تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 16 از 26 اولاول ... 6121314151617181920 ... آخرآخر
نمايش نتايج 151 به 160 از 256

نام تاپيک: حافظ

  1. #151
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۱۱۳

    بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
    که تاب من به جهان طره فلانی داد

    دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
    درش ببست و کليدش به دلستانی داد

    شکسته وار به درگاهت آمدم که طبيب
    به موميايی لطف توام نشانی داد

    تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
    که دست دادش و ياری ناتوانی داد

    برو معالجه خود کن ای نصيحتگو
    شراب و شاهد شيرين که را زيانی داد

    گذشت بر من مسکين و با رقيبان گفت
    دريغ حافظ مسکين من چه جانی داد


  2. #152
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۱۱۴

    همای اوج سعادت به دام ما افتد
    اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

    حباب وار براندازم از نشاط کلاه
    اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد

    شبی که ماه مراد از افق شود طالع
    بود که پرتو نوری به بام ما افتد

    به بارگاه تو چون باد را نباشد بار
    کی اتفاق مجال سلام ما افتد

    چو جان فدای لبش شد خيال می‌بستم
    که قطره‌ای ز زلالش به کام ما افتد

    خيال زلف تو گفتا که جان وسيله مساز
    کز اين شکار فراوان به دام ما افتد

    به نااميدی از اين در مرو بزن فالی
    بود که قرعه دولت به نام ما افتد

    ز خاک کوی تو هر گه که دم زند حافظ
    نسيم گلشن جان در مشام ما افتد


  3. #153
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۱۱۵

    درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
    نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد

    چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان
    که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد

    شب صحبت غنيمت دان که بعد از روزگار ما
    بسی گردش کند گردون بسی ليل و نهار آرد

    عماری دار ليلی را که مهد ماه در حکم است
    خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد

    بهار عمر خواه ای دل وگرنه اين چمن هر سال
    چو نسرين صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد

    خدا را چون دل ريشم قراری بست با زلفت
    بفرما لعل نوشين را که زودش باقرار آرد

    در اين باغ از خدا خواهد دگر پيرانه سر حافظ
    نشيند بر لب جويی و سروی در کنار آرد



  4. #154
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۱۱۶

    کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد
    محقق است که او حاصل بصر دارد

    چو خامه در ره فرمان او سر طاعت
    نهاده‌ايم مگر او به تيغ بردارد

    کسی به وصل تو چون شمع يافت پروانه
    که زير تيغ تو هر دم سری دگر دارد

    به پای بوس تو دست کسی رسيد که او
    چو آستانه بدين در هميشه سر دارد

    ز زهد خشک ملولم کجاست باده ناب
    که بوی باده مدامم دماغ تر دارد

    ز باده هيچت اگر نيست اين نه بس که تو را
    دمی ز وسوسه عقل بی‌خبر دارد

    کسی که از ره تقوا قدم برون ننهاد
    به عزم ميکده اکنون ره سفر دارد

    دل شکسته حافظ به خاک خواهد برد
    چو لاله داغ هوايی که بر جگر دارد

  5. #155
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۱۱۷

    دل ما به دور رويت ز چمن فراغ دارد
    که چو سرو پايبند است و چو لاله داغ دارد

    سر ما فرونيايد به کمان ابروی کس
    که درون گوشه گيران ز جهان فراغ دارد

    ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم
    تو سياه کم بها بين که چه در دماغ دارد

    به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله
    به نديم شاه ماند که به کف اياغ دارد

    شب ظلمت و بيابان به کجا توان رسيدن
    مگر آن که شمع رويت به رهم چراغ دارد

    من و شمع صبحگاهی سزد ار به هم بگرييم
    که بسوختيم و از ما بت ما فراغ دارد

    سزدم چو ابر بهمن که بر اين چمن بگريم
    طرب آشيان بلبل بنگر که زاغ دارد

    سر درس عشق دارد دل دردمند حافظ
    که نه خاطر تماشا نه هوای باغ دارد

  6. #156
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۱۱۸

    آن کس که به دست جام دارد
    سلطانی جم مدام دارد

    آبی که خضر حيات از او يافت
    در ميکده جو که جام دارد

    سررشته جان به جام بگذار
    کاين رشته از او نظام دارد

    ما و می و زاهدان و تقوا
    تا يار سر کدام دارد

    بيرون ز لب تو ساقيا نيست
    در دور کسی که کام دارد

    نرگس همه شيوه‌های مستی
    از چشم خوشت به وام دارد

    ذکر رخ و زلف تو دلم را
    ورديست که صبح و شام دارد

    بر سينه ريش دردمندان
    لعلت نمکی تمام دارد

    در چاه ذقن چو حافظ ای جان
    حسن تو دو صد غلام دارد

  7. #157
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۱۱۹

    دلی که غيب نمای است و جام جم دارد
    ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد

    به خط و خال گدايان مده خزينه دل
    به دست شاهوشی ده که محترم دارد

    نه هر درخت تحمل کند جفای خزان
    غلام همت سروم که اين قدم دارد

    رسيد موسم آن کز طرب چو نرگس مست
    نهد به پای قدح هر که شش درم دارد

    زر از بهای می اکنون چو گل دريغ مدار
    که عقل کل به صدت عيب متهم دارد

    ز سر غيب کس آگاه نيست قصه مخوان
    کدام محرم دل ره در اين حرم دارد

    دلم که لاف تجرد زدی کنون صد شغل
    به بوی زلف تو با باد صبحدم دارد

    مراد دل ز که پرسم که نيست دلداری
    که جلوه نظر و شيوه کرم دارد

    ز جيب خرقه حافظ چه طرف بتوان بست
    که ما صمد طلبيديم و او صنم دارد

  8. #158
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۱۲۰

    بتی دارم که گرد گل ز سنبل سايه بان دارد
    بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد

    غبار خط بپوشانيد خورشيد رخش يا رب
    بقای جاودانش ده که حسن جاودان دارد

    چو عاشق می‌شدم گفتم که بردم گوهر مقصود
    ندانستم که اين دريا چه موج خون فشان دارد

    ز چشمت جان نشايد برد کز هر سو که می‌بينم
    کمين از گوشه‌ای کرده‌ست و تير اندر کمان دارد

    چو دام طره افشاند ز گرد خاطر عشاق
    به غماز صبا گويد که راز ما نهان دارد

    بيفشان جرعه‌ای بر خاک و حال اهل دل بشنو
    که از جمشيد و کيخسرو فراوان داستان دارد

    چو در رويت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل
    که بر گل اعتمادی نيست گر حسن جهان دارد

    خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس
    که می با ديگری خورده‌ست و با من سر گران دارد

    به فتراک ار همی‌بندی خدا را زود صيدم کن
    که آفت‌هاست در تاخير و طالب را زيان دارد

    ز سروقد دلجويت مکن محروم چشمم را
    بدين سرچشمه‌اش بنشان که خوش آبی روان دارد

    ز خوف هجرم ايمن کن اگر اميد آن داری
    که از چشم بدانديشان خدايت در امان دارد

    چه عذر بخت خود گويم که آن عيار شهرآشوب
    به تلخی کشت حافظ را و شکر در دهان دارد

  9. #159
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۱۲۱

    هر آن کو خاطر مجموع و يار نازنين دارد
    سعادت همدم او گشت و دولت همنشين دارد

    حريم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
    کسی آن آستان بوسد که جان در آستين دارد

    دهان تنگ شيرينش مگر ملک سليمان است
    که نقش خاتم لعلش جهان زير نگين دارد

    لب لعل و خط مشکين چو آنش هست و اينش هست
    بنازم دلبر خود را که حسنش آن و اين دارد

    به خواری منگر ای منعم ضعيفان و نحيفان را
    که صدر مجلس عشرت گدای رهنشين دارد

    چو بر روی زمين باشی توانايی غنيمت دان
    که دوران ناتوانی‌ها بسی زير زمين دارد

    بلاگردان جان و تن دعای مستمندان است
    که بيند خير از آن خرمن که ننگ از خوشه چين دارد

    صبا از عشق من رمزی بگو با آن شه خوبان
    که صد جمشيد و کيخسرو غلام کمترين دارد

    و گر گويد نمی‌خواهم چو حافظ عاشق مفلس
    بگوييدش که سلطانی گدايی همنشين دارد


  10. #160
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۱۲۲

    هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
    خداش در همه حال از بلا نگه دارد

    حديث دوست نگويم مگر به حضرت دوست
    که آشنا سخن آشنا نگه دارد

    دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
    فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد

    گرت هواست که معشوق نگسلد پيمان
    نگاه دار سر رشته تا نگه دارد

    صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بينی
    ز روی لطف بگويش که جا نگه دارد

    چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
    ز دست بنده چه خيزد خدا نگه دارد

    سر و زر و دل و جانم فدای آن ياری
    که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد

    غبار راه راهگذارت کجاست تا حافظ
    به يادگار نسيم صبا نگه دارد


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •