تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 16 از 27 اولاول ... 612131415161718192026 ... آخرآخر
نمايش نتايج 151 به 160 از 268

نام تاپيک: گياهان دارويي !!

  1. #151
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    تاتوره (در اصطلاح بین المللی گیاه شناسی ، Datura L. spp. )، جنسی از تیرة بادنجانیان ، شامل

    تقریباً پانزده نوع / گونه گیاه علفی یکساله ، چند ساله یا درختچه مانند ، کمابیش زهرناک ، دارای گُلهای پیوستهْ گلبرکِ شیپورآسا، بیشتر سفید یا بنفش ؛ بعض گونه ها خواصّ دارویی و (همچون افیون و بَنگ * ) تخدیری دارند، و بعض دیگر را به خاطر گلهای بزرگ اندکی خوشبوی آنها در خانه ها و باغها می پرورند. این مقاله به وصف سه گونة L. D. stramonium ، L. D. fastuosa و Mill. D. innoxia اختصاص دارد.

    واژة فارسی تاتوره (یا، گاهی ، تاتوله ) و اسم جنس لاتینی این گیاهان ، داتورا (مذکور در بالا) از دهتورا یِ هندی و این از دَهتّورا یِ سانسکریت ، که ریشه یا مأخذش معلوم نیست ، گرفته شده اند.

    تاریخچة شناخت . از گیاهان زهرناکی که تئوفراستوس / ثاوفرسطس (حکیم و قدیمترین گیاه شناس جهان غرب ؛ ح 371ـ 287 پیش از میلاد) زیر عنوان اعمِّ strykhnos ( ستریخنُس ) ذکر کرده (بی وصف ریخت شناختی آنها) آن یکی را که «سبب دیوانگی ] موقّت [ » و حدوث «توهّمات » و، درصورت زیاده روی درخوردن آن ، مورث «دیوانگی دایم » و، سرانجام ، مرگ می شود، آ. هرت ، ویراستار و ترجمان تألیف تئوفراستوس ، منطبق با L. D. metel (در نامگذاری جدید، مترادفِ هم innoxia D. و هم D. fastuosa ؛ رجوع کنید به شونبک ـ تمسی ، گیاه شناس اتریشی و کارشناس تیرة بادنجانیان ، ص 45ـ 48) پنداشته است (ج 2، مقالة 10، فصل 11، فقره های 5 ـ6، ص 270ـ273). همچنین گیاهی را که دیوسکوریدس (سدة اول میلادی ) در تألیف مشهور خود، > اندر هیولای طبّ < ، با نام اخصِّ strykhnon manikon (لفظاً، به معنای «ستریخنسِ جنون آور/ دیوانه کننده »؛ در ترجمة قدیم عربی اِصْطِفَن بن بَسیل ، ش 64، ص 337ـ 338 : «سطروخْنُن المُجَنِّن ») وصف کرده ، گونتر ، گیاه شناس انگلیسی و ویراستار ترجمه انگلیسی قدیم تألیف مزبور، برابرِ D. stramonium دانسته است (ش 74، ص 470). نظر به فقدان ریخت شناسی گیاه مذکور در تألیف تئوفراستوس و تفاوت ریخت شناسیِ «سطروخنن المجنّنِ» دیسکوریدس با ریخت شناسی D. stramonium به وصف دانشمندان جدید، شکّی نمی ماند که هر دو مترجم / ویراستار در تطبیق گیاه منظور با تاتوره اشتباه کرده اند. به عبارت دیگر، وصف هیچیک از انواع جنس تاتوره در آثار این دو یونانی بزرگوار نیست . لذا توضیح تاتوره و خواصّ آن را باید در آثار متقدّم داروشناسی دورة اسلامی جست وجو کرد (رجوع کنید به ادامة مقاله ).

    گسترش جغرافیایی . شونبک ـ تمسی پراکنش سه گونة مذکور تاتوره را در حوزه گیاهْ جغرافیایی فلات ایران و بعض نواحی مجاور چنین گزارش کرده است (همانجا؛ نقل به اختصار): ـــ

    1) D. stramonium (= D. tatula در نامگذاری قدیمتر لینّه ). گونه ای یکساله ، خودرو، به بلندی 30ـ120 (گاهی 150) سانتیمتر، دارای گلهای سفید و میوه ای جَوز (= گردو) مانند (رجوع کنید به «جوزِ ماثِل » در ادامة مقاله ) خارناک (همچون میوة کرچک ؛ برای ریخت شناسی مشروح آن به فارسی رجوع کنید به زرگری ، ج 3، ص 562 ـ564). پراکنش عمومی : در همة نواحی معتدل و گرم جهان ؛ در حوزة جغرافیایی منظور: عراق (کرکوک )، طالش (لنکران ، آستارا)؛ در ایران ، به مفهوم جغرافیایی اخصّ: آذربایجان ، گیلان ، مازندران ، گرگان ، اراک ، کرمان ، سیستان ؛ ترکمنستان ؛ افغانستان (هرات ، قندهار، کابل ، غزنه ، کُندوز، بَدَخشان ، بامیان ، و غیره )؛ پاکستان (نقاط مختلف ). دایماک و دیگران (ج 2، ص 584) نواحی معتدل کوهستان هیمالایا را نیز ذکر کرده اند.

    2) D. fastuosa . از لحاظ ریخت شناسی ظاهری ، تقریباً همچون گونة پیشین است ، اما گلهای آن گاهی بنفش /

    ارغوانی است . «جور» ی دارای گلهای سفید پُر پَر نیز یافت می شود. پراکنش عمومی : نواحی بَین المَدارَین یا مجاور اینها در آسیا و افریقا و امریکا ؛ نواحی حوزة دریای مدیترانه ؛ در منطقة منظور ما: افغانستان (ناحیة کابل )؛ پاکستان (ناحیة کویته ، مَکران و غیره ). دایماک و دیگران (ج 2، ص 585) آن را از «سراسر هندوستان » و D. metel را به عنوان گونه ای جداگانه از غرب هیمالایا و غرب شبه جزیرة دکّن ، و ثابتی (ص 310) یک «جورِ» وارداتی (غیربومی ) سفیدْگُل آن را، یعنی alba L. var. D. f. (= Nees D. alba ، لفظاً، «تاتورة سفید») از بندرعباس و با نام محلّی پَرِ مَنْگِناس ، گزارش کرده اند.

    3) D. innoxia (لفظاً، «تاتورة بیضَرَر»)، یکساله ، به بلندی 60ـ200 سانتیمتر، دارای گلهای سفید.

    پراکنش عمومی : امریکای مرکزی و شمالی ، حوزة دریای مدیترانه ؛ در منطقة منظور ما: ایران (نواحی مَکران و تهران )، افغانستان (نواحی کابل ، ننگرهار، جلال آباد، و غیره )، پاکستان (کویته ، بلوچستان ؛ برای تفصیلات ریخت شناسی و پراکنش رجوع کنید به شونبک ـ تمسی ، ص 48).

    گذشته از این سه نوع ، ثابتی (ص 309) گونة درختچهْ مانند L. D. arborea (لفظاً، «تاتورة درختی ») را، که اصلش از امریکای جنوبی (پِرو، شیلی ) است ، با نام «تاتورة مُعطّر» گزارش کرده است : به بلندی 7ـ10 پا، دارای «گلهای ... سفید و معطّر و گاهی پُر پَر»، که «در باغهای جنوب ] ایران [ » کاشته می شود.

    جَوزْ ماثِل (معرَّب گَوزِ ماثِل فارسی ). این اصطلاح در قدیمترین منبع فارسی داروشناسیِ موجود ما، کتاب الابنیة عَن حقایق الادویة ابومنصور موفّق هروی (سدة چهارم ؛ ص 94ـ 95) به کار رفته است . برای واژة ماثل صورتهای محرّفِ ماثن ، ماثم و ماثا در بعض منابع قدیم عربی (مثلاً، در تألیفِ گیاه شناس نامدار اندلُسی ، احمد غافقی ] متوفی ? 560 [ ، گ ] 115 [ ) و در نسخه های خطی هدایة المتعلّمین اَخَوَینی بخاری (سدة چهارم )، قدیمترین پزشکینامة بازمانده به فارسی ، صورتهای مهاثل / مهاتل و ماثله نیز یافت می شود (رجوع کنید به نسخة چاپی ، ص 630؛ نیز رجوع کنید به عیسی ، ش 11ـ14، ص 68 ، ش 2، ص 69). این واژه نیز از ماتل هندی ( > سانسکریت ماتله ) گرفته شده و از طریق فارسی به عربی راه یافته است (ابن میمون ، شرح مایرهوف ، ش 82، ص 44). «جوز ماثل » را قدما اصلاً به میوة گِردو مانندِ خارناکِ بعض گونه های تاتوره ، بویژه ، D. metel و fastuosa D. ، اطلاق کرده اند (همانجا) و سپس ، توسّعاً، به بوتة آنها، که شجرة المُرقِد/ المُرَقِّد (لفظاً، «بوتة خواب آور»؛ در اندَلُس ، به گزارش غافقی ، همانجا) یا، به اختصار، المُرقِد/ المُرَقِّد ( تحفة الاحباب ، ص 12، ش 100) نام داشت . در مورد ایران کنونی ، پارسا این نامهای محلی را برای تاتوره / جوز ماثل ضبط کرده است (ج 8، ص 63): بَچه قِزدِران (در اردبیل )، توخ (در بندر انزلی )، تاتوره (در ناحیة تهران )، داتورا و کَچَلا (ناحیة هریرود در شرق ایران )، مَرگِ موش (در بردسیر، کرمان ) و سینه اَزْغی (در بلوچستان ؛ شینَه اَزْغی به گزارش هوپر ، ص 112) برای گونة stramonium ، و تاتورة درختی (در ناحیة تهران )، کاسِه سَگ (در شاندیز، ناحیة مشهد) و پَرِمَنگِناس (در حوالی بندرعباس ) برای گونة fastuosa .

    در منابع ما، قدیمترین ریخت شناسیِ جوز ماثل از آنِ احمد غافقی است (همانجا)، که ترجمة آن با وجودِ کوتاهی ، به سبب اهمیتش از حیث تاریخ گیاهداروشناسی ، در اینجا آورده می شود: «ثُمْنُشی ] بوته ای / درختچه ای [ است تقریباً به بلندی قدّ مَردی نشسته ، دارای برگهایی مانند برگهای بادنجان ولی از اینها کوچکتر، سخت تر و نرمتر، و گلهای سفید بزرگی به درازای کمتر از یک وَجَب و مانند دهانة شیپور در کاسبرگهای دراز سبز با دُمگُلهای دراز. میوة آن به اندازة گردو، دارای پوستی خشن که گویی خارناک است ، حاوی دانه هایی همچون دانه های مِهرْگیاه .»

    خواصّ تاتوره . داروشناسان ـ پزشکان دورة اسلامی (احتمالاً تا روزگار داود انطاکی ، سدة دهم ) فقط عالم به زیانمندی تاتوره / جوز ماثل بودند. اینک نظرات چند تن از قدیمترینِ آنان در بارة این گیاه زهرناک (به ترتیب تاریخی ، با خودداری از ذکر مطالب مکرَّر):

    1) عیسی بن علی (محتملاً همروزگار حُنَین بن اسحاق ، 194ـ 260): «جوز ماثا همانند جَوز القَی ء ] کُچوله * [ است ... مَزة ] دانه های [ چرب آن شیرین / مطبوع است . ] این دانه ها [ سرد در درجة چهارم است . خوردن آنها در نَبیذ ] خورنده را [ شدیداً مست می کند، و به قدر مثقالی فوراً می کُشد» (به نقل ابن بیطار ] ج 1، ص 175 [ ، که این مطالب را به عیسی بن ماسَّه ] متوفی ? 275 [ نسبت داده است ). 2) محمدِ زکریای رازی (251ـ 313): مُخدّر است و گاهی می کُشد؛ مستی ، سرگیجه ، غَثَیان ] دل آشوبه ، دل به هم خوردگی [ و قَی ء ] «استفراغ » در اصطلاح رایج فارسی [ می آورد (ص 169)؛ خوردن اندکی از آن ، تا نیم دِرْهَم ، فقط مستی سنگینی می آورد، و بیش از آن ، می کُشد؛ درمان ] مسمومیّت از جوز ماثل [ مانند درمان یَبْروح خوردگی است ] یبروح = ریشة مهرگیاه [ ، اما ] ضمناً [ باید ] به مسموم [ روغن گرم و کَرِه خورانید، دست و پای او را در آب گرم گذاشت و او را وادار به استفراغ کرد (همان ، ص 361). 3) ابن الجَزّار (متوفی 369): «عوارض ] خوردن تاتوره [ : زوال عقل ، سوزش معده ، نَفَس و عَرَق سرد، غَشی ، زردی چهره (یَرَقان )...» (به نقل ابن بیطار، ص 176). 4) اَخَوینی بخاری (متوفی ح 373) از «گَوز مُهاتُل » فقط به عنوان یکی از زهرهای «بِغایت سرد» یاد کرده است (همانجا؛ نیز رجوع کنید به پزشکینامة منظوم حکیم مَیْسَری ] سدة چهارم [ ، بیت 441: «و جوزِ/گوزِ ماثل آرَد کَس به مستی /به بیماری سپارد تندرستی »). 5) اما حکیم ایرانیِ همروزگار این دو، ابومنصور موفّق هروی (همانجا) مبسوط ترین نشانه شناسی و شیوة درمان تاتوره خوردگی را تا روزگار خود به دست داده است ، که می توان آنها را چنین تلخیص کرد: مخدّری است سرد در اول درجة چهارم و خشک در درجة سوم ، زیانمند برای مغز و دل ، که یک مثقال آن کُشنده است ؛ نشانه ها/ عوارض : خواب آلودگی ، «گوشاسب » (کابوس ، بَختک ؟)، «مَنِشْ گَردا» (تهوّع )، قی ء، «کالیوی » (هذیان ، بَلاهت ؟)، سرخی و خشکی و فرورفتگی چشمها، بسته شدن زبان ، دگرگونی رنگ ناخنها، بسیاریِ تعرّق سرد و، نزدیک مرگ ، تشنّج ؛ درمان : نخست واداشتن مسموم به استفراغ با خوراندن انگُبین ، شِوِد و بوره * آمیخته به آب گرم ؛ سپس گذاشتن دست و پای او در آب گرم ، مالیدن روغن گل سرخِ آمیخته به سرکه بر سر او، و خوراندن آمیزه ای از انگبین و سرکه و سَعْتَر * پس از رفع سرخی چشمها و فقط دوام خواب آلودگی ، خوراندن معجونی از سُعْد ، «تِریاق اربَعه » (رجوع کنید به پادزهر * )، جُندِ بیدَسْتَر (رجوع کنید به سگ آبی * )، اَنغوزه ، مغز دانة اَبْهَل * (از هر کدام به یک اندازه )، سیر، دارچین ، مغز کوفتة گردو، و انگبین ؛ سرانجام ، مالیدن روغن گرم سوسن * به تنِ او، تا به هوش آید. 6) ابن سینا (370ـ 428) در قانون خود (ج 1، کتاب دوم ، ص 465) چیز تازه ای در بارة جوز ماثل ندارد مگر این که می گوید دانه های آن شبیه دانه های تُرَنج (رجوع کنید به بادرنگ * ) و «دشمن قلب است ».

    دستِ کم تا روزگار تألیف الجامع ابن بیطار (متوفی 646)، مؤلفان مذکور در الجامع و حکیمان فارسی نویس مذکور در بالا همه از مضرّات جوز ماثل سخن گفته اند، اما سپس خواصّی درمانی نیز برای آن یافته شد. در منابع ما، قدیمترین ذکر منافعی برای جوز ماثل در تذکرة داود انطاکی است (تألیف آن در 976)، که ، به نوشتة او، «در مصر داتوره نام دارد». وی ، علاوه بر زیانها، مصارفی درمانی هم برای تاتوره ذکر کرده است (ص 159): درمان بی خوابی مفرط ؛ خشکاندن رطوبتهای «غریبِ» بدن ؛ طِلای مطبوخ دانه های کوبیده و دیگر اجزای این گیاه با سرکه و انگبین برای تحلیل وَرَمها ] یِ گرم [ ، درمان استرخاء (سُستی ، شُلی ) عارضی اندامها و «استسقاء» (آماس ، وَرَم ؟ رجوع کنید به باد * ) و «قُشْعَریره » (لَرز ] ه [ ، لَرزش ؛ «خَدَر» (بی حسّی / کِرِخی اعضا)، و ریزش موی ] سر [ . بَدَل * آن در این افعال ، مهرگیاه است .

    در بعض تألیفاتِ پس از تذکرة انطاکی ، بسط و شرح بیشتری در بارة خواصّ درمانی تاتوره یافت می شود. حکیم مؤمن در تُحفه خود (تألیف در 1080) چنین افزوده است (ص 258ـ 259): مسکّن صُداع (سَرْدرد) صفرایی و خونی ؛ ضماد آن یا روغن دانه های آن برای بواسیر و آماسهای «گرم » مقعده ، و خوردن آن برای سَردردِ مُزمن مجرَّب است ؛ «مُصلحِ» آن : فلفل و رازیانه و انگبین . عقیلی علوی خراسانی / شیرازی ، مؤلف مخزن الادویة ، که جامع آرا و نظرات بیشتر حکیمان پیشین تا زمان تألیف آن در هند (پس از 1185) است ، فقط چند مطلب جدید به نوشته های پیشینیان افزوده است (ص 324ـ 325): «بستن برگ گرم کردة آن بر چشمِ صاحبِ رَمَد ] چشمْ درد [ موجب تسکین اَلَم آن ، و بر سر جهت دردِسَر بارد و سَدّ نزولات بارده ، و بر اُنثیین جهت نزولِ آب ... مفید ] است [ .» عقیلی پزشکی را در هندوستان ، که استعمال اِسکاری و تخدیری تاتوره در آنجا بسیار رایج بوده است (رجوع کنید به ادامة مقاله )، آموخته بود؛ لذا وصف ظاهراً عینی او از حالات ناطبیعی تاتوره خورها جالب است . دیگر این که گونه ای از تاتوره را وصف کرده ، ظاهراً بومی هند، که ، علاوه بر گُلها، دیگر اجزای آن نیز بنفش بوده است ] کذا [ . می نویسد: « ] گُل تاتوره [ سفید یا بنفش می باشد اما بنفش آن کمتر ] = کمیاب تر [ و ] ازحیث خواصّ [ بهتر از سفیدِ آن ، خُصوص ] = خصوصاً [ بنفش مایل به سیاهی آن ] ... [ گل نوع بنفش آن ، مُضاعَف ] = پُر پَر [ و توبَر تو ] ... [ است » (رجوع کنید به نوعِ fastuosa ، مذکور در بالا).

    خواصّ و مصارِف تاتوره در منابع غربی . طبق بررسیهای شیمیدانان و زهرشناسان غربی ، خواصّ مذکورِ تاتوره (چه تخدیری چه درمانی ) ناشی از وجود سه مادّة قَلیاسان سمّی ، یعنی اسکوپلامین ، هیوسیامین و آتروپین است (در بارة ساختار شیمیایی ، کُنشهای فیزیولوژیک ، مقادیر مُجاز استعمال این مواد رجوع کنید به زرگری ، ج 3، ص 557 ـ559، 574 ـ 577). سوءِاستفاده از خاصیّت تَنویمی و تخدیری تاتوره ظاهراً سابقه ای طولانی در شرق و غرب دارد. در قارّة امریکا، سرخپوستان مِکزیکی آن را در مراسم مذهبی خود به کار می بردند ( بریتانیکا ، مقالة "Datura" ). جادوگران و شیّادان آن را برای ایجاد توهّمات در ارباب رجوع به کار می بردند، و تبهکاران برای خوابانیدن قربانیانِ خود به قصد دزدیدن اموال آنان یا ارتکاب شنایع دیگر، دانه های کوبیدة تاتوره را به بعض آشامیدنیها یا خوراکها آمیخته به خورد قربانیان خود می دادند (قس لقبهای تاتوره در زبان فرانسه : «علف ساحران » ، «علف شیطان » و «علفِ دُزدان » ). دایماک و دیگران (ج 2، ص 585 ـ624) گزارش مشروحی (همراه با آمار بالینی مفصّل ) از مسمومیّتها (و گاهی مرگ ) ناشی از اَعمال تبهکارانه به وسیله دانه های تاتوره در نیمة دوم سدة نوزدهم در هند، که استعمال افیون هم در آنجا بسیار رایج بود، به دست داده اند. در اروپا، این بدنامی تاتوره تا سدة هجدهم که یک زهرشناس اُتریشی فوایدی برای تاتوره کشف کرد (برای درمان بعض اختلالات روانی )، دوام داشت (دوبوئینی ، ص 237).

    مصارف تاتوره در روزگار ما. بجز استعمال درمانی مُجاز قلیاسانهای مذکور که باید با نظارت شدید پزشک متخصّص انجام گیرد، هنوز تاتوره جزو داروهای پزشکی سنّتی یا عامیانه در بعض کشورهاست . در اینجا اشارات موجود به این استعمال سنّتی را در بعض کشورهای اسلامی خاورمیانه و شمال افریقا ذکر می کنیم .

    1) پاکستان : D. stramonium با نام «دَهتورا سیاه » و Nees alba var. D. fastuosa با نام «دهتورا سَفید» در فهرست داروهای بازاری کراچی مذکورند؛ ساقه ، برگها، گلها و دانه های اینها به کار می رود (رجوع کنید به مقصودعلی و دیگران ، ص 17؛ مقصودعلی و مهدی حسن ، ص 41؛ نیز رجوع کنید به عثمان غَنی و دیگران ، ص 6). 2) ایران : برای تخفیف درد (و کُشتن سَگ ) به کار می رود (هوپر، همانجا)؛ درد گوش ، دندان و چشم را آرام می کند (پارسا، همانجا). 3) ترکیه : گرچه دولت در 1985 فروش «گُل و برگِ» D. stramonium را در دکانهای عطّاری ممنوع کرده است ، مع ذلک ، این گیاه در فهرستهای داروهای موجود در بعض شهرهای ترکیه در 1986 دیده می شود ــ با نامهای بُرو چیچگی در اسکی شهر ، اَبوزَنْبَق و بُستانْ قَرَنْفیلی در غازی عِیْنتاب . برگها (و گلها)ی خشک را (به صورت سیگار) برای درمان آسْم (تنگی نَفَس ) و برای «پاک کردن برونشها (نایچه ها)ی سیگاریها» استعمال می کنند (باشر و دیگران ، ص 8، 13، 142، 156). 4) مصر: صلاح احمد و دیگران (ص 7) آن را با نام داتورَة جزو داروهای موجود در یک عطّاری قاهره در 1979 و به عنوان «منوّم » و «برای ] درمان [ لاغرشوندگی ] ؟ [ » (ص 72) ذکر کرده اند. 5) مَراکش : در فهرست یک عطّاری ، D. stramonium ، با نام شَدَق الجَمَل (تلفظ مراکشی : d q jm l §s ) آمده است ، با این توضیح : «گیاهی است مخدّر؛ به هیچ دردی نمی خورد» (جمال بن الاخضر و دیگران ، ص 16، 75).

    منابع : ابن بیطار؛ ابن سینا، القانون فی الطب ، چاپ ادوار قش ، بیروت 1408/ 1987؛ اخوینی بخاری ؛ انطاکی ، تحفة الاحباب فی ماهیة النبات و الاعشاب ، مع ترجمة بالفرنساویة و حل مشکلاته لرنو و کلن ، پاریس 1934؛ حبیب اللّه ثابتی ، جنگلها، درختان و درختچه های ایران ، تهران 1355ش ؛ حکیم مؤمن ؛ حکیم مَیْسَری ، دانشنامه در علم پزشکی : کهن ترین مجموعة طبّی به شعر فارسی ، چاپ برات زنجانی ، تهران 1366ش ؛ دیوسکوریدس ، هیولی الطبّ فی الحشائش و السموم ، ترجمة اِصْطِفَن بن بَسیل و اصلاح حنین بن اسحاق ، چاپ سزار ا. دوبلر و الیاس تِرِس ، تطوان 1952؛ محمد بن زکریا رازی ، المنصوری فی الطب ، چاپ حازم بکری صدیقی ، کویت 1408/ 1987؛ علی زرگری ، گیاهان داروئی ، ج 3، تهران 1368ش ؛ عقیلی علوی شیرازی ؛ احمد بن محمد غافقی ، کتاب فی الادویة المفردة ، نسخه خطی نیمة اول کتاب ، کتابخانة اُزلر، دانشگاه مک گیل ، ش 7508؛ هروی ؛


    Kemal Hدsnد Can Ba íer, Gisho Honda, and Wataru Miki, Herb drugs and herbalists in Turkey , Tokyo 1986; Jamal Bellakhdar, Gisho Honda, and Wataru Miki, Herb drugs and herbalists in the Maghrib , Tokyo 1982; Gإrard Debuigne, Larousse des plantes qui guإrissent , Paris 1974; Pedanius Dioscorides, The Greek herbal of Dioscoreides , tr. John Goodyer, 1655, ed. R.T. Gunther, Oxford 1934; William Dymock, C.J.H. Warden, and David Hooper, Pharmacographia Indica , London 1890-1893, repr. Karachi 1972; David Hooper, Useful plants and drugs of Iran and Iraq , with notes by Henry Field, ed. B.E. Dahlgren, Chicago 1937; Ahmed Issa, Dictionnaire des nomes des plantes en latin, franµais, anglais et arabe , Cairo 1930; Ma «âmonide, S §arh ¤asma ¦ Ýal- ـ uqqa ¦r شرح أسماءالعّار ) L'explication des noms de drogues ), un glossaire de matiةre mإdicale..., tr. & ed. Max Meyerhof, Cairo 1940; S. Asad Maqsood Ali and S. Mahdihassan, "Bazar medicines of Karachi: vegetable drugs in stock of herbalists", in Bazar drugs and folk medicine in Pakistan , ed. S. Mahdihassan, Karachi 1984; S. Asad Maqsood Ali et al. , "Bazar medicines of Karachi: fresh herbs", in Bazar drugs... ; The New Encyclopaedia Britannica , Chicago 1985, Micropaedia ; Ahmad Parsa, Flore de l'Iran , vol. 8, Tehran 1960; M. Salah Ahmed, Gisho Honda, and Wataru Miki, Herb drugs and herbalists in the Middle East , Tokyo 1979; E. Schخnbeck-Temesy, Solanaceae (= K.H. Rechinger, ed., Flora Iranica , no. 100), Graz 1972; Theophrastus, Peri phyt ) ik ) آn histor i ¨a , ed. &. tr. Arthur Hort, Enquiry into plants , London 1916, repr., 1948-1949; Khan Usmanghani, Gisho Honda, and Wataru Miki, Herb drugs and herbalists in Pakistan , Tokyo 1986.

    / هوشنگ اعلم /

  2. #152
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    نتيجه يك تحقيق نشان مي‌دهد گياه دارويي عدس تلخ كه نام ديگر آن “عدس‌الملك” است و در عطاري‌ها عرضه مي‌شود هيچ‌گونه اثر درماني بر قند خون بيماران ديابتي نوع دوم ندارد.

    به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از ایرنا ، مجري اين طرح تحقيقي پيشنهاد كرد با توجه به يافته‌هاي اين پژوهش، گياهان دارويي بيشتري از لحاظ تاثير در درمان بيماري‌هاي مختلف مورد بررسي علمي قرار گيرند.

    اين تحقيق توسط پژوهشكده گياهان دارويي جهاد دانشگاهي و با همكاري مركز تحقيقات غدد دانشگاه علوم پزشكي تهران به انجام رسيده است.

    دكتر “حسن فلاح حسيني” مجري اين طرح تحقيقاتي گفت اين تحقيق با هدف تعيين اثرات درماني و سميت بذر گياه عدس تلخ با دوز ميانگين مصرف در طب سنتي بر بيماران ديابتي نوع دوم به انجام رسيد.

    وي كه دكتري داروشناسي باليني است گفت نتايج اين تحقيق نشان داد كه ميزان قند خون ناشتا و در بيماران ديابتي نوع دوم تحت درمان با بذر گياه عدس تلخ به مدت دو ماه در مقايسه با گروه دارونما هيچ گونه تغيير معناداري نداشت.

    دكتر فلاح حسيني افزود همچنين در اين تحقيق ميزان كلسترول تام، ‪،ldl‬ تري گليسريد و آنزيم‌هاي كبدي و كراتينين خون بيماران ديابتي كه داروي گياهي عدس تلخ يا عدس الملك مصرف كرده بودند در مقايسه با گروه دارونما از نظر آماري هيچ گونه تغيير معني داري نداشت.

    وي افزود اين نتايج حاكي از آن است كه تجويز داروي گياهي عدس الملك با دوز ‪ ۱۵۰۰‬ميلي گرم روزانه به مدت دو ماه به بيماران ديابتي نوع دوم هيچ‌گونه تاثيري بر فاكتورهاي بيوشيميايي خون اين بيماران ندارد.

    دكتر فلاح حسيني يادآور شد با توجه به نتايج حاصل شده از اين تحقيق آزمايش‌هاي باليني تكميلي نياز است و در صورت مشاهده عدم تاثير مطلوب، تجويز اين داروي گياهي توسط عطاران جهت درمان ديابت نوع دوم بايد منع شود.

    وي گفت در اين تحقيق ‪ ۷۰‬بيمار مبتلا به ديابت نوع دوم مراجعه‌كننده به درمانگاه بيمارستان شريعتي انتخاب شدند و بطور تصادفي در دو گروه ‪۳۵‬ نفري تقسيم شدند.

    به بيماران گروه اول روزانه ‪ ۳‬عدد كپسول ‪ ۵۰۰‬ميلي گرم پودر بذر گياه عدس‌الملك و به گروه دوم به طور مشابه كپسول دارونما تجويز شد همه بيماران داروهاي رايج خود را بدون تغيير مصرف مي‌كردند.

    دكتر فلاح حسيني گفت در زمان شروع مطالعه و همچنين بعد از دو ماه مطالعه مجموعه‌اي از آزمايش‌هاي بيوشيميايي از جمله ميزان هموگلوبين خون و ميزان قند، كلسترول تام، ‪ ، Hdl ، Ldl‬تري گليسريد، آنزيم‌هاي كبدي و كراتينين خون در حالت ناشتا انجام شد.

    تجويز بذر گياه عدس‌الملك كه در عطاري‌ها به عدس تلخ معروف است جهت كاهش قند خون بيماران ديابتي در طب سنتي ايران رواج دارد كه تا كنون هيچ گونه بررسي باليني علمي جهت بررسي اثرات درماني و يا سميت اين گياه در بيماران ديابتي گزارش نشده است
    __________________

  3. #153
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    آویشن تقویت معده وکبد-نفخ شکم -عفونتهای روده-حالت تهوع واستفراغ-

    استقدوس مقوی قلب واعصاب-آ سم-سرگیجه-میگرن-دردمفاصل-نقرس-نزله-

    اسفرزه اسهال خونی وساده-التهاب کلیه ومثانه-خلط آور-یبوست های مقاوم-

    افتیمون ارامبخش-سوداوبلغم-لرزش های عصبی-

    افسنتین خلط آور-صفرا-پاک کننده سینه و ریه-مقوی بدن-معرق-مدربول وحیض -

    انقوزه ضدقولنج-بادشکن-ضدتشنج-ضدآسم-

    اکلیل کوهی طپش قلب -آسم-ورم کلیه-صفرا- یرقان-نارسایی کبد-

    اکالیپتوس ضدعفونی کننده مجاری تنفسی -خلط آور-معالج زکام-

    انیسون سو هاضمه-بازکننده برونشها-ضدخفقان-ضد نفخ-بیماریهای زنانگی-

    بابونه سردردهای عصبی-اشتهاآور-صفرابر-ضدکرم-ضدعفونی روده-

    بادرنجیوبه تقویت قلب واعصاب-نشاط آور-استفراغ دوره بارداری-چنگ زدگی معده-

    بارهنگ نرم کننده سینه-بیماریهای کلیه ومثانه-تصفیه کننده خون-

    سنا مسهل-ملین-تخلیه سموم روده-یبوست های حادومزمن-

    مورد بیماریهای پوستی-شوره سر-رفع بدبویی عرق بدن-

    بومادران مقوی قلب واعصاب-بواسیر خونی - نارا حتی های زنانگی-دل درد -

    بهار نارنج اختلالات عصبی-طپش قلب-سردردوبیخوابی-

    بهدانه درمان خشکی سینه وگلو-گرفتگی صدا-

    ترنجبین زردی -گرمی-سرخک-مخملک-تسکین عطش-

    تخم گشنیز سوهاضمه-مقوی معد ه-بوی بددهان-

    تخم شنبلیله کم خونی-قند خون-چربی خون-محرک اشتها-

    ثعلب تشنج-خلط آ ور-ورم کلیه-تورم روده ها -

    چهارتخمه گلودردوسرفه-اسهال ساده کودکان-

    چهارگل سرماخوردگی-برونشیت-زکام-ناراحتی های تنفسی-

    خاکشیر اوریون-تب بر-ملین-صفرابر-اشتهاآور-رفع عطش-

    خرفه خونریزی سینه-کرم کدو- دردمثانه-سنگ کلیه-زخم روده-

    رازیانه اشتهاآور-ضدنفخ-ازدیاد شیر-تنظیم قاعدگی-

    ریوند تقویت کبد-صفرا بر-درد کلیه-ضد تب-ضد نفخ-

    زر شک صفرابر-تصفیه کننده خون-رفع فشا خون-تقویت کبد-

    زوفا بادشکن- آسم-سرفه-ورم ریه-

    سداب بواسیر-ضددردهای قولنجی وزنانه-

    سعد اعصاب-حافظه- مقوی معده-تقویت لثه-

    سماق صفرا بر-حالت تهوع-خونریزی سینه- اسهال مزمن-

    سنبل الطیب تقویت قلب-اعصاب-بیخوابی-سردرد-سکسکه-

    سیاهدانه ازدیاد شیر-بادشکن-نارسایی طحال-عطسه-

    شاتره مقوی معده-مدر-صفرابر-محرک اشتها-

    شیر خشت ملین-سرفه-سرخک-زردی-تب بر-

    شیرین بیان زخم معده و اثنی عشر- ملین مزاج-تنگی نفس-سرما خوردگی-

    شکر تغار ملین-سرفه-خشکی گلو-

    عا قرقرها لکنت زبان-لغوه-فلج-رعشه-صرع-

    عناب ملین-زکام-برونشیت-تصفیه خون-فشار خون- خنکی مزاج-

    فوفل قابض-تقویت لثه- امراض دهان-سستی کمر-مقوی قلب-

    فلوس ملین-پاک کننده سموم روده-برفک وافت دهان-

    قراقات فشار خون-اوره-مرض قند-تصفیه خون-

    قرنفل مقوی قلب-معده-اعصاب-گوا رش-وسواس-بد بویی دهان-

    کاسنی تقویت کبد- پاک کننده مجاری ادراری-تب بر-

    کاکل ذرت سنگ کلیه -مثانه-صفرا-التهابات نقرس ومفاصل-

    کتیرا نرم کننده پوست دست وصورت-موخوره-

    کندر مقوی قلب-حافظه-صاف شدن صدا-ضد خلط خونی-

    گل بنفشه سینه درد- سرفه-تب بر-ملین-سرخک- حصبه-آرامبخش-

    گل ختمی گرفتگی صدا-خلط آور-ورم حنجره-سرما خوردگی -

    گل گاوزبان تقویت قلب-اعصاب-بیخوابی-نشاط آور-

    گل همیشه بهار کشنده کرمهای دستگاه گوارش-غلظت خون-اسهال-صفرا-

    مرزنجوش اعصاب-تنگی نفس- زکام-لرزش اعضا-دردشقیقه-میگرن-

    مریم گلی دردمفاصل-تشنج-قند خون-چربی-فشارخون-بیماریهای زنانه-

    نعنا مقوی معده واعصاب-ضد تهوع-سوهاضمه

  4. #154
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    عرق آویشن
    مقوی بدن ومعده _تقویت بینایی _ ضد نفخ _ ضد تشنج _ ضد صرع _ رفع تشویش _ درمان سرفه _ تنگی تنفس _ درد مفاصل _ سیاتیک _ نقرس خونریزی های رحمی _ ترشحات رحمی _ کوفتگی عضلات _ رقیق کردن خون

    عرق اسپست (یونجه )
    اسپست سرشار از از ویتامین K,d,c,aمی باشد.تقویت اعصاب _ مقوی چاق کننده و تصفیه کننده خون

    عرق اسطو خدوس ( لاوند )
    مقوی اعصاب و خستگی های روحی _ درد عضلات _ سرفه وآسم

    عرق بومادران
    درمان ضعف عضله قلب ( میو کاردیت) احساس گرفتگی و درد ناحیهقلب (آنژین دوپوتارین ) _ خواب رفتن دست ها _ خون روی _اختلالات قاعدگی

    عرق بید
    اثر قاطع ولی کتد بر تب های مداوم دارد _ خواب آور _آرام بخش _تب بر _مدر

    عرق بید مشک
    تقویت قلب وملین و تقویت کننده معده واثر آرام بخش دارد .

    عرق بابونه
    مقوی معده _ باد شکن _ اشتها آور _ هضم کننده غذا _ صفرا بر _ قاعده آور و التیام دهنده_ آرام بخش اعصاب است واثر ضد تشنج و ضد عفونی کننده دارد .

    عرق بادرنجویه
    آرام بخش _ ضد تشنج _ مقوی قلب واعصاب _ ضد قولنج وهیستری

    عرق پونه
    بادشکن _ ضد نفخ _خلط آور _ مفید برای سیاه سرفه _ آسم _ سرفه را آرام وخروج خلط را تسهیل می کند .اثر محرک بر روی ترشحات معده دارد .

    عرق تارونه
    از غلاف پوستی خرما گرفته می شود . بسیار آرام بخش ومسکن اعصاب و خواب آور است. برای رماتیسم _ درد مفاصل بسیار مفید است .

    عرق چهل گیاه
    تقویت معده _هضم غذا _ تقویت اعصاب _ مسکن درد های ماهانه خانم ها ودارای اثر آرام بخش است .

    عرق خارشتر
    مدر قوی _ تصفیه خون وکبد _ شستشوی کلیه ها و مفید برای سنگ کلیه ومثانه

    عرق رازیانه
    زیاد کننده ی شیر مادران_ قاعده آور _ اشتها آور _ دافع سنگ کلیه _ مفید برای درد های پهلو تخلیه رحم

    عرق زنیان
    ضد نفخ و باد شکن بسیار قوی _رفع سموم بدن _ تب بر _ قاعده آور _ مفید برای هضم غذا _ درمان لاغری شدید

    عرق زیره
    ضد چاقی است _ هضم کننده غذا _ باد شکن _ زیاد کننده شیر مادران _ رفع ناراحتی های روده

    عرق سیر
    ضد عفونی کننده _ ضد باکتری _ هضم کننده غذا _ کم کننده فشار خون

    عرق سنبل الطیب
    رفع تشنج _ تحرکات عصبی _ اسپاسم _ دلهره _میگرن _ ورم طحال

    عرق شاتره
    تصفیه کننده خون _صفرابر _ اشتها آور _تصفیه کننده کبد وضد یرقان _ رفع خارش بدن

    عرق شوید
    پایین آورنده چربی خون ومقوی معده _هضم غذا

    عرق شنبلیله
    مفید برای بیماری های قند _مفید برای مسلولین واشخاص ضعیف ولاغر _پایین آورنده فشار خون _بادشکن

    عرق کاسنی
    تب بر _ بیماری های کبد وکلیوی _ بیماری های اعصاب _ ضد کلسترول _ تصفیه کننده خون _ ضد یرقان

  5. #155
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    عزیزانی آلرژی دارند:

    گلها و قارچها داراي مقدار زيادي از مواد آنتي بيوتيك هستند بين سبزيهاي شفا بخش
    سير بيش از هر سبزي ديگر مواد ميكروب كش و ضد عفوني كننده دارد.
    سير داراي آنتي بيوتيك قوي است كه به نام آليسين و گارليسين معروف است.

    گياهان شفابخش كه خاصيت ضد عفوني كننده دارند به واسطه بوي معطر خود شناخته مي شوند
    و مي توان از آنها اسانس و يا عرق معطري استخراج كرد مثل: لاوند ( استوخدوس )- نعناع
    سوسنبري- پونه- آويشن- اكليل كوهي- مريم گلي- اوكاليپتوس- مرزه- بادرنجوبه- ميخك-
    دارچين و امثال اينها كه اگر از داخل و خارج بطور مستمر مصرف كنيم ميكروبها را از ما
    دور خواهد كرد.

    اگر بوي معطر اين گياهان در هوا منتشر شود و ما در مجاورت آن باشيم و آن هوا را تنفس
    كنيم باز هم از مزايا و فوايد آن بهره مند خواهيم شد چنانكه در ناحيه رلاند فرانسه كه
    درختان كاج انبوهي وجود دارد و از سقز اين درختان عطر مخصوصي در هوا پخش مي شود
    استنشاق اين هوا براي سلامت ريه ها فوق العاده مفيد است و پزشكان زيادي اقامت در اين
    ناحيه و استنشاق اين هوا را براي تقويت ريه ها توصيه مي كنند.

    تا اولين آثار و علائم سرماخوردگي را در خود احساس كرديد به سوي گياهاني كه بدن را
    گرم مي كند و توليد عرق مي كند روي آوريد زيرا وقتي خوب عرق كرديد سموم از بدن شما
    به صورت عرق دفع مي شود.

    جوشانده ها و دمكرده هاي عرق آور طبيعي عبارتند از: بابونه- لاوند- اكليل كوهي- آويشن
    گل گاوزبان.

    براي مداواي تب سير - ليمو ترش و شيرين - بابونه و اكاليپتوس را به كمك بطلبيد.

    اگر عفونت در ناحيه گلو جمع شده و آنژين شده است و يا اينكه سرفه مي كنيد غرغره كردن
    آنرا تسكين مي دهد و عفونت را از بين مي برد براي غرغره جوشانده غليظ برگهاي سرخ وليك
    توت فرنگي و تمشك به از هر كدام به مقدار 50 گرم در يك ليتر آب كه با كمي عسل شيرين
    شود تهيه كنيد.

    جوشانده گل ختمي و پنيرك براي سينه و گلو نرم كننده است.

    نسخه شفا بخش براي معالجه آنژين: مريم گلي - آويشن - گزنه از هر كدام پنج گرم را در
    يك ليتر آب جوشانده و هر روز دوفنجان از آن مصرف شود.

    در مجموع مطالعات و تحقيقاتي كه شده است به اين نتيجه رسيده اند كه آلودگي شيميايي
    هوا و غذا و محيط زيست از علل اصلي امراض آلرژي زا هستند.

    امراض آلرژي به صورت مختلف ظاهر مي شوند مثل پر تمام پرندگان پشم حيوانات اهلي
    گرد و خاك- پارچه هاي مصنوعي, بسياري از اشخاص به علت وراثت استعداد آلرژي دارند.

    سير - ماميران يا علف چلچله - گياه خبر آور - مريم گلي - سرخ وليك - از گياهان
    شفابخش در درمان آلرژي هستند.

    جعفري و آويشن را براي خلط آوردن در آسم هاي مرطوب مي توان مصرف كرد.

    استوخدوس - مريم گلي - ماميران - ساقه هاي پيچك زميني براي عفونت هاي ريوي توصيه
    مي شود.

    نسخه اي براي معالجه آسم و عفونت ريه: سير - ليموي ترش - گل نعناع - مريم گلي از
    هر كدام پنچ گرم را در يك ليتر آب جوشانده و هر روز دو فنجان از آن مصرف شود.

  6. #156
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    رزمــاری

    رزماری، برگ و سرشاخه‌های گلدار خشک شدۀ گیاه Rosmarinus officinalis از خانوادۀ نعناعیان (Lamiaceae) است که حداقل دارای 1 درصد (حجم/وزن) روغن فرار می‌باشد (1و2).

    نامهای گیاه:

    لاتین: Rosmarinus officinalis

    فارسی: رزماری، رومارن

    عربی: اکلیل الجبل، حصالبان، حصالبان اکسیر

    انگلیسی: Rosemary, Common Rosemary, Moorwort, Herb of memory

    آلمانی: Echter Rosmarin, Anthoskraut, krankrautblatter, kranzenkrautblatter

    فرانسه: Romarin, Rose marine, Herbe aux couronnes, Feuilles de Rosmarin

    ریخت شناسی: گیاه معطر بوته‌ای و پایا، با شاخه‌های بالارونده، که ارتفاع آن به 2 متر می‌رسد. برگها باریک با انتهائی بدون نوک و سوزنی‌شکل (نازک)، گلها به رنگ سبز تیره و به ندرت صورتی یا سفیدرنگ می‌باشد (6و5).

    اندام داروئی: برگ و سرشاخه‌های گلدار گیاه، اندام داروئی رزماری را تشکیل می‌دهد (1و2).

    زمان جمع‌آوری: برگ و سرشاخه‌های گلدار گیاه رزماری هنگام شروع باز شدن گلها و در فصول بهار و تابستان جمع‌آوری می‌گردد (7).

    دامنۀ انتشار: پرورش گیاه رزماری در بیشتر نواحی ایران معمول می‌باشد (1). پرورش‌دهندگان عمدۀ گیاه رزماری را در دنیا کشورهای شمال آفریقا خصوصاً مراکش و تونس و کشورهای جنوب اروپا خصوصاً اسپانیا، فرانسه، ایتالیا، یوگسلاوی و آمریکا تشکیل می‌دهند.

    مواد متشکله: مادۀ متشکلۀ اصلی برگ و سرشاخه‌های گیاه رزماری را روغن فرار تشکیل می‌دهد فارماکوپۀ گیاهی بریتانیا میزان روغن فرار رزماری را 1% حجم در وزن ذکر کرده است، ولی میزان روغن فرار این گیاه در نقاط مختلف دنیا بین 5/0 تا 5/2 درصد گزارش شده است (2و8).

    عمده‌ترین ترکیبات موجود در روغن فرار گیاه را 1و8 ـ سینئول (1,8 - cineol)، بورنئول (Borneol)، کامفر (Campher)، بورنیل استات (Bornyl acetate)، آلفاپی‌نن (α - pinene) و –B پینن تشکیل می‌دهند که بسته به شرایط جغرافیائی محل کشت گیاه، میزان و درصد هریک از این مواد متغیر می‌باشد (2و8).

    سایر ترکیبات طبیعی موجود در برگ و سرشاخه‌های گلدار رزماری شامل این دسته‌ها می‌شود:

    فلاونوئیدها مانند جنکوانین (Genkwanin) و لوتئولین (Luteolin)، اسیدهای فنلی مانند اسید رزمارینیک (Rosmarinic acid)، دی‌ترپن‌ها، تری‌ترپن‌ها، تانن‌ها، مواد تلخ، رزین، ساپونین، پروتئین، چربی، کربوهیدرات، فیبر، برخی املاح و ویتامینها.

    موارد استعمال: از رزماری به صورت خوراکی در درمان اضطراب، سردرد، میگرن، فشار خون، نفخ و بی‌اشتهائی و به صورت موضعی بعنوان مسکن موضعی در درمان دردهای عضلانی و بیماریهای روماتیسمی استفاده می‌شود. همچنین بعلت عطر و طعم مناسب در صنایع آرایشی ـ بهداشتی مورد استفاده قرار می‌گیرد (2و9). روغن رزماری یک روغن محرک است و از نظر رایحه و اثر، گرم و نافذ می‌باشد. اثر محرک رزماری روی سیستم اعصاب مرکزی بسیار برجسته است. مصرف رزماری چون موجب سهولت ترشح و دفع صفرا می‌شود از این جهت از آن در بیماریهای یرقان و نارسائی اعمال کبد استفاده بعمل می‌آورند. مصرف رومارن در موارد ضعف عمومی، خستگی مفرط و بیحالی بیمار در دوران نقاهت مفید تشخیص داده شده است.

    عوارض جانبی: مصرف داروئی موضعی گیاه و یا کاربرد فرآورده‌های آرایشی ـ بهداشتی حاوی رزماری در برخی از افراد حساس، گهگاه ایجاد قرمزی پوست، درماتیت، حساسیت پوستی و حساسیت به نور ایجاد می‌کند (11و10).

    موارد احتیاط: رزماری در دوران بارداری، شیردهی و در بیماران صرعی و فشار خون بالا بهتر است بکار نرود (2و11). روغن رزماری دارای 20ـ10 درصد کافور می‌باشد که اگر به مقدار زیاد مصرف شود می‌تواند موجب تشنجات صرع‌مانند شود.

    موارد استعمال در پزشکی گذشته: در طب گذشته از رزماری به صورت خوراکی بعنوان مدر و ضدنفخ و به صورت موضعی بعنوان ضد التهاب و ضد درد استفاده می‌کرده‌اند (1).

    طی صدها سال از رزماری در مراقبت از پوست و مو استفاده شده و یکی از اجزاء ادکلن real و جزء اصلی آب تقطیری تهیه‌شده از الکل رقیق و گلهای رزماری است که نوعی مخلوط قابض گیاهی در حامل سرکۀ سیب می‌باشد و به پاکسازی، تقویت و سم‌زدائی پوست بویژه پوست‌های چرب و مستعد آکنه کمک نموده و به داشتن اثرات فوق‌العاده در ایجاد جوانی مشهور است. رزماری برای آبکشی موهای تیره و مالش‌دادن پوست سر مورد استفاده قرار می‌گیرد که برای تأمین سلامت موها و جلوگیری از ریزش بیش از حد آنها بویژه متعاقب بیماریها واقعاً ارزشمند است. رزماری به برگرداندن رنگ به موهای خاکستری و حتی درمان طاسی مشهور است.

    آثار فارماکولوژیکی: آثار ضد میکروبی گیاه و روغن فرار رزماری و تعدادی از مواد مؤثره این گیاه علیه میکروبهای زیر تأیید گردیده است (11).

    استافیلوکو****************** اورئوس، استافیلوکو****************** آلبوس، ویبریوکلرا، اشرشیاکلی، لاکتوباسیلوس برویس، پسودوموناس فلورسنس، رودوتورولا گلوتینیس، کورینه باکتریا.

    آثار آنتی‌اکسیدانی فراکسیون‌های مختلفی از گیاه رزماری نیز در شرایط برون‌تنی و درون‌تنی بررسی و تأیید شده است. در برخی از این موارد، آثار فوق با آثار آنتی‌اکسیدان‌های شناخته شده‌ای نظیر (Botylated Hydroxyanisole) BHA و (Botylated Hydroxytoluene) BHT برابری می‌نماید (12و15).

    روغن فرار رزماری اثر مشخصی بر روی عضلۀ صاف ایلئوم خوکچه هندی دارد که این اثر مربوط به بورنئول موجود در روغن فرار بوده که در شرایط آزمایشگاهی بعنوان یک آنتاگونیست استیل‌کولین عمل می‌نماید. همچنین در مطالعۀ دیگری اثر شل‌کنندگی روغن فرار رزماری بر روی اسفنکتر اودی (oddis sphincter) خوکچۀ هندی که قبلاً با مورفین منقبض شده بخوبی مشهود بوده است (13و11). آثار ضد التهاب، ضد کمپلمانی، آنتی‌اکسیدانی و آنتی‌گونادوتروپیک اسید رزمارینیک که یکی از مواد متشکلۀ اصلی گیاه رزماری می‌باشد نیز به اثبات رسیده است (11و4).

    بر اثر مصرف خوراکی و یا استنشاق روغن فرار گیاه رزماری در موش، تحریک فعالیت لکوموتور دیده شده است که این اثر را به 1و8 ـ سینئول مربوط می‌دانند. اثر مهارکنندگی عصارۀ گیاه رزماری علیه فعالیت آنزیم اوره‌ آز و اثر فلاونوئید دیوسمین موجود در رزماری در کاهش شکنندگی مویرگی از سایر خصوصیات مهم فارماکولوژیک گیاه محسوب می‌شوند (11).


    مــراجع:

    1. زرگری ع. گیاهان داروئی. تهران، انتشارات دانشگاه، 1369 (ج 4): 6 ـ 71.
    3. زاهدی.ا. واژه‌نامۀ گیاهی. تهران: انتشارات دانشگاه 1373 : 158.

  7. #157
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    حنــا

    برگهای خشک شدۀ گیاه Lawsonia inermis L. از خانوادۀ حنا (Lythraceae) است (1)، که حداقل واجد 3/0 درصد لاوسون (Lawsone) می‌باشد. لاوسون دارای فرمول C10H6O3با وزن مولکولی 15/174 می‌باشد.

    نامهای گیاه (2):

    لاتین: Lawsonia inermis L.

    Syn: Lawsonia spinosa L, Lawsonia alba lam.

    فارسی: حنا

    عربی: الحنا، القطب، ارقان

    انگلیسی: Egyption privet, Cumphier, Hanna

    آلمانی: Aegyptisches Faerberkraut, Henna strauch

    فرانسه: Hinne, Henne

    ریخت شناسی: گیاهی به صورت درختچه یا درختی با برگهای سبز متمایل به خاکستری، بیضوی و گلهائی به صورت خوشه گرزن بزرگ، به رنگ سفید یا زرد بسیار خوشبو، با میوه‌های خشک و شکوفا که حاوی دانه‌هائی خیلی کوچک است (3و5).

    اندام داروئی: برگهای گیاه، بخش داروئی آن را تشکیل می‌دهد (3و5).

    زمان جمع‌آوری: برداشت برگ حنا از سال دوم و سوم و کشت آن سالی دو بار صورت می‌گیرد. در اوایل تیرماه به نام حنای گرما و در اواخر آبان‌ماه به نام حنای قوس معروف است (4و2).

    محل رویش: در مناطق جنوبی ایران، استان‌های کرمان، هرمزگان و بلوچستان کاشته می‌شود (6). انتشار عمومی این گیاه در مناطق حاره آفریقا و آسیاست. در شمال آفریقا از جمله مصر و همچنین در هندوستان و سیلان کشت می‌شود (1).

    مواد متشکله: برگهای حنا حاوی ماده‌ای رنگی به نام لاوسون یا 1 ـ هیدروکسی نفتوکینون (4) (3/1 ـ 22/0 درصد)، گلیکوزیدهای فنلی متعدد کومارین (Coumarin)، گزانتون (Xanthone)، کینوئید (Quinoids)، گلیکوزید بتاسیتوسترول و فلاونوئیدهائی نظیر لوتئولین (Luteolin) و مشتق 7 ـ 5 ـ گلوکوزیدی آن، چربی، رزین و تانن می‌باشد (1). سایر مواد حاصل از برگها عبارتند از اسید گالیک، 1و4 ـ نفتوکینون، لاکسانتون 1و2، آکاستین گلیکوزیدی و مقدار کمی آلکالوئید (7).

    حنا علاوه بر موارد مذکور دارای مانیتول و موسیلاژ است. وجود موسیلاژ باعث می‌گردد که برگ حنا به سهولت با آب به صورت خمیر درآید (2). حنا دارای 2/1% اسانس می‌باشد.

    موارد استعمال: حنا به صورت موضعی در درمان بیماریهای قارچی پوستی بویژه در قارچ‌های عامل کچلی و تخفیف دردهای روماتیسمی بکار می‌رود. همچنین بعنوان رنگ کننده بویژه رنگ کردن پوست و مو کاربرد دارد (8و9). حنا از رنگ‌های طبیعی بی‌زیان است. قابض است و جوشاندۀ برگ آن برای درمان بیماریهای پوستی، گاهی اوقات تسکین سردرد و دهانشویه به کار می‌رود.

    عصارۀ برگهای گیاه بعنوان ضد گرفتگی عضلانی دستگاه گوارشی به کار می‌رود (5و7). در بعضی نواحی، گرد برگ حنا، برگ هلو و برگ تانن‌دار گیاهان مختلف را مخلوط کرده و برای رفع اگزما و جلوگیری از تعریق دست و پا بدان می‌مالند.

    عوارض جانبی: پودر حنا می‌تواند موجب تحریک پوست و درماتیت تماسی شود. برگهای حنا در موش مادۀ ناباروری ایجاد نموده است. بعنوان رنگ‌کنندۀ ابروها و مژه‌ها دقت شود، زیرا خطر آسیب رساندن به چشم وجود دارد (7). برگها دارای خاصیت مخدر است و مقادیر بالای آن باعث سردرد و مسمومیت می‌شود (10).

    موارد استعمال در پزشکی گذشته: در طب گذشته حنا به صورت موضعی در درمان دردهای مفاصل، جوش و زخم بکار می‌رفته است و بعنوان عامل رنگ‌کنندۀ پوست و مو مصرف شده است (2).

    آثار فارماکولوژیکی: به علت وجود تانن، اثرات قابض نشان می‌دهد (1). به طور کلی عمدۀ آثار رنگ‌کنندگی و درمانی حنا را ناشی از وجود مادۀ لاوسون می‌دانند (1و7)، اما این ماده به تنهائی عمل نمی‌کند و به خصوص خاصیت رنگ‌کنندگی آن به سایر مواد نیز بستگی دارد (2).

    لاوسون سمیت بسیار کمی دارد و موجب کند شدن زودگذر ضربان قلب با افزایش دامنۀ انقباض آن می‌گردد. اثر ضد اسهالی آن را به علت کاهش تونوس و حرکات دودی شکل روده می‌دانند. اثرات ضد التهاب، ضد درد و ضد تب با مصرف 500 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن لاوسون (مادۀ مؤثر حنا) گزارش شده است (10). اثر ضد باکتری و ضد قارچی حنا را نیز به لاوسون نسبت می‌دهند (2).

    حنا دارای اثر ضد باکتری خصوصاً در باکتریهای گرم مثبت می‌باشد؛ همچنین دارای اثر ضد قارچی در قارچ‌های مولد کچلی تریکوفایتون، اسپوروتریکوم و کریپتوکو****************** است. لاوسون با غلظت 2 تا 50 میکروگرم در میلی‌لیتر بر روی گونه‌های بروسلا و نایسریا کاتارهالیس مؤثر بوده، همچنین دارای اثر ضد توموری بر روی سارکوما ـ 180 در موش می‌باشد (12). مهار فعالیت مایکوباکتریوم توبرکولوز بوسیلۀ 006/0 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن گزارش شده است (11). عصارۀ گیاه به صورت برون‌تنی و درون‌تنی در موش‌ها اثر ضد درد نشان داده است. LD50عصارۀ الکلی حنا در موش mg/kg 665 گزارش شده است (13).



    مــراجع:

    1. Trease GE, Evans WC.Pharmacognosy,14 th ed. London:saunders company Ltd, 1996:248-98.

    2. زرگری ع. گیاهان داروئی. تهران: انتشارات دانشگاه، 1375 (ج 2): 353.

  8. #158
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    کتیــرا

    کتیرا تراوه‌های صمغی سخت شده بوسیله هوا که به طور طبیعی یا بوسیله ایجاد شکاف از تنه و شاخه‌های گیاه Astragalus gossypinus fisch و برخی گونه‌های جنس Astragalus از خانوادۀ نخود Leguminosae بدست می‌آید.

    نامهای گیاه (4ـ1):

    لاتین: Astragalus gossypinus fisch

    Syn: A. Nosackioides benth

    فارسي: گون سفید، گون پنبه‌ای

    عربی: کثیراء، قتاد، کثیراء بیضاء، مغلب العقاب

    انگلیسی: Locoweed, Milk-Vetch, Astragal, Crow-Toe, Feal broom, Gum-Tragacanth plant

    آلمانی: Astragel, Tragant

    فرانسه: Astragale, Tragacanthe

    جنس گون Astragalus حدود 800 گونه علفی یکساله و چند ساله دارد که اغلب گونه‌های آن انحصاری ایران است.

    ریخت شناسی: گیاه Astragalus gossypinus fisch گیاهی است بوته‌ای، کوتاه و بالشتکی به ارتفاع 15ـ10 سانتیمتر. محور میانی برگهای مرکب در انتها نوک‌تیز به طول 5/3ـ5/1 سانتیمتر و راست، برگچه‌ها کشیده تا تخم مرغی پهن دارای پوشش متراکم از کرکهای سفید ظریف و کوتاه، در انتها خاردار گوشوارکها سه گوش، تخم مرغی و پوشیده از کرکهای زبر کوتاه و متراکم، گلها بدون دمگل، گل آذین کروی، برگک‌های سرنیزه‌ای تا کشیده، در نیمه فوقانی پوشیده از موهای کوتاه و ظریف، برگکچه‌ها وجود ندارد. کاسه گل پوشیده از موهای سفید، ظریف و متراکم، لبهای کاسه تا قاعده منقسم گردیده و در رأس برگشت یافته‌اند و گلها (گلبرگها) صورتی رنگند (5و4).

    فرآوردۀ داروئی: کتیرا به شکل نوارهای نازک پهن به طول mm10×30 و ضخامت تا mm1 می‌باشد. بر روی این نوارها کم و بیش خمیده شیارهای ظریف و برآمدگی‌های متقاطع و متحدالمرکز وجود دارد. کتیرا به رنگ سفید تا سفید مایل به زرد کمرنگ بدون بو، بدون طعم، در حرارت 50 درجه به راحتی به پودر تبدیل می‌شود و با افزودن آب به شکل ژل موسیلاژی در می‌آید (6).

    زمان جمع‌آوری: کتیرا در نیمه دوم تابستان از گیاه 2 ساله بهره‌برداری می‌شود (3). خاک اطراف یقه گیاه را تا عمق cm5 خالی می‌کنند و در قسمت بدون حفاظ توسط یک چاقوی تیز، شکاف طولی ایجاد کرده سپس بوسیلۀ یک قطعه چوب شبیه گوه با فشار شکاف باز می‌کنند تا صمغ به راحتی تراوش شود به دو صورت عمده در بازار عرضه میگردد. یک نوع کتیرای زرد است که مانند تارها و یا نوارهای پیچیده و دودی‌شکل است و دیگری کتیرای سفید است که به شکل پارچه عریضی می‌باشد و اطراف یا وسط آنها برآمده است.

    دامنۀ انتشار: گونه‌های کتیرا در اکثر نقاط ایران بویژه از ناحیه مرکزی به طرف غرب کشور پراکنده است، علاوه بر ایران در سوریه، عراق و ناحیۀ آناتولی گسترش دارد (6ـ1).

    مواد متشکله: کتیرا از دو پلی‌ساکارید با سورین (Bassorin) و تراگاکانتین (Tragacanthin) تشکیل شده است. با سورین در آب متورم شده و به فرم محلول ویسکوز درمی‌آید. تراگاکانتین یک ترکیب محلول در آب است. وزن مولکولی کتیرا بالغ بر هشتصد هزار است.

    موارد استعمال: کتیرا اثر درمانی معینی در پزشکی ندارد. در داروسازی به مصارف تهیه موسیلاژ و گرد کتیرا و همچنین تهیه قرص‌های مختلف می‌رسد. بعلاوه چون داروئی است امولسیون دهنده جهت معلق نگهداشتن گردهای داروئی غیرمحلول در آب به کار می‌رود. کتیرا ممکن است به فرآورده‌های داروئی کم کننده وزن بدن و یا به عنوان ملین‌های افزاینده حجم به فرآورده‌های داروئی ضد یبوست اضافه شود. همچنین به عنوان نرم‌کننده و تسکین دهنده در فرآورده‌های آرایشی ـ بهداشتی و به عنوان سوسپانسیون‌کننده و امولسیون کننده و به هم چسباننده در صنایع داروئی مورد مصرف قرار می‌گیرد (7و2). مصارف صنعتی کتیرا خیلی زیاد است.

    موارد استعمال در پزشکی گذشته: در طب گذشته کتیرا جهت مداوای سرفه، برطرف کردن گرفتگی و خشونت صدا توصیه شده است. افزون بر آن مالیدن آن بر روی مو مانع شقه شدن آن می‌دانستند (6ـ1). کتیرا کمی ملین و مسهل نیز هست.

  9. #159
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    پاک کننده آرايشی باريج

    پاك كننده آرايشي باريج فرآورده‎ايست گياهي كه در فرمولاسيون آن علاوه بر مواد پاك‎كننده از اسانسهاي طبيعي گل محمدي، ژرانيوم،‌ ليمو و بهار نارنج استفاده شده است كه اين مواد به حفظ طراوت و شادابي پوست، تعادل ترشح چربي و جوان نگاه داشتن پوست كمك ميكند. همچنين اين مواد با داشتن اثرات ضد ميكروبي، در بهبود جوشهاي پوستي نقش مؤثري دارند.


    خواص ويژه:

    پاك كننده آرايشي باريج ضمن محافظت از پوست صورت، پاك شدن مواد آرايشي مورد استفاده را به راحتي امكان‎پذير ساخته، از ايجاد لك و چين و چروك در صورت جلوگيري مي‎نمايد. اسانس گياهان مورد استفاده در اين فرآورده به شادابي پوست و حفظ طراوت آن كمك مي‎كنند.

    طريقه مصرف:

    كمي از پاك كننده آرايشي باريج را روي پنبه بريزيد تا پنبه نمناك شود و با آن بخشي از آرايش صورت را پاك كنيد. مواد آرايشي و گرد و غبار جذب شده، به پنبه منتقل مي‎شود. مجدداً اين عمل را تكرار نماييد تا همه صورت پاك گردد.

    توجه فرماييد:
    اين فرآورده را در دسترس اطفال قرار ندهيد.

    اين فرآورده جهت مصرف خوراكي تهيه نشده است، از مصرف خوراكي آن جداً خودداري فرماييد.

    جهت جلوگيري از آلوده شدن محتويات پاك كننده آرايشي، پس از مصرف درب شيشه را محكم ببنديد.

    پس از استفاده از اين پاك كننده، نيازي به شستشوي صورت با آب و صابون نمي‎باشد.

    اين فرآورده در شيشه‎هاي 30 ميلي‎ليتري در دسترس مي‎باشد.

  10. #160
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    لوسيون ضدجوش باريجه
    دسته دارويي: ضد آكنه

    فرمول تركيبي:

    اين لوسيون از اسانس گياه باريجه با نام علمي Ferula gumosa از خانواده چتريان (Umbellferae) و اسانس گياه اسطوخدوس با نام علمي Lavandula stoechas از خانواده نعنائيان (Labiatae) تهيه شده است. بعضي از اجزاي مؤثر اين لوسيون عبارتند از: پينن، ليمونن، ژرانيل، ژرانيول و سينئول.

    مكانيسم اثر:

    اسانسهاي فوق‌الذكر داراي اثر باكتريسيدال روي ميكروارگانيزمهاي زير هستند:

    پروپيوني باكتريوم آكنه، استافيلوكوكوس اپي درميديس، ديفتروئيدها و اشرشياكلي.

    همچنين اسانس لاواند به تعادل ترشح غدد سباسه كمك كرده و رشد سلولهاي جديد را تحريك مي‌كند.

    موارد مصرف:

    آكنه ولگاريس بويژه انواع پاپول و پوستول

    مقادير و نحوه مصرف:

    ابتدا ناحيه مورد نظر را با آب ولرم و صابونهاي ضد آكنه نظير TCC شسته و خشك نمائيد. شيشه محتوي لوسيون را بخوبي تكان داده و 2 بار در روز هر بار تا 20 قطره از دارو را به كار بريد.

    عوارض جانبي:

    واكنشهاي حساسيتي پوستي در بعضی از افراد گزارش شده است. سوزش, قرمزی و خارش خفيف در ابتدای درمان طبيعی است و با ادامه مصرف دارو كاهش يافته و برطرف مي‌شود.

    احتياطات و هشدارها:

    الف) اين فرآورده براي مصارف خارجي بوده و خوراكي نيست.

    ب) واكنشهاي حساسيتي پوستي نسبت به اسانس باريجه و لاوند ندرتاً گزارش شده است. بهرحال در صورت ايجاد قرمزي، خارش شديد و احساس سوزش و ... ناحيه را بشوئيد، مصرف لوسيون را قطع نموده و با پزشك خود مشورت كنيد.

    نحوه نگهداري:

    بين 30-15 درجه سانتيگراد نگهداري و بلافاصله پس از مصرف درب شيشه را محكم ببنديد.

    محلول از نور محافظت شود. همانند ساير داروها از دسترس اطفال دور نگهداريد.

    بسته بندي:

    شيشه‌هاي ml15 داراي قطره‌چكان

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •