تو ترکشش نمونده ، پتش ريخته روی آب ـ
حالا بريز در دهنم بشکه بشکه قير
آتش جهنمانه گوارا تر است کاش
چرخ لوکوموتيو مرا می گرفت زير
سيگار تير خدمتتان هست ؟ می کشيد ؟
آن شب بله تمام تنم می کشيد تير
آن شب که دست های تو را باد می وزيد
با بوق بوق هلهله ، پيراهنی حرير