بعد 24 سال چی یادشه بیچاره![]()
بعد 24 سال چی یادشه بیچاره![]()
فعلا بدبخت تر از محسن ( حمید گودرزی ) پیدا نمیشه! چون هیچ کس حرفاشو باور نمیکنه!![]()
من میگم قسمت آخر بر میگرده زمان خودش نمیزاره با انوش ازدواج کنه.همه چی بر میگرده.
من که میگم طبق معمول فیلمای تخیلی ایرانی، آخرش محسن تو همون زیرزمین خونشون تو سال 64 (نه الان که کلا رفته تو نواب) بیدار میشه. بعد نمیزاره خواهرش با انوش ازدواج کنه(تا غلامرضا هست انوش چیه!
) با همایون میرن عتیقه ها رو میدن میراث فرهنگی... بعد مادر هما رو که کپ خود هماست میبینه و میگیرش. نهایتا هم با آب انار فروشی و فلاکت به زندگی ادامه میدن!!
ولی تیکه به من بگو عمه خیلی باحال بود...![]()
گودرزي و سلوكي يه كم از سينما كه خسته شدن...اومدن به تلويزيون گند بزنن بعد برن...
احه چرا بازيگر سينما بايد تو تلويزيون مانور بده..
هر وقت هم اينطوري شده..اون سريال خوب در نيومد...
تو سريال اگه دقت كني به راه رفتن گودرزي واقعا كه ...مثله دخترا راه ميره..
اصلا اينا عادت به خط 11 ندارن...بس كه با 4 چرخه اين ور و اون ور زدن...
وا خسرتا..
تا كي....
بیچاره اولش گفت بابامون 2 سال پیش یا همون 26 سال پیش مرده!
ولی بازم میتونست به مریم دروغ بگه که بابای من که داداش تو باشه مرده (باها موافقم!)
راستی دهن روزه که نمیشه دروغ گفت!![]()
راستی این آنفلونزای خوکی از کی اومده دقیقا ؟
توی این قسمت اون هما به مهدی سلوکی میگفت : بابا آنفلونزای خوکی که نداره ببرش پیش مادرت دیگه
این نشون میده که توی این سریالبیش از سالها وقت صرف شده... دی :
این نشون می ده اینا فیلم رو روز می گیرن شب پخش می کنند
(اکثر سریال های ایرانی همینطوریه)
از بهار
ولی کلا هممونو گذاشتن سرکار امسال با این سریال کارتونیشون![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)