شنا در مسير خلاف كالچو
جام جم آنلاين: والتر ماتزاري دو فصلي است كه ناپولي را به يكي از تهاجميترين و پوياترين تيمهاي فوتبال ايتاليا تبديل كرده و از اين طريق سيستمهاي قديميتر و رايج در اين كشور را كه با رويكردهاي تدافعي همراه است از رونق انداخته است.
ورود ناپولي به جمع سه، چهار تيم صدر جدول سري A كه محصول رويكردهاي ماتزاري بوده، هواداران اين تيم را به ياد دوران طلايي اين باشگاه در سالهاي 1984 تا 1991 انداخته كه مردان سنپائولو با در برداشتن ديهگو مارادوناي آرژانتيني دو بار ليگ ايتاليا و يك مرتبه جام يوفا را فتح كردند
اما اين مربي 52 ساله كوتاه قد معتقد است فكر كردن به گذشته و زندگي در خاطرات خوش سالهاي پيش، نياز اول ناپولي نيست و اين باشگاه بايد ابتدا به اصول روز بينديشد و براساس آن حركت كند.
او كه 2.5 سال پيش از سمپدوريا به ناپولي آمد و آنجا جانشين روبرتو دونادوني، سرمربي سابق تيم ملي ايتاليا شد امسال با تن دادن به حذف از جام قهرماني باشگاههاي اروپا به دست تيم آشفته انگليسي چلسي فرصت خوبي را براي رساندن اين تيم به مرحله يكچهارم نهايي اين مسابقات از دست داد، اما به جبران آن ناپولي را در بالاهاي جدول سري A نگه داشته و به فينال جام حذفي ايتاليا هم رسانده است.
فينالي كه در آن ناپولي روبهروي يوونتوسي ميايستد كه پيش از رويكرد موفقش به آنتونيو كونته، ماتزاري را براي مربيگري خود ميخواست اما او ترجيح داد در سن پائولو بماند و مراحل و مدارج پيشرفت اين تيم را كه با طراحي خود وي شروع شده كامل كند.
در مصاحبه پيش رو ماتزاري درباره دستاوردها، ديدگاهها و اهدافش در اين ورزش و در تيم ناپولي ميگويد.
شما زاده ايالت معروف توسكاني ايتاليا هستيد، اما ميگويند مثل اهالي ناپل بسيار اهل خرافات هستيد.
فكر نميكنم اين طور باشد و برعكس معتقد به كار و برنامهريزي دقيق و حساب كردن هر يك از جزئيات هستم.
البته در فوتبال و در صحنه مسابقات هر رشته ورزشي، شانس هم دخيل است اما نميتوان اين را به يك فاكتور و ملاحظات خاص ارتباط داد. من هميشه فقط از شاگردانم خواستهام كه هر چه را كه در طول هفته تمرين كردهايم به طور دقيق و كامل در جريان مسابقه به اجرا بگذارند.
شما هميشه صراحت كلام داشتهايد و نظر و حرفتان را بدون پردهپوشي گفتهايد. آيا در فوتبال مدرن اين مساله بيش از حد بيآخر و عاقبت نيست؟
بله، ميدانم كه اين كارها آخر و عاقبت ندارد، اما من اين گونه هستم و خيال هم ندارم كه خودم را عوض كنم و برعكس به آنچه هستم، ميبالم. نبايد مسائل را پنهان نگهداشت و آنچه ميگويم شامل كل زندگي ميشود و فقط فوتبال را در برنميگيرد.
شما در فصل 1999 ـ 1998 دستيار رنزو اوليويري، سرمربي وقت ناپولي بوديد. بعد از گذشت سالها اين باشگاه چقدر فرق كرده بود؟
خب، بسياري از مسائل عوض شده است. در حد فاصل زماني كه نام برديد تاكنون، من در 8 تيم مختلف كار كردهام و ناپولي نيز در اين 10، 12 سال به كلي عوض شده است. كار كردن با اوليويري دانش و تجربه بيشتري را به من بخشيد و من از همه تجربياتي كه اشاره كردم در دوره جديد كارم در ناپولي سود جستهام.
آيا ناپولي قويترين و پرمهرهترين تيمي نيست كه در عمرتان مربي آن شدهايد؟
همين طور است كه گفتيد. وقتي چنين نفراتي را در اختيار داريد، ميتوانيد اهدافي عالي را براي خود تعيين كنيد و به ميدان برويد و به آنها برسيد. با اين حال كار مداوم و حساب شده هم چيزي است كه شما را حتي در تيمهاي كممهره نيز به دستاوردهاي قابل توجهي خواهد رساند.
شما در اكثر روزها سيستم غيرمعمول 3ـ4ـ3 را در ناپولي پياده ميكنيد، آيا اين شنا كردن در جهت مخالف آب نيست و آيا رويكرد به سيستمي كه تقريبا تمام تيمهاي ديگر ايتاليا خلاف آن عمل ميكنند، شما را در بسياري از موارد متضرر نميكند؟
فقط از اين راه ميتوانم به خلاقيت و ابداعگرياي برسم كه آن را جستجو ميكنم. شايد من يك ايتاليايي باشم و ايتالياييها به خشك و تدافعي و محتاط بودن معروف باشند و كالچو را يك ليگ منفي و تدافعي بشناسند
اما من تحت هر شرايطي اعتقاد دارم كه يك مربي نبايد فقط به يك سيستم و ايمنترين راهها اكتفا كند و بايد به سيستمهاي متفاوت روي بياورد و براي هر بازي و هر رقيب، روشي را برگزيند كه مناسب حال آنها باشد.
اگر ما نيز به روش ضدحمله معتقد و مجري آن هستيم، به اين سبب است كه بايد آن را هم بشناسيم و نه اينكه آن را تنها راه گلزني بدانيم. در فوتبال كنوني بايد براي هر يك از مقاطع مختلف يك مسابقه، طرح و فكر داشته باشيد و با هر يك از شرايط موجود كنار بياييد.
تعداد بازيگران صاحب روحيه تهاجمي و گلزن در تيمتان بسيار زياد است، از ادينسون كاواني و ازهكيل لاوتزي گرفته تا گوران پاندف، مارك همسيك و اخيرا ادواردو وارگاس. چگونه اينها را سازماندهي و آنها را در قالب كار تيمي تنظيم ميكنيد؟
بديهي است كه من هيچگاه تمامي آنها را به طور همزمان در زمين نميگذارم، زيرا ديگر جايي براي مدافعان در تيم نميماند. حسن داشتن اين همه بازيكن حملهور اين است كه هميشه روي نيمكت تيمتان آدمهايي داريد كه ميتوانيد با رويكرد به آنان و 3 - 2 تغيير در جريان مسابقه، سرنوشت را به نفع خود برگردانيد.
براي هر بازياي كه پيشرو داريد، بايد تركيبي را برگزينيد كه براي آن ديدار مناسبترين است و سپس براي تغيير مجدد و احتمالي در آن آرايش در جريان مسابقه هم در صورتي كه به مشكل برخورد كرده باشيد، آمادگي لازم را كسب كنيد. بازيكنان، سلاحهاي جنگي يك تيم هستند و هرچه از آنها بيشتر داشته باشيد، بهتر است.
آيا شما هم مثل ساير تيمهاي دنيا، هدف تبديل شدن به يك بارسلوناي تازه را داريد؟
هر تيمي بايد روشهايي را برگزيند كه قادر به اجراي آنهاست و نه اينكه سيستمهايي را بخواهد كه در نهايت در آنها كم ميآورد. بارسلونا به وضوح بهترين فوتبال دنيا را ارائه ميدهد و همه از ديدن آن بهوجد ميآيند، اما سايرين قوا و نفرات لازم براي اجراي آن را ندارند.
فراموش نكنيم كه تيمهاي ديگري هم در فوتبال كنوني دنيا وجود دارند كه زيبا و دلپذير بازي ميكنند و روشهايشان ستودني است. اينگونه امور، مطالعه و بررسي دقيق ميخواهد و اينطور نيست كه فقط با ديدن يك روش زيبا و تقليد آسان از روي آن پيروز شويد.
شما به دست يك چلسي فاقد سرمربي مشخص، در مرحله يكهشتم نهايي جام قهرمانان باشگاههاي اروپا حذف شديد. آيا به اين خاطر نبود كه بيشتر به كسب يكي از 4 رتبه اول ليگ ايتاليا فكر ميكرديد؟
يك شب بسيار بد در لندن و باخت 1ـ4 در زمين چلسي كه برد 1ـ3 ما در مسابقه رفت را بياثر كرد، همه چيز را براي ما در اروپا پايان بخشيد. من ليگ ايتاليا را لزوما مهمتر از ليگ قهرمانان اروپا نميشمردم، اما فكر ميكنم به نوعي در لندن غافلگير شديم و موضوع از كنترل ما خارج شد.
شما چند بار گفتهايد ميخواهيد براي ناپولي هماني باشيد كه سالها الكس فرگوسن براي منچستريونايتد بوده است. آيا اين به معناي طول مدت حضورتان در سنپائولو و رسيدن به ركورد 26 سال مربيگري فرگوسن در اولدترافورد است؟
رسيدن به ركورد حضور او كه قطعا براي ساير مربيان غيرممكن است، اما منظور من بيشتر اصول كاري وي بود. در انگليس بسياري از مربيان در عين مربيگري مدير تيم نيز هستند و به همين سبب به جاي كلمه Coach بيشتر از واژه Manager براي توصيف آنها استفاده ميشود و حسن اين قضيه اين است كه بر تمامي امور تيم خود نظارت و اتخاذ تصميم و آن را اجرا ميكنند و نه اين كه تيم را به لحاظ فني آنها بگردانند و مثلا براي خريد و فروش مهرههاي آن، ديگران تصميم بگيرند. از نظر من به لحاظ اختياراتي كه به مربيان ميدهند، انگليس بهترين محل براي كار و تلاش اين صنف است.
اين اوصاف و ماجراها، آيا ناپولي سرانجام از سايه عصر فراموشنشدني ديهگو مارادوناي آرژانتيني خارج شده و بدون قياس شدن با آن عصر، غيرقابل مقايسه و راحت و بدون استرس بازي ميكند؟
هر عصري مختصات و روشهاي كاري خود را دارد. مارادونا برجستهترين نقطه تاريخ حيات ناپولي است و ما نيز به اين مساله احترام ميگذاريم.
ما بسيار خوشحال و مفتخريم كه قسمتي از هيجان و غناي بازي عصر مارادونا را به سنپائولو بازگرداندهايم اما تكرار كامل آن روند و آن دوران نه ممكن است و نه كاري عقلايي و ما را از تبديل شدن به چيزي كه در توانمان هست نيز بازميدارد و ما قطعا تن به چنين چيزي نخواهيم داد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]