که گفتم ساکت میخوام یه جک تعریف کنم گفتم :یه روز یه ترکه .......................................
    همه زدن زیر خنده داشتیم از خنده روده بر میشدیم که دیدم رانندهه اخم کرده یخورده که فکر کردم یادم اومد که بنده خدا ترکه هیچی دیگه گرفتیم یه گوشه نشستیم تا خونه.(ضمنا ترکهای عزیز به دل نگیرن من خودم ترکهارو خیلی دوست دارم فامیل ترک هم زیاد داریم .از شادترن و سرزنده ترین مردمهان این ترکها)

  4. #1604
    آخر فروم باز MORINIO's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    ESF
    پست ها
    4,605

    پيش فرض

    سوتی4- یخورده طولانی ولی خیلی باحاله حتما بخونید
    داداشم یه مدت کافی نت داشت .تابستون دیگه خودش نمیومد.میرفت سر یه کاره دیکه.کافی نتو من میچرخوندم .نکته ی جالب اینجا بود که کافی نت توی محله ی خودمون بود (عشق و حال).خلاصه ما هم از دولتی سر این کافی نت id همه دخترهای محل رو داشتیم.یدفعه که داشتم با یکیشون چت میکردم (البته آشنا نبود) داداشمم کافی نت بود اونموقع .گفتم پاشو بیا کافی نت اونم پاشد اومد نشست سیستم1 روبروی سرور که ما باشیم خلاصه اینکه مخرو زدیم .
    بعد از چند ماه یه شب خلوت که هیچکی تو کافی نت پر نمیزد ساعت 10:30 زنگ زدم بهش گفتم بیا اینجا. اونم که پایه بلند شد اومد.هیچکس تو کافی نت نبود.چندتا صندلی کنار دیوار بود نشستیم اونجا .حالا دل بده قلوه بستون یدفعه دو تامون ساکت شدیمو به هم نگاه کردیم مثل این فیلما بعد من دستو انداختم دور گردنش و داشتیم صورتهامونو به هم نزدیک میکردیم که صدای یه کفش مجلسی به گوش رسید .سرم رو گرفتم بالا فکر میکونین کی بود.مشتری نه بدتر برادرم نهبدتر پدر جان بودن دیدن دیر کردم اومده بود دونبالم.جالب اینجاست که پدر من با پدر دختره همکارن ولی خوشبختانه پدرم یه خوبی داره جلوی بقیه آدمو ضایع نمیکنه .گفت:حامد پاشو بریم درارو قفل کردیمو رفتیم خونه پامون که گذاشتیم تو خونه شروع کرد به خندیدن و فیلم کردن ما پدر من یک جوریی آدمو فیلم میکنه از صدتا کتک بدتره .نگو حالا داداشمم خونه ان اونا ام روش .هیچی دیگه همین فقط تا یه ماه تو خونه فیلم بودیم
    آقا دمت گرم حال کردم حسابی

    ولی به نظر من اسم این سوتی نبود اسمش ضد حال بود اونم از نوع بد جورش

    یا حق
    __________________

  5. #1605
    اگه نباشه جاش خالی می مونه bakhishman's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    ضلع شرقی جهنم-طبقه ی همکف
    پست ها
    459

    پيش فرض

    سوتی6-من تا اول دبیرستان همیشه5*8 میگوفتم 45 .یه بار سوم راهنمایی معلممون یه امتحان خیلی سخت ازمون گرفت .من ریاضیم خوب بود .یه سوالشو که هیچکی حل نکرده بود حل کردم جوابش شد5*8 منم نوشتم 45 .
    یک هفته بعد معلم داشت برگه هارو تصحیح میکرد /ماهم سر کلاس گرم صحبت کردن بودیم یه دفعه گفت: باخویش 5*8 چند میشه منم بلند گفتم 45 دیدم همه دارن میخندن

  6. #1606
    داره خودمونی میشه dragonball's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    Jail...
    پست ها
    68

    پيش فرض

    سلام !
    نمیدونم چند سالم بود ... کوچیک بودم ... همیشه بهم مگفتن چایی نخور شب میشاشی !
    یه روز یکی از دوستای بابام اومده خونمون .. هی چایی میخورد ... بهش گفتم آقای فلانی ! انقدر چایی نخور ، شب میشاشی ! اون هم جلوی همه ! بنده خدا از خجالت مرد !
    سال دوم دبیرستان بودم. یه رفیق داشتم که خیلی هیکل خوبی داشت و من هم همیشه باهاش شوخی میکردم.

    یه روز وقتی زنگ خورد و داشتیم از پله ها میرفتیم پایین ، اون دو سه پله از من جلوتر میرفت من هم یه پس گردنی محکم بهش زدم یهو برگشت دیدم دبیر شیمیمونه ، خلاصه کل بچه ها زدن زیر خنده و دبیر شیمی هم عصبانی بود و من هم مرتبا بهش میگفتم اقا ببخشید اشتباه گرفتم.

  7. #1607
    اگه نباشه جاش خالی می مونه p 3 0 world's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    381

    پيش فرض

    اولين روز اول دبيرستان زنگ چهارم معلم زبان اومد و كلي دليل آورد كه توي كلاس انگليسي نبايد فارسي حرف زد آخر كلاس كه حاضر و غايب كرد وقتي اسم يكي از دوستان را خوند من كلي توضيح دادم اون رفته به يه دبيرستان ديگه (به فارسي)
    معلمه همينطور ماتش برده بود و من را نگاه مي كرد

  8. #1608
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    واقعا با هنر نمایی دوستان یکی از بهترین تاپیک های زمان خودش بود

    البته مدیریت ووکمن رو نباید فراموش کرد

  9. #1609
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sina818's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    346

    پيش فرض

    آره واقعا یادش بخیر
    چرا دیگه این تاپیک جون نداره؟

  10. #1610
    اگه نباشه جاش خالی می مونه kingweb's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    در خانه دوست
    پست ها
    308

    پيش فرض

    آره واقعا یادش بخیر
    چرا دیگه این تاپیک جون نداره؟
    جون میدیم همه با هم دست در دست هم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •