این چقدر شبیه آقوی همسادست نه ؟![]()
![]()
این چقدر شبیه آقوی همسادست نه ؟![]()
![]()
آره خود نامردشه![]()
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جیگر : مگه نگفتی پنجاه هزار تومن به من عیدی میدی ؟کو ؟ بده !!
ببعی : رامبد ! رامبد ! من گیرم چهل تومن دیگه داری بدی ؟ من گیرم !
پسر عمه زا : آقای جوان جان همینجا وایسا ! فامیل دور یه زنگ بزن پلیس بیاد تا من ضربه هوشیمو بهش نشون بدم !!
کلاه قرمزی : آقای مجری بهش بگو به زبون خوش پول ما رو بده چرا میخواد مفت خوری کنه ؟!!!!
اون قسمتش هم جلب بود که فامیل دور چراغ ها رو خاموش کرده بود و میخاست در مورد توهین هایی که به دور میشه با آقای مجری صحبت کنه
دیالوگ هاشو دقیق یادم نیست ولی تقریبا این بود ، گفتم بگم اونایی که دیدن واسشون جالبه
فامیل دور : اقای مجری من از دست شما خیلی دلخورم ، در موردی یه مطلبی میخاستم باهاتون صحبت کنم گفتم چراغا رو خاموش کنم که چشم تو چشم نشیم
آقای مجری : خب چی شده ؟
فامیل دور : یادتونه چند روز پیش یه پرتقال رو دو نصف کردین با هم خوردیم ؟
آقای مجری : آره ، ولی آخه یه دونه پرتقال بیشتر نبود ، گفتم به همه نمیرسه ، خودمون دو نفری بخوریم
فامیل دور : نه آقای مجری ، اون که خیلی هم خوب بود ، اصن من از بچگی آرزو داشتم با شما تنهایی پرتقال بخورم
آقای مجری: پس چیو میگی ؟
فامیل دور : بعدش گفتی آشغالشو کجا میندازی ؟
آقای مجری: گفتم پوسته هاشو میندازیم دور
فامیل دور : آخه چرا هرکی هر آشغالی داره میخاد بندازه دور ؟
آقای مجری : یه اصطلاحی هم هست بعضی ها میگن، ولی ولش کن نمیگم
فامیل دور : چی ؟
آقای مجری : بلا به دور![]()
من بعضی از قسمتاشو ندیده بودم قسمت اولش فوق العاده خنده دار بود !
الان هم از قسمت چهارم اون بخشی که رفته بودن یه مهمونی اشرافی رو نگاه کردم واقعا شاهکار بود
فامیل دور برگشته میگه 3 طبقه از اون ساختمون 20 طبقه فقط آتیش گرفت ، طبقه بالایی و طبقه پایینی
پیانو رو از پنجره پرت کرده بودن بیرون افتاده بود روی همساده![]()
از بهترین قسمتهای فامیلدور-مجری بود، قسمت ببعی-مجری (کادوی کاهو) هم عالی بود.
فامیل میگفت برقا رو خاموش کرده برای اون ایجاد آرامش که گفتین از این سر و صداها وارد دور بشیم...
همه جا از دور و نزدیک [رادیو] گوش میدن درست صحبت کن آقای محترم!
گفت بیاین چراغا رو خاموش کنید تا به مناطق دورافتاده هم برق برسه
... همچین میگه دور افتاده که انگار شهر ما رو یه نفر برداشته پرت کرده گوشه، انگار انداختنش
چراغا رو خاموش کردم چشم تو چشم نشیم درای چشامون به هم نخوره
مجری: ببینید ما هر چی بتونیم ته دلمونو به هم دیگه رو راست بگیم بهتره، چرا دروغ میگیم
فامیل: چرا ما باید باهم رو در وایسیم مگه ما با هم تعارف داریم
- چی؟ رو در وایسیم؟
+ بـرررره!
آقای مجری از در دهان شما یه چیزی بیرون اومد که کوفتم شد!
... چرا آخه بریزیم دور مگه دور آشغالدونیه آقای مجری؟
مجری: نه منظور اونجا نیست اینه که بریز اونورتر مثلا یه خرابه هست این پشت میگیم بریزیم اون دور
فامیل: یه خرابه هست اون پشت بریزیم دور؟ هر جا خرابه هست میگین دوره. اصلا مگه شما دور اومدین آقای مجری؟
مجری: نه نه منظورم... میخوای بگیم آشغالا رو بریزیم بیرون.
فامیل: آخه بیرونم دِه قشنگیه! چرا آخه میریزین شهرای مختلف شما آشغالاتونو. من تعجب میکنم "سطل" چرا شما نمیگین؟
آقای مجری من غریبم. از راه دور اومدم اینجا شما رو ببینم...
نمیگم آقای مجری نمیگم من عِرق دوری دارم عین این شهر ندیدههام که اومدم اینجا که شهر ما از همه چی بهتره
اصلا چرا آشغالو شما میگین دور ریز؟ یعنی چیزی که به دور ریخته میشه. این درسته آقای مجری؟
...
ما یه وقتایی مثلا همینطوری داریم حرف میزنیم یه مشکلی هست و اینا میگیم بــلا بــه دور
+ میگید بلا به کجا؟
- بــه دور. من نمیگما اصطلاحه میگن. یهو یادم افتاد این چه اصطلاحیه ما میگیم...
+ نگران شدم آقا مجری نگران "دوره" شدم نکنه بلایی سرش بیاد این اصطلاحا رو ممکنه به کار ببرن یه موقع اشتباها بلایی بره به شهر ما
...
خیلی خب میتونیم برقا روشن کنیم برنامه رو ادامه بدیم؟
+ نه آقای مجری بازم، گفتی برق یاد شهرمون افتادیم ...
سوار اتوبوس شده بودم پیاده شدم دیدم یه پیرمردی بنده خدا دست و پاش داره میلرزه یه عالمه میوه خریده گفتم شب عیدی کمکش کنیم ورداریم
گفتم پدر جان بده من کیسههاتو بیارم.
گفت آره آره پسرم بیا کمک کن راه دوری نمیره
گفتم مرد حسابی از سنت خجالت بکش جلوی جمع این چه طرز حرف زدنه، راه دوری نمیره! چرا هر کار خوبی که میکنی راه دوری نمیره!
منم کیسههاشو برداشتم پرت کردم تو جوب! گفتم حالا ببین راه دوری میره یا نه!
من حق دوریا رو میگرم آقا . شده با همه اهالی این شهر دست یه یخه بشم حق دوریا رو میگیرم نمیذارم حق هیچ دوری پایمال بشه...
خب برا همین فیلمی که فامیل دوست داره ببینه میشه «دور شهر بی دفاع»
همه چیز فامیل به در و دور بستگی داره
حتی فکر میکنم فامیلش رو توی پاسپورتش اینجوری نوشتن "Door " .![]()
Last edited by arming900; 14-05-2013 at 16:45.
ایولاز بهترین قسمتهای فامیلدور-مجری بود، قسمت ببعی-مجری (کادوی کاهو) هم عالی بود.وارد دور بشیم...
فامیل میگفت برقا رو خاموش کرده برای اون ایجاد آرامش که گفتین از این سر و صداها
همه جا از دور و نزدیک [رادیو] گوش میدن درست صحبت کن آقای محترم!
گفت بیاین چراغا رو خاموش کنید تا به مناطق دورافتاده هم برق برسه
... همچین میگه دور افتاده که انگار شهر ما رو یه نفر برداشته پرت کرده گوشه، انگار انداختنش
چراغا رو خاموش کردم چشم تو چشم نشیم درای چشامون به هم نخوره
مجری: ببینید ما هر چی بتونیم ته دلمونو به هم دیگه رو راست بگیم بهتره، چرا دروغ میگیم
فامیل: چرا ما باید باهم رو در وایسیم مگه ما با هم تعارف داریم
- چی؟ رو در وایسیم؟
+ بـرررره!
آقای مجری از در دهان شما یه چیزی بیرون اومد که کوفتم شد!
... چرا آخه بریزیم دور مگه دور آشغالدونیه آقای مجری؟
مجری: نه منظور اونجا نیست اینه که بریز اونورتر مثلا یه خرابه هست این پشت میگیم بریزیم اون دور
فامیل: یه خرابه هست اون پشت بریزیم دور؟ هر جا خرابه هست میگین دوره. اصلا مگه شما دور اومدین آقای مجری؟
مجری: نه نه منظورم... میخوای بگیم آشغالا رو بریزیم بیرون.
فامیل: آخه بیرونم دِه قشنگیه! چرا آخه میریزین شهرای مختلف شما آشغالاتونو. من تعجب میکنم "سطل" چرا شما نمیگین؟
آقای مجری من غریبم. از راه دور اومدم اینجا شما رو ببینم...
نمیگم آقای مجری نمیگم من عِرق دوری دارم عین این شهر ندیدههام که اومدم اینجا که شهر ما از همه چی بهتره
اصلا چرا آشغالو شما میگین دور ریز؟ یعنی چیزی که به دور ریخته میشه. این درسته آقای مجری؟
...
ما یه وقتایی مثلا همینطوری داریم حرف میزنیم یه مشکلی هست و اینا میگیم بــلا بــه دور
+ میگید بلا به کجا؟
- بــه دور. من نمیگما اصطلاحه میگن. یهو یادم افتاد این چه اصطلاحیه ما میگیم...
+ نگران شدم آقا مجری نگران "دوره" شدم نکنه بلایی سرش بیاد این اصطلاحا رو ممکنه به کار ببرن یه موقع اشتباها بلایی بره به شهر ما
...
خیلی خب میتونیم برقا روشن کنیم برنامه رو ادامه بدیم؟
+ نه آقای مجری بازم، گفتی برق یاد شهرمون افتادیم ...
سوار اتوبوس شده بودم پیاده شدم دیدم یه پیرمردی بنده خدا دست و پاش داره میلرزه یه عالمه میوه خریده گفتم شب عیدی کمکش کنیم ورداریم
گفتم پدر جان بده من کیسههاتو بیارم.
گفت آره آره پسرم بیا کمک کن راه دوری نمیره
گفتم مرد حسابی از سنت خجالت بکش جلوی جمع این چه طرز حرف زدنه، راه دوری نمیره! چرا هر کار خوبی که میکنی راه دوری نمیره!
منم کیسههاشو برداشتم پرت کردم تو جوب! گفتم حالا ببین راه دوری میره یا نه!
من حق دوریا رو میگرم آقا . شده با همه اهالی این شهر دست یه یخه بشم حق دوریا رو میگیرم نمیذارم حق هیچ دوری پایمال بشه...
خب برا همین فیلمی که فامیل دوست داره ببینه میشه «دور شهر بی دفاع»
همه چیز فامیل به در و دور بستگی داره
حتی فکر میکنم فامیلش رو توی پاسپورتش اینجوری نوشتن "Door " .
این قسمت چندم بود؟برم دانلود کنم![]()
+ این چیه هویجـتو بر میداری میبری اینور اونور
- آیگری کاردستی.
+ کاردستیـته؟ هویج که کاردستی نمیشه باید زحمت کشیده باشی!
- آیگری زحمت کشیدم. هوووم...
.I want to tell story about a Kahoo and a Carrot
+ آها میخوای یه قصه بگی راجع به هویج و کاهو؟"?Once upon a time a Kahoo gose to his friend's; Carrot, and said to him :" Hi my dear. How are you
..............................................................."?Carrot answered :"Well done, what's up dude
...................................."!Kahoo ask the Carrot :"What's your color man? It's so strange to me
....................................................."!Carrot look to Kahoo :"Are you kidding me? It's orange
...................................................................."!Listen and repeat everybody " It's Orange
...................................... .............Kahoo said :"it is so ridiculous", and left and left and left.The EndReturn by Babaieپسرعمهزا: آقای مِجری واقعا میفهمی ای چی میگَه؟ ایـ چرت پرتا رِ میفهمی چی میگَه؟
+ منم یه وقتایی نمیفهمم خب ببعی کتاب میخونه. ببینید کتاب چقدر خوبه آدم با سواد میشه، قصه یه کاهو و یه دونه هویج!
عمهزا: آخه ای چه سوادیَه آدم نفهمَه چی میگه؟
(از قسمت هشتم)
مجری: ببعی عینک منو چرا برداشتی؟
Babaie: AayMgrie! I want to read a very difficult book, baaaaa
(قسمت پنجم)
قسمت ششم بود![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)