تازه های دنیای علم و فناوری [به جز اختراعات و اخبار کنکور]

[Namdarian]

نتیجه یک پژوهش تازه در امریکا نشان می دهد که احتمال گرایش فرزندان زنانی که در دوران حاملگی زیاد سیگار می کشند به جرم و جنایت در سنین بزرگسالی، بیشتر است.
در جریان این مطالعه کارشناسان بهداشت عمومی دانشگاه هاروارد، کسانی را مورد مطالعه قرار داده اند که از اواخر دهه پنجاه میلادی تا اواسطه دهه شصت متولد شده بودند.
مضرات مصرف سیگار در دوران حاملگی و آسیب هایی که سیگار کشیدن به جنین وارد می کند، سال هاست که ثابت شده است.
اما در مورد نظریه ای که می گوید کودکان متولد شده از مادران سیگاری در سنین بزرگسالی شان بیشتر مرتکب جرم می شوند، هنوز ابهاماتی وجود دارد.

این تحقیق بر روی سه هزار و ۸۰۰ نفر انجام شده است که بین سال های ۱۹۵۹ و ۱۹۶۶ متولد شده اند. مادران نزدیک به دو سوم این افراد، در دوران حاملگی سیگار می کشیدند.
محققان که برای انجام تحقیقاتشان به سوابق قضایی این افراد دسترسی داشتند، می گویند فرزندان مادرانی که در روز دست کم ۲۰ نخ سیگار می کشیدند، ۳۱ درصد بیشتر از فرزندان مادرانی که سیگاری نبودند، بازداشت شده اند.
تکرار انجام کارهای خلاف هم در بین آنها بیشتر دیده شده است.
دکتر آنجلا پارادیس، مسئول این گروه تحقیقاتی، می گوید آنها به طور دقیق نمی دانند که چرا سیگار کشیدن مادران در دروان بارداری چنین تاثیری دارد.
با این حال دکتر پارادایس می گوید بر اساس تحقیقات دیگری که در این باره انجام شده است به نظر می رسد که این مشکل نتیجه تاثیرات بیولوژیکی است که نیکوتین بر مغز در حال رشد می گذارد. او می گوید که این تاثیر می تواند باعث بروز ناهنجاری های رفتاری در کودکان شود.
در این مطالعه زنانی که در دوران حاملگی سیگار می کشیدند در مقایسه با مادرانی که سیگار نمی کشیدند، جوانتر، با تحصیلات کمتر و از طبقات محرومتر جامعه بودند.
اما محققان می گویند در تحقیقاتشان این عوامل را هم در نظر گرفته اند و باز هم به نتیجه مشابه ای دست یافتند.
بین فرزندان دختر و پسر متولد شده از این زنان نیز تفاوتی مشاهده نشده است.
تحقیقاتی که در گذشته انجام شده نشان داده است که بین سیگار کشیدن در دوران بارداری و ناهنجاری های رفتاری کودکان، مثل بیش فعالی، پرخاشگری و نافرمانی، رابطه مستقیمی وجود دارد.

[saeeddz]

از اين پس و به لطف فناوري‌هاي نوين در عرصه دانش انرژي هسته‌اي ، مي‌توان ابعاد جديدي از كاربردهاي بالقوه اين انرژي قدرتمند را انتظار كشيد كه طي آن از تاسيسات و تجهيزات عريض و طويل متعارف و هيبت بزرگ رآكتورهاي هسته‌اي براي به‌كار‌گيري‌ سوخت اتمي ديگر خبري نيست و كار به جايي مي‌رسد كه استفاده از انرژي هسته‌اي را مي‌توان در هياتي متفاوت به سوي كاربردهاي دم دستي و قابل حمل سوق داد.

تحقيقات دانشمندان از فرم تازه كشف شده‌اي از اورانيوم حكايت دارد كه مي‌تواند نيروگاه‌هاي برق هسته‌اي را تا حد جاي گرفتن در خودروي شما و نهايتا توانبخشي به آن كوچك‌سازي كند. به اين ترتيب با معرفي نوع جديدي از ملكول اورانيوم مي‌توان دستيابي به اهداف بسيار ارزنده‌اي همچون داروها و سوخت هسته‌اي ارزان‌تر، خردتر و البته ايمن‌تر را نويد داد. در همين رابطه دانشمندان آزمايشگاه لوس آلاموس توانسته‌اند ملكول جديدي از فرم شناخته شده نيتريد اورانيوم را ارائه كنند كه از سال‌ها قبل هدف مطالعه و جستجوي محققان بوده است، اما ماجرا به كشف اين فرم جديد اورانيوم خلاصه نمي‌شود و اين ملكول جديد علاوه بر مطرح كردن گزينه سوخت هسته‌اي ارزان‌تر و ايمن‌تر، مي‌تواند از سوخت‌هاي فسيلي انرژي بيشتري استخراج كند و در نتيجه خودروها را به لحاظ كارآمدي سوخت در جايگاه ايده‌آل‌تري قرار دهد و البته جدا از كاربرد سوختي و توانبخشي به وسايل نقليه مي‌تواند به ارائه داروهاي كارآمد ارزان‌تر نيز بينجامد.
اين كشف جديد در حالي نويد دستاوردهاي قابل ملاحظه‌اي از انرژي هسته‌اي پاك در آينده را مي‌دهد كه به گفته سرپرست گروه تحقيقاتي كه شرح كشفيات آنها طي مقاله‌اي در شماره تازه ژورنال تخصصي شيمي طبيعت آمده است، نيتريدهاي آكتينيدي (خانواده‌اي از تركيبات راديواكتيوي) نامزد اصلي سوخت‌هاي هسته‌اي آينده محسوب مي‌شوند، ضمن اين كه چنين تركيباتي قادرند پيوندهاي كربن ـ هيدروژن را كه بسيار محكم هستند نيز بشكنند. در واقع تركيب نام‌آشناي حوزه انرژي هسته‌اي يعني نيتريد اورانيوم باعث شكافتن و جدا كردن اتم‌هاي هيدروژن از يك اتم كربن مي‌شود كه در نوع خود ماموريت سهل و ساده‌اي نيست.
نكته جالب قضيه اين است كه فرآيند مشابهي با چنين كاركردي هر روزه در موتور خودروها اتفاق مي‌افتد، ولي متاسفانه حجم قابل ملاحظه‌اي از انرژي موجود در آن همه پيوندهاي كربن ـ هيدروژن به صورت گرما تلف مي‌شود.
به بيان ديگر، چنانچه اين دو اتم بتوانند شكافته و از هم جدا شوند بدون آن كه تمامي انرژي‌شان از دست رود، در آن صورت بنزين مي‌تواند به نحو بسيار كارآمدتري نه‌تنها براي سوخت يك خودرو، بلكه براي بهبود بخشيدن به انواع كاملي از فرآورده‌هاي نفتي از پلاستيك‌ها گرفته تا داروها نيز مورد استفاده واقع شود.
در اين ميان البته مشكلي پيش روي دانشمندان قرار دارد و از بد حادثه اين ملكول جديد زماني كه اتم‌هاي هيدروژن را از يك اتم كربن مي‌شكافد، از ميان مي‌رود. در واقع براي اين كه نيتريد اورانيوم به لحاظ تجاري واجد قابليت ماندگاري و بقا شود، مجبور است اتم‌هاي هيدروژن را يكي پس از ديگري هدف هجوم خود قرار دهد و به اين ترتيب خودش در حين فرآيند نابود نمي‌شود.
با اين وصف، دانشمندان ناگزير از تبديل‌ نيتريد اورانيوم به يك سازمان‌دهنده يا همان كاتاليزور خواهند بود و اين همان مقصودي است كه به اعتقاد محققان بايد عملي و ميسر شود، اما در حال حاضر عملي نيست.
اما ظاهرا يافتن راه‌حلي براي اين مشكل بزرگ را بايد در جايي غير از آزمايشگاه‌ها و حوزه عناصر و تركيبات شيميايي جستجو كرد. قضيه از اين قرار است كه هرچند دانشمندان ممكن است يك پيوندشكن ملكولي ارزان، مطمئن و قابل استفاده مجدد را در مشت خود نداشته باشند، ولي انگار طبيعت از قبل اين كار را كرده است. سيتوكروم P450 كه عملا در هر ارگانيسمي روي زمين يافت مي‌شود همان برگ طلايي مورد نظر دانشمندان است. اين ماده آنزيمي است كه ردپاي آن را در شمار انبوهي از تراديسي يا دگرگوني‌هاي شيميايي از ايجاد كردن انرژي در ميتوكندري‌ها گرفته تا متابوليسم داروها مي‌توان سراغ گرفت.
دانشمندان معتقدند نتايج تحقيقات‌شان از اين واقعيت حكايت دارد كه نيتريد اورانيوم همانند سيتوكروم P450 مي‌تواند پيوندهاي كربن ـ هيدروژن را بشكند. در واقع دانشمندان با مطالعه دقيق شيوه‌اي كه نيتريد اورانيوم پيوندهاي كربن ـ هيدروژن را مي‌شكند، مي‌توانند درخصوص روشي كه سيتو‌كروم P450 همين مأموريت را در طبيعت به انجام مي‌رساند به اطلاعات بيشتر و باارزش‌تري دست پيدا كنند، چراكه اين فرآيند به رغم اهميت زيست‌شناختي و همچنين اهميت اقتصادي بالقوه‌اي كه دارد، تاكنون آن طور كه بايد و شايد مورد شناخت و مطالعه درست قرار نگرفته است.
ابعاد مختلف اين كشف جديد و اهميت خود موضوع، فرم جديد ملكولي اورانيوم توجه محققان زيادي را به خود جلب كرده است و هر يك جنبه خاصي از آن را مورد بحث و اظهارنظر قرار داده‌اند. در اين ميان هر چند به اعتقاد برخي دانشمندان، جالب‌توجه‌ترين جنبه اين ملكول جديد را مي‌توان شيمي آن دانست، ولي آنچه بيش از همه كانون توجه ساير محققان قرار گرفته و بر آن اتفاق نظر دارند اين واقعيت كتمان‌ناپذير است كه ملكول جديد اورانيوم حرف‌هاي زيادي براي گفتن دارد، اما عامل محرك و انگيزه واقعي براي ايجاد اين ملكول جديد را همان كاربرد پيشنهاد شده‌اش به عنوان يك سوخت هسته‌اي نوين مي‌توان قلمداد كرد.
محققان معتقدند نيتريد اورانيوم مي‌تواند به جايي ختم شود كه تصورش هم خالي از هيجان نيست. اين مقصد مهم و ارزشمند نيروگاه‌هاي برق هسته‌اي كوچك، ارزان‌تر و حتي قابل حمل خواهد بود. در اين ميان مراكز بزرگي همچون ناسا و HPG و ديگر سازمان‌ها و مراكز تحقيقاتي كه سهم قابل ملاحظه‌اي در پژوهش‌ها و دستاوردهاي نسل آينده برق و قدرت را به خود اختصاص داده‌اند، همگي ‌ دنبال به‌كار‌گرفتن نيتريد اورانيوم به عنوان يك سوخت هسته‌اي نسل آينده در رآكتورهايشان هستند.
البته به رغم ارتباط اورانيوم با موضوع تشعشعات مرگبار، اين ملكول جديد حاوي اورانيوم تهي شده است كه در نوع خود و از نقطه نظر راديولوژيكي نسبتا بي‌ضرر نشان مي‌دهد. ضمن اين كه فرصت‌هاي زيادي را در حوزه كاربردهاي صنعتي و كاتاليزورها مطرح مي‌‌كند. از طرفي محققان با اميدواري معتقدند فرصت‌هاي قابل ملاحظه‌اي كه اين ماده راديو اكتيو جديد پيش مي‌كشد، به حوزه كاربردهاي صنعتي و شيمي مواد ختم نمي‌شود. در واقع داشتن قابليتي كه قادر به تخريب سريع، قابل اطمينان و كارآمد پيوندهاي كربن ـ هيدروژن باشد مي‌تواند باعث ارزان‌تر تمام شدن فرآيند توليد داروها و ساير مواد و تركيبات شييميايي مهم صنعتي شود و اهميت آن زماني بيشتر جلوه مي‌كند كه مي‌بينيم بسياري از اين تركيبات نفت محور هستند. به اعتقاد كارشناسان، نمي‌توان از كنار اين واقعيت براحتي گذشت كه فرآيند تصفيه و پالايش هر روزه نفت براي توليد جدول بلند بالايي از مواد و فرآورده‌ها، مستلزم صرف درجه حرارت‌هاي بالا، فشار بالا و مراحل چندگانه و در كل مترادف صرف مقادير قابل توجه انرژي است.
با اين اوصاف دانشمندان معتقدند اگر اين ملكول جديد بتواند همين فرآيند پيوسته فرآوري و پالايش نفت را در درجه حرارت معمولي، فشار معمولي و طي يك مرحله واحد به انجام برساند، به معناي آن است كه اين ملكول كوچك، زمان و سرمايه را براي ما پس‌انداز و صرفه‌جويي كرده است.
منبعiscovery, Nature Chemistr,ScienceDaily

[saeeddz]

«جاناتان کيتز» هنرمند و نويسنده ستون «پاسبان واژه» در مجله «ويرد» معتقد است هيچ زمينه اي به اندازه فناوري و علم بسترساز به وجود آمدن زبان و واژه هاي جديد نيست.

«جاناتان کيتز» نويسنده، بر روي اصطلاحات، واژه ها و عبارت هاي جديد به خوبي نظارت داشته و آنها را با خوانندگان خود به اشتراک مي گذارد.
وي همچنين در کتاب جديد خود از 28 واژه نو استفاده کرده است که از بطن دانش و فناوري متولد شده اند و به توضيح دليل موفقيت برخي از اين واژه ها در جامعه و ريشه اصلي آنها پرداخته است.
از اين رو نشريه ديسکاوري با کمک گرفتن از اطلاعات کيتز به معرفي و توضيح 5 واژه ضروري پرداخته که در آزمايشگاه ها کشت داده شده و متولد شده اند.
ميکروبيوم: مجموع ژنوم تمامي ميکروب هايي که بدن انسان ميزبان آنها است.اين اصطلاح با هدف انعکاس مفهوم واژه ژنوم و ايجاد نوعي هم معنايي ابداع شده است و دست کم معني ارگانيزم هاي تک سلولي را به خوبي انتقال مي دهند. بدن يک فرد معمولي ميزبان 100 تريليون ميکروب است که اين تعداد 10 برابر کل سلول هاي موجود در بدن انسان است.
اين ميکروارگانيزم ها از 22 دسته تشکيل شده اند که بيش از 600 گونه مختلف آنها در دهان و 150 گونه از آنها در هر کف دست زدگي مي کنند. در مجموع اين تنوع گونه ها مجموعه اي وسيع از تنوع ژنتيکي را به وجود مي آورد به صورتي که دي ان اي انسان حاوي تقريبا 23 هزار ژن است در حاليکه ميکروبيوم 23 ميليون ژن است. از آنجايي که اين ميکروب ها معمولا تغيير مکان نمي دهند، تعداد آنها ثابت باقي مي ماند و آنچه از ديدگاه انساني به اهميت آنها مي افزايد ، کمک هايي است که در راستاي بهبود عملکرد سلول هاي بدن انجام مي دهند. در واقع انسان بدون وجود ميکروبيوم ها قادر به ادامه زندگي نخواهد بود.
غيرذره: ذره اي تحت اتمي که در هيچ يک از تعاريف متعارف يک ذره نيست. در جهان فيزيک الکترنها، پروتونها، نوترونها، و کوارکها، پوزيترونها و نوترينوها وجود دارند. همچنين گلوئن ها و ميونها نيز در سال 1936 توسط فيزيکداني به نام «ايزيدر رابي» کشف شدند.
با نام بردن از ذراتي مانند آکسيون، ساکسيون و ساکسينوزها، ذره اي جديد و فرضي به سادگي نمي تواند توجه هر فردي را به خود جلب کند.
هويت واقعي غير ذره همچنان ناشناخته باقي مانده است.
اين شکل عجيب و ناشناخته از ماده براي اولين بار زماني نامگذاري و خلق شد که فيزيکداني به نام گئورگي از خود پرسيد يک ذره «شاخص تغيير ناپذير» چه ويژگي هايي مي تواند داشته باشد و چگونه مي تواند با جهان قابل مشاهده تعامل داشته باشد؟ شاخص تغيير ناپذيري در اصل کيفيت فرکتال هايي مانند دانه هاي برف و يا برگ هاي سرخس است که هر اندازه بر روي آن بزرگنمايي انجام شود، تغييري در ظاهر آنها به وجود نمي آيد.
گئورگي ذراتي را فرض کرد که بدون توجه به فاصله اي که نسبت به يکديگر دارند، با نيرويي ثابت با يکديگر در تعاملند و آنچه از اين فرضيه دريافت اين بود که چنين ذراتي هيچ جرمي ندارند که اين ويژگي آنها را از پيروي از برخي از قوانين فيزيکي معاف مي کند.
افردي که تمايلي به ادامه دادن فرضيه گئورگي را نداشتند نام غير ذره را براي نشان دادن شدت بيگانگي و ناشناخته بودن اين ذره فرضي ابداع کردند.
کوپرنيکيوم: صد دو دوازدهمين عنصر جدول تناوبي که بر اساس نام نيکولاس کوپرنيک نامگذاري شده است.اين عنصر در اورانيوم يافته شده است.
20 عنصر جدول تناوبي به صورت آزمايشگاهي و از برخورد دادن عناصر از پيش شناخته شده به وجود آمده اند.
در هر 10 ميليارد ميليارد برخورد، دو پروتون براي تشکيل دادم اتم عنصري جديد با يکديگر ترکيب مي شوند که اين اتم معمولا ناپايدار بوده و تنها چند ميلي ثانيه دوام دارد و سپس دوباره به عناصر سبکتر تبديل مي شود و معمولا هر فردي که توانسته باشد چنين اتمي را کشف کند، مجوز ابداع نام را براي اين عنصر جديد به دست خواهد آورد.
جدول تناوبي براي چند دهه به يک ميدان جنگ سياسي تبديل شده بود تا پايگاهي براي تفکر و در آن زمان هر عنصر از دو هويت برخوردار بود ، براي مثال عنصر رادرفورديوم در جدول تناوبي آمريکايي ها، در شوروي سابق به «کورچاتوويوم» تغيير نام مي داد.
از اين رو نامگذاري يک عنصر به نام کوپرنيک مي تواند به پر اهميتي تخريب ديوار برلين باشد.
کارگاه ژن سازي: آزمايشگاهي که با هدف تامين منابع مهندسي ژنتيک اقدام به ساخت DNA مي کند.زيست شناسي مصنوعي به مهندسي ژنتيک و مهندسي ژنتيک به پرورش محصولات وابسته است.
از آنجايي که مهندسي ژنتيک تنها به بهبود دادن موجوداتي که از پيش وجود داشته اند مي پردازد، هدف زيست شناسي مصنوعي ساخت ارگانيزم هاي جديد از مواد غير زنده خواهد بود، ارگانيزم هايي که مي توانند براي توليد سوخت و دارو مورد استفاده قرار گيرند.
DNA هايي که در کارخانه هاي ژن سازي توليد مي شوند قدرت ايجاد توانايي هاي ويژه اي را در سلولها خواهند داشت و نامي که براي اين تکنيک ابداع شده مي تواند نشانگر جسارت و قدرت اين شيوه جديد مطالعاتي باشد.
آنتروپوسن: دوره کنوني زمين شناسي
در بازه هاي تاريخي زمين شناسي، عمر انسان به شدت کوتاه است. با وجود اينکه در قرن 17 جيمز آشر بر اساس پديده ها و رويدادهاي مقدس زمان شکل گيري زمين را سال 4004 قبل از ميلاد اعلام کرد، دانشمندان امروزه سن زمين را 4.6 ميليارد سال اعلام کرده اند.
به دليل روند ناپايدار حرکت زمين، دوره هاي زمين شناسي قابل درک درست نيستند ، براي مثال چرخش روزانه يا سالانه زمين باعث شده برخي از دانشمندان با سال هاي کيهاني انطباق پيدا کنند.
بر اساس واحدهاي استاندارد زماني سامانه خورشيدي زمين براي دور زدن کامل در مدار هسته کهکشان به 250 ميليون سال نياز خواهد داشت. بر اساس اين مقياس ها ، هومو سپيانس ها کمتر از يک هفته بر روي زمين زندگي کرده اند.
از ديد تعاريف زمين شناسي انسان از 10 هزار سال پيش تا کنون در دوره هولوسن يا «کاملا جديد» قرار دارد، اين نام در سال 1885 به صورت رسمي به تاييد کنگره بين الملي ژئولوژي رسيد و اکنون سوال اينجاست که آيا با وجود تمامي تخريب هايي که توسط انسان بر روي زمين انجام گرفته، چنين نامي هنوز معتبر است يا نه؟
بر همين اساس و بر اساس مشاهدات فيزيکي نام آنتروپوسن به معني «دعوت به عمل» براي دوره کنوني زمين شناسي مناسب تر به نظر مي رسد تا شايد انسانها را از آنچه با زمين انجام داده اند، آگاه کند.

[saeeddz]

اين روزها عنوان «وارونگي هوا» يكي از رايج‌ترين عباراتي است كه از مكالمات روزمره مردم گرفته تا سرتيتر روزنامه‌ها و گفت‌وگوهاي تلويزيوني و راديويي ديده و شنيده مي‌شود.


اين پديده خطرناك جوي كه نه تنها اين روزها تهران بلكه طيفي از بزرگ‌ترين شهرها و مناطق جهان از جمله ساكرامنتو و شمال شرق اوهايو را نيز در برگرفته است نتيجه بر هم خوردن تعادل هميشگي در هواي اطراف زمين است. اكنون اين پرسش مطرح مي‌شود كه اين پديد چگونه شكل مي‌گيرد و در زمان وقوع آن چه اقداماتي مي‌توان انجام داد تا تبعات آن به حداقل برسد؟
وارونگي هوا يا وارونگي گرمايي كه در اصطلاح علمي به آن Inversion گفته مي‌شود، پديده‌اي است كه در آن برخلاف حالت طبيعي با افزايش ارتفاع، دما نيز افزايش پيدا مي‌كند حال آنكه معمولا در ارتفاعات شاهد كاهش دما بايد باشيم. در چنين وضعيتي درجه حرارت بخش‌هاي پاييني جو كمتر از طبقات فوقاني شده و در نتيجه به تدريج لايه‌هاي گسترده‌اي از دود و ساير آلاينده‌ها هواي مناطق اطراف را در برمي‌گيرد. در حقيقت مي‌توان گفت در چنين شرايطي كه هواي گرم در زير لايه‌هايي از هواي سرد به دام افتاده و در حالي كه خبري از وزش باد هم نيست، تا ساعت‌ها و روزهاي متمادي ممكن است مردم هواي آلوده را تنفس كنند. در شهرها و مناطق بزرگ و پرجمعيت جهان روي دادن چنين پديده‌اي عمدتا به آلودگي شديد هوا منجر مي‌شود به طوري كه تعطيلي‌هاي موقتي رويدادي عادي در چنين مواقعي است.

فاكتورهاي مؤثر در شكل‌گيري وارونگي هوا

عوامل مختلفي دست به دست هم مي‌دهند تا پديده وارونگي هوا شكل بگيرد كه البته در چنين حالتي زمان قابل توجهي طول مي‌كشد تا اين وضعيت از منطقه رخت بندد. هنگام شب و زماني كه تشعشعات حرارتي از زمين شديد شود، لايه‌هاي سطحي زمين حرارت دروني خود را به سرعت از دست مي‌دهند كه اين خود يكي از مقدمات اصلي شكل‌گيري پديده وارونگي هواست. گذشته از آن مي‌توان به وجود هواي سرد و خشك محيط اطراف اشاره كرد كه در خارج شدن هر چه سريع‌تر تشعشعات حرارتي از لايه‌هاي سطحي زمين تأثيرگذار هستند. همچنين صاف بودن آسمان و نبود لكه‌هاي كوچك و بزرگ ابر در افزايش سرعت اين روند تأثير بسزايي دارند. در نهايت نيز سكون نسبي هوا و جريان نداشتن باد كه موجب تداخل هواي سرد و گرم مي‌شود، تكميل كننده شرايط لازم براي شكل‌گيري پديده وارونگي هواست. يكي از آثار مهم و اصلي پديده وارونگي هوا شكل‌گيري لايه‌هاي وسيع و قطوري از دود در نزديكي سطح زمين است كه اين مسأله تبعات زيست محيطي و بهداشتي زيادي به همراه دارد.
همواره اين پرسش مطرح مي‌شود كه چرا پديده وارونگي هوا عمدتا در زمستان يا ماه‌هاي سرد سال روي مي‌دهد؟ براي پاسخ به اين پرسش بايد به اين نكته توجه داشت كه در فصول سرد سال، زاويه تابش خورشيد نسبت به زمين بسيار مايل مي‌شود. در چنين مواقعي زمين بيشتر از ميزان حرارتي كه از سوي خورشيد دريافت مي‌كند، گرما از دست مي‌دهد كه اين روند در شب‌ها نمود بيشتري دارد. در نتيجه در دوره‌هاي سرد سال پديده وارونگي هوا شديدتر و رايج‌تر است. در حين بروز اين پديده حجم گرد و غبار معلق در هواي تنفسي به طرز قابل توجهي افزايش مي‌يابد كه علت اصلي آن عدم وزش باد و به حركت در آمدن اين ذرات است. به همين دليل است كه در روزها كه پديد وارونگي هوا، شهرهاي بزرگ را در بر مي‌گيرد به نظر مي‌رسد ابر سياه رنگي روي شهر سايه افكنده است.

شهرهايي كه همواره قرباني وارونگي هوا مي‌شوند

همان طور كه گفته شد اگر اين پديده در شهرهاي بزرگ روي دهد مشكلات زيست‌محيطي و تنفسي زيادي را براي ساكنان اين شهرها به وجود مي‌آورد. شهرهاي بزرگي نظير بمبئي در هند، لس‌آنجلس در كاليفرنيا، مكزيكوسيتي، سائوپائولو در برزيل، سانتياگو در شيلي و تهران در ايران از جمله شهرهاي بزرگي هستند كه در فصول سرد سال همواره در معرض شكل‌گيري اين پديده قرار دارند. البته شهرهاي كوچك ديگر جهان نيز از گزند اين پديده در امان نيستند. در اين خصوص مي‌توان به شهرهايي نظير اسلو در نروژ، پراگ در جمهوري چك و ساوت ليك سيتي اشاره كرده كه به واسطه قرار داشتن در ميان تپه‌ها و كوهستان‌هاي مرتفع همواره در معرض پديد وارونگي هوا قرار دارند. زماني كه پديده وارونگي هوا آغاز مي‌شود ذرات معلق و ساكن موجود در هوا بيشتر از هر زمان ديگري شانس ورود به سيستم تنفسي افراد را پيدا مي‌كنند كه اين مسأله مي‌تواند به بروز بيماري‌هاي شديد تنفسي، قلبي و عروقي منجر شود. سال 1952 و پديده وارونگي هوا در لندن مثال بارزي در اين زمينه است. در آن سال اين پديده آنقدر شديد بود كه عنوان «دود بزرگ» را بر آن گذاشته بودند. وارونگي هواي لندن در آن سال نه تنها بسيار شديد بلكه طولاني مدت نيز بود كه در نهايت به مرگ هزاران نفر منجر شد. كارشناسان امور زيست محيطي همواره با وقوع پديده وارونگي هوا آنچه را كه سال 1952 در لندن روي داد خاطرنشان كرده و بر انجام اقدامات مختلف براي كاهش دادن تبعات انساني آن تأكيد دارند.

تأثيرات عجيب صوتي وارونگي هوا

مشكلاتي كه براي سلامت افراد ساكن در مناطق مستعد وارونگي هوا وجود دارد تنها يك روي سكه است. روي ديگر اين سكه، اثر عجيبي از اين پديده است كه حتي مي‌تواند به مرگ افراد نيز منجر شود. زماني كه پديده وارونگي هوا روي مي‌دهد در صورتي كه صداي مهيبي نظير صداي ناشي از وقوع انفجار توليد شود، امواج صوتي با برخورد به لايه هواي آلوده به دام افتاده در زير لايه‌هاي هواي سرد به سمت زمين منعكس شده و در اين حالت با شدت به مراتب بيشتري شنيده مي‌شوند. در چنين وضعيتي آسيب جدي نيز به سيستم شنوايي افراد وارد مي‌شود. نمود عيني اين وضعيت در روسيه ديده شده است. در اين حادثه 3 نفر به دليل انجام آزمايشات هسته‌اي كه با سقوط يك ساختمان همراه بود از شدت امواج صوتي منعكس شده جان خود را از دست دادند.

چه بايد كرد؟

در مواقعي كه وارونگي هوا به اوج خود مي‌رسد افراد كار چندان قابل توجهي نمي‌توانند انجام دهند و در حقيقت اين تغيير و تحولات جوي است كه بساط اين وضعيت را برمي‌چيند. با اين حال توصيه مي‌شود در چنين روزهايي كمتر از خانه‌ها خارج شده يا راهي مناطق اطراف شهري شوند كه كمتر در معرض ذرات آلاينده قرار دارند. گذشته از آن استفاده از سيستم‌هاي تصفيه هواي مطبوع نيز در كاهش اثرات مخرب اين پديده بر وضعيت سلامت افراد مؤثر هستند.

[saeeddz]

گروهي از دانشمندان آمريکايي کفش هايي را ابداع کرده اند که در زمان از دست رفتن سيگنال دستگاه هاي جي.پي.اس مي توانند مسير حرکت را نشان دهند.



دستگاه هاي جي.پي.اس امروزه وارد زندگي روزمره بسياري از افراد شده اند اما اين دستگاه ها محدوديت دارند به طوريکه در زماني که سيگنال هاي ماهواره اي قطع مي شوند قادر نخواهند بود مسير را نشان دهند.
اکنون گروهي از دانشمندان دانشگاه کارنگي ملون يک رادار ويژه را وارد پاشنه کفش کرده اند که مي تواند در هر شرايطي مسير را رديابي کند.
«جي.پي.اس»هاي معمولي از طريق ارسال موقعيت خود به ماهواره عمل مي کنند اما زماني که کاربر در يک منظقه کور قرار گيرد دستگاه به يک دستگاه الکتروني به نام «واحد اندازه گيري ماندي» متصل مي شود. اين وسيله سرعت و جهت را اندازه گيري کرده و فاصله اين اندازه ها را نسبت به آخرين موقعيت ارسال شده به «جي.پي.اس» محاسبه مي کند.
باوجود اين، يک تفاوت بسيار جزئي و کوچکترين خطا در اندازه گيري سرعت و جهت مي تواند در محاسبات و تعيين مسير به روشي صحيح اختلال ايجاد کند.از اينجا ايده توسعه دستگاهي ارائه شد که هميشه و در هر شرايطي همراه کاربر باشد. اين محققان در پاشنه کفش يک رادار را که فاصله ميان پا و خاک را رديابي مي کند وارد کردند.
اگر اين فاصله براي يک دوره زماني مشخص تغيير نکند، سيستم مي فهمد که فرد توقف کرده است. به اين ترتيب درصد خطاها براي محاسبه فاصله ها تاحد قابل ملاحظه اي کاهش مي يابد.
اين دستگاه براي کساني که در يک دوره زماني طولاني در زير زمين (که امکان از دست رفتن سيگنال در آن بسيار است) کار مي کنند براي مثال معدنچيان بسيار مفيد است.

[saeeddz]

مقامات يک آکواريوم در توکيوي ژاپن براي روشن کردن چراغ هاي تزئيني روي درخت کريسمسي که در سالن اصلي ساختمان قرار داده اند از برق توليد شده توسط يک مارماهي استفاده کرده اند.

در آکواريومي در جنوب توکيو، تزئين درخت هاي کريسمس از اکنون آغاز شده است. اما در عين اينکه اين درخت سنتي که در لابي آکواريوم قرار گرفته از نظر ظاهر و ابعاد کاملا طبيعي به نظر مي آيد، انرژي الکتريکي که روشنايي چراغ هاي آن را تامين مي کند از منبعي کاملا غير عادي به دست مي آيد: يک مار ماهي!
اين مارماهي با هر حرکتي 800 وات الکتريسيته توليد مي کنند، به اين شکل مسئولان آکواريوم با استفاده از دو الکترود و قرار دادن آن درون تانک آبي که مارماهي درون آن قرار دارد انرژي توليد شده را جذب کرده و آن را با استفاده از کابل برق به درخت کريسمس هدايت مي کنند.
مدير اين اکواريوم فکر مي کند با استفاده از تعداد زيادي از مارماهي ها مي توانند انرژي مورد نياز درختي بزرگتر را نيز تامين کنند.
با اين حال برخي معتقدند به دليل اينکه مارماهي ها به زندگي در تاريکي عادت دارند، نور ايجاد شده از درخت کريسمس مي تواند بر روي سلامت اين جانداران تاثير بگذارد.

[amd>intel]

بريم چند تا بخريم براي روشن كردن كل لامپ هاي خونه .

[saeeddz]

ژاپن يکي از رقباي اصلي کسب ميزباني جام جهاني 2022 بود که طرح پيشنهادي پخش رقابت ها به صورت هولوگرافيک در سراسر جهان را ارائه داده بود و با توجه به عدم وجود تکنولوژي ها و ابزارهاي کافي براي انجام چنين کاري، شگفتي و بهت بسياري از دانشمندان دانش تصاوير سه بعدي را برانگيخته بود اما با انتخاب قطر به عنوان ميزبان 2022 روياهاي ژاپن رنگ باخت.

فوتبال و تکنولوژي معمولا راهي براي تلفيق با يکديگر را ندارند و فيفا نيز از گذشته بر عدم استفاده از فناوري هايي مانند حسگرهاي الکترونيکي براي بهبود داوري بازي ها پافشاري کرده و مي کند.
از اين رو زماني که ژاپن طرح ميزباني جام جهاني 2022 را بر اساس نمايش بازي ها در قالب تصاويري جادويي و رايانه اي پايه گذاري مي کند که هنوز به وجود نيامده اند، در واقع خطر بزرگي را به جان خريد.
ژاپن در طرح پيشنهادي خود اعلام کرده بود قصد دارد بازي هاي جام جهاني را در ورزشگاه هايي در بخش هاي مختلف جهان به شکل کاملا طبيعي اما هولوگرافيک به نمايش بگذارد.
مقامات ژاپني اعلام کردند بازي ها در اين دور از جام جهاني توسط 200 دوربين با وضوح تصويري بالا تصويربرداري خواهد شد که اين دوربينها به تکنولوژي Freeviewpoint مجهزند، تکنولوژي که امکان ديد بازي را از زاويه ديد بازيکنان ميدان براي تماشاچيان به وجود خواهد آورد، تصاويري که تا کنون تنها در بازيهاي رايانه اي قابل استفاده بودند.
در عين حال تماشاچيان و حاميان تيمهاي حاضر در ميدان مي توانند ابزاري گوشي مانند را به عنوان مترجمي رايانه اي گوشي براي مکالمه آزادانه با ديگر افراد و تماشاچيان استفاده کنند.
اما آيا ژاپن واقعا مي تواند چنين وعده رويايي را به واقعيت تبديل کند؟ با در دست داشتن اطلاعات محدودي از اينکه ژاپني ها چطور مي خواهند به اين هدف بلندپروازانه دست پيدا کنند، دانشمندان دانش تصاوير سه بعدي و تلويزيون هاي هولوگرافيک در برابر اين طرح ژاپني ها کمي گيج و مبهوت شده اند.
براي مثال «فيل سورمن» از دانشگاه دي مونت فورت معتقد است Freeviewpoint تکنولوژي کاملا امکان پذير است زيرا تا کنون مطالعات زيادي بر روي آن انجام گرفته است اما بقيه ماجرا کمي غير قابل تصور به نظر مي آيد.
به دليل اينکه پخش هاي سه بعدي که نيازي به شيشه هاي خاصي ندارند و به تلويزيون هاي اتواستريوسکوپيک شهرت دارند در حال حاضر کاملا در دسترسند، مي توان با استفاده از آنها دو تصوير يکسان را مستقيما به سوي افراد تاباند به اين شرط که بيينده در موقعيت خود ثابت باقي بماند و ابزارهاي رديابي به همراه داشته باشد تا از تابيده شدن تصاوير به سوي آنها اطمينان حاصل شود.
سورمن معتقد است شايد احتمال عملي شدن چنين شيوه اي در مقياس کوچک امکان پذير باشد، اما در مقياسهاي بزرگ عملي شدن آن کمي پيچيده و غير ممکن به نظر مي آيد و پيش بيني عملي شدن آن کاملا دشوار است.
براي عملي کردن چنين شيوه اي بايد ردياب هايي به سر بيننده وصل شود تا در صورتي که بيننده سر خود را حرکت داد تصاوير نيز به همراه سر فرد تغيير مکان بدهند تا به اين شکل فرد نيازي به ثابت نگه داشتن موقعيت سر خود نداشته باشد زيرا فوتبال معمولا بازي نيست که بينندگان آن بتوانند بر روي صندلي ثابت بنشينند.
سورمن معتقد است براي استفاده از اين تکنيک بايد بر مشکل تهوع بيننده ها نيز فکري انديشيد زيرا برخي از افراد با نگاه کردن به نمايشگرهاي اتواستروسکوپيک دچار تهوع مي شوند و از اين رو عوامل انساني مشابه را براي ارائه چنين تکنولوژي هايي بايد مد نظر قرار داد.
ناصر پيغمبريان که به تازگي در دانشگاه آريزونا موفق به ابداع تصاوير هلوگرافيکي شده، کمي خوشبينانه تر به اين موضوع نگاه مي کند.
وي مي گويد اين طرح طرحي بسيار بلند پروازانه است اما من آن را خيلي دوست دارم با اينکه ژاپني ها طرح چيزي را داده اند که در حال حاضر وجود ندارد، مي خواهند تا 12 سال ديگر به آن دسترسي پيدا کنند. به نظر من اين طرح قابل اجرا است اما سوالي که مي ماند اين است که آيا چنين طرحي براي مردم عادي از نظر هزينه جذاب خواهد بود يا نه؟
همچنين در حالي که ترجمه همزمان گزينه اي قابل اجراتر است، با فرض اينکه رايانه ها در حال حاضر از توانايي ترجمه هاي ساده، تجزيه و تحليلهاي زبانشاختي برخوردارند در نهايت با ترجمه واژه هاي منحصر فوتبال دچار مشکل خواهند شد.
با وجود ديدگاه بلندپروازانه و رويايي ژاپني ها در ميزباني جام جهاني 2010، هنوز يک مشکل بزرگ وجود دارد که حتي دانشمندان ژاپني نيز قادر به يافتن راه حلي کليدي براي آن نخواهند بود: چطور بايد ووووزلا ها را خاموش کرد؟
فيفا شب گذشته ميزبان جام جهاني 2022 را اعلام کرد و با انتخاب قطر به عنوان ميزبان اين رقابت ها ژاپني ها فرصت بيشتري براي ارائه اين تکنولوژي جديد خواهند داشت.

[saeeddz]

دانشمندان آمريکايي و کانادايي بسيار کنجکاوند که دريابند روند و دليل تکامل بال ها در ماهي هاي پرنده چه بوده است که آنها مي توانند بر روي سطح دريا به راحتي پرواز کنند.

مطالعات پيشين نشان مي دهند که اين جانداران طي روند تکاملي به منظور سازگاري با محيط زيست از موجودي دو بال به موجودي چهار بال تبديل شده اند و شکل گرفتن دو بال ديگر بر روي بدن آنها در بخش بطني به پرواز آسانتر و سريعتر آنها کمک کرده است.
ماهي هاي پرنده چهار بال مي توانند در مسيري به طول 400 متر نيز پرواز کنند و در عين حال مي توانند از مسير خود بازگشته و ارتفاع خود را تغيير دهند. اين در حالي است که ماهي هاي دو بال مسافت هاي کوتاهتري را پرواز کرده و معمولا مسير حرکتي آنها خطي مستقيم و صاف است.
محققان طي مطالعات خود گونه هاي متنوع تري از ماهي هاي پرنده نيز يافته اند که براي زندگي در شرايط خاص بال هاي آنها بزرگتري از حد عادي رشد کرده اند. اين تنوع گونه هاي زيستي نشاندهنده وجود الگوهاي پيچيده تري از تکامل اين ماهي هااست.
قدرت پرواز و يا به عبارتي ديگر شناور شدن در هوا بر فراز سطح آب دريا در واقع يک سازگاري دفاعي در برابر شکارچياني مانند مرغ هاي دريايي ، کوسه ها، ماهي هاي تن و دلفين ها است که معمولا در نزديکي و يا بر روي سطح دريا در رفت و آمد و شکار هستند.
محققان بر اين باورند که پرواز ماهي هاي چهار بال مي تواند نوعي سازگاري براي جلوگيري از رو به رو شدن با دلفين ها باشد ، زيرا دلفين ها در تعقيب قربانيان خود بسيار فعال و پيگير هستند و شايد در چنين شرايطي خروج سريع ماهي هاي پرنده بهترين راه فرار از ميان گله اي از دلفين ها يا ديگر ماهي هاي شکارچي باشد.

[saeeddz]

گروهي از دانشمندان آمريکايي با هدف يافتن اکسير جواني موفق شدند فرايند پيري را در موش ها وارونه کرده و موش هاي پير را دوباره جوان کنند.

در فيلم بنجامين باتن شخصيت اصلي داستان پير متولد و با طي کردن يک فرايند وارونه با گذر سال ها جوان مي شود. اکنون گروهي از دانشمندان مدرسه پزشکي هاروارد بر روي مدل هاي آزمايشگاهي آزمايشاتي را انجام دادند که نشان مي دهند بافت هايي که با گذشت زمان و به سبب فرايندهاي طبيعي که در داخل سلول اتفاق مي افتند فرسوده شده اند مي توانند دوباره جوان شوند.
اين محققان در آزمايشات خود پديده شگفت انگيزي را مشاهده کردند که در آن موش هاي پير و ضعيف، جوان و سالم شدند محققان اميدوارند که در انسان نيز فرايند مشابهي وجود داشته باشد که حداقل بتواند سرعت فرايند پيري را آهسته کند.
به گفته اين دانشمندان توجه به يافتن راهي براي مقابله با پيري مي تواند اثراتي که پيري بر روي سلامت عمومي جامعه دارد را کاهش دهد براي مثال مي تواند شدت مشکلاتي چون سکته مغزي ، زوال عقل و بيماري هاي قلبي را کاهش داده و کيفيت زندگي جمعيت جهاني سالمند را بهبود بخشد.
«رونالد د- پينو» ، سرپرست اين تيم تحقيقاتي در اين خصوص توضيح داد:«آنچه که ما در اين حيوانات ديديم آهسته کردن و يا تثبيت سرعت فرايند پيري نبود ما يک فرايند جوان شدن دوباره را مشاهده کرديم که کاملا غيرمنتظره بود».
اين محققان موش هاي اصلاح ژنتيکي شده سالمندي را ايجاد کردند که در آنها آنزيمي به نام «تلومراز» خاموش شده بود تلومراز يک عنصر کليدي در مکانيزم هاي مرتبط با پيري سلولي است. بدون اين آنزيم، سلول ها در هر تقسيم سلولي جديد به صورت نابهنگام پير مي شوند که اين اتفاق در موش هاي اصلاح ژنتيکي شده بدون تلومراز رخ داد.
به طوريکه اين موش ها مشکلاتي از قبيل کاهش حس بويايي، مشکلات گوارشي و مغز که تنها در افراد بسيار پير و يا بيمار مشاهده مي شود را توسعه دادند.اما زماني که اين دانشمندان براي فعال کردن دوباره توليد آنزيم تلومراز شروع به تزريق اين ماده کردند، بافت هاي آسيب ديده شروع به ترميم شدن کردند و به تدريج مسير پيري وارونه شد.
«د- پينو» افزود:«اين حيوانات به طور وحشتناکي پير بودند اما بعد از يکماه درمان به طور شگفت انگيزي بسياري از عملکردهاي خود را به دست آوردند و شروع به جوان شدن کردند. به طوريکه حتي نورون هاي مغزي جديد نيز شروع به رشد کردند. سن اين موش ها معادل سن 80 سالگي در انسان بود و درحال مرگ بودند ، اما پس از توليد تلومراز سن آنها از نظر فيزيولوژي برابر با يک بزرگسال جوان شد».
اين محققان تاکيد کردند که بي شک دستيابي به اين نتايج در انسان چندان آسان نخواهد بود در حقيقت موش ها تلومراز را در تمام طول زندگي خود توليد مي کنند درحالي که در انسان هاي بزرگسال يک فرايند تکاملي وجود دارد که رشد سلول ها را با گذر زمان فرسوده مي کند.