تو ميخوري به مجلس بر خاک جرعه ريزي***من خاک خاک باشم کز جرعه يابم افسر
پيشت چو جرعه بوسم خاک و چو جرعه بينم***برچينمش به مژگان سازم سرشک احمر
خاقاني
تو ميخوري به مجلس بر خاک جرعه ريزي***من خاک خاک باشم کز جرعه يابم افسر
پيشت چو جرعه بوسم خاک و چو جرعه بينم***برچينمش به مژگان سازم سرشک احمر
خاقاني
راز چون با من نگوید یار من*** بند گردد پیش او گفتار من
عذر میگوید که یعنی خامشم***با تو میگوید دل هشیار من
جلال الدین محمد پارسی(مولوی)
نه احتیاج کی ساقی وئره شراب سنه
کی ئوز پیاله سینی وئردی آفیتاب سنه
شراب لعلی ایچون تؤکمه آبرو زینهار
کی دم به دم لب لعلین وئریر شراب سنه
صائب تبریزی
هر سبزه که بر کنار جویی رسته است***گویـــی ز لب فرشته خویی رسته است
پا بر سر سبزه تا به خاری ننهـــــــــی***کآن سبزه ز خاک لالـه رویی رسته است
خیام
تا به خاک اندرت نگرداند
خاک و ماک از تو بر ندارد
کار رک، که با اندشار بنمایی
دل تو خوش کند به خوش گفتار
رودکی
روی بنمای و وجود خودم از یاد ببـر***خرمن سوختگان را همه گو باد ببر
ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا***گو بیا سیل غم و خــانه ز بنیاد ببر
حافظ
رضا به داده بده وز جبين گره بگشاي***که بر من و تو در اختيار نگشادست
مجو درستي عهد از جهان سست نهاد***که اين عجوز عروس هزاردامادست
حافظ
تا می شنوی ز خویشتن واحد و فرد
تحصیل مراد خویش نتوانی کرد
آزاد شو از جهان و پاک از همه گرد
خود را زن ره مساز اگر هستی مرد
نسیمی
در آن يکسال کو فرماندهي کرد***نه مرغي بلکه موري را نيازرد
دلش چون چشم شوخش خفتگي داشت***همه کارش چو زلف آشفتگي داشت
نظامی
توتدو گؤلزار جینانی ابر گؤهر بار،بار
بار دارد ابر نیسان،یؤز شقایق وار،وار
وار نظر قیل گؤر نه دیر از قدرت صبّاغ،باغ
باغ ایچینده یا ندیریر هر گوشه ده گلنار،نار
نسیمی
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)