تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دانلود فیلم جدید
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
ماهان سرور
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 16 از 29 اولاول ... 612131415161718192026 ... آخرآخر
نمايش نتايج 151 به 160 از 290

نام تاپيک: *** تاپيك ويژه براي اشعار طنز ***

  1. #151
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض همه روز روزه بودن، همه شب نماز كردن

    همه روز روزه بودن، همه شب نماز كردن
    همه سال حج نمودن،‌سفر حجاز كردن

    به مساجد و معابد, همه اعتکاف جستن
    ز مناهی ملاهی, همه احتراز کرد

    شب جمعه ها نخفتن, به خدای راز گفتن
    ز وجود بی نیازش, طلب نیاز کردن

    ز مدینه تا به کعبه, سر و پا برهنه رفتن
    دو لب از برای لبیک به وظیفه باز کردن

    به خدا که هیچ یک را, ثمر آنقدر نباشد
    که به روی نا امیدی, در بسته باز کردن

  2. #152
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض شعري به زبان فارسي و ترکي

    بير گئجه اوز تکلگيمنن تکيديم
    يك شب با تنهايي خودم تنها بودم

    منسه اونا باشيما گلنلری ، آرزومو ، ايسته ييمی دئيرديم او غملی عوره ييمين دردينی سويله ييرديم اما او
    من اتفاق هايي كه برايم افتاده بود و آرزوهايم و چيزهايي كه ميخواستم و درد آن دل غمناكم را به او ميگفتم ولي او

    سوسموشدی هئچ بير شی سويله ميردی منده اونا باخارکن ياواش ياواش ساکيتله شيرديم.....
    ساكت بود . هيچ چيز نميگفت من هم با نگاه كردن به او يواش يواش داشتم ساكت ميشدم ...

    آما بيردن ايچيمنن اوزون و غملی آه سسی اشيتديم،او سس منيم سسيمه اوخشاييردی
    اما يكدفعه از درونم صداي بلند و غمناكي شنيدم . آن صدا به صداي من شبيه بود

    سوروشدوم
    پرسيدم

    سن نه سن؟کيمسن؟نيه بئله آه چکيرسن؟
    تو چه هستي ؟ كه هستي ؟ چرا اينچنين آه ميكشي ؟

    او ديله گليپ سويله دی من سنين ايچينده ياشايان تکليگينم .....من ساکيت اولارکن سوزله روه گولاغ آسيرديم
    او به زبان آمد و گفت : من تنهايي هستم كه در درون تو زندگي ميكند ... من به حرفهايي كه ميخواستي بزني ولي ساكت شدي گوش ميدادم

    سنين دردين منيمده عوره ييمی داغلادی
    درد تو دل من را هم داغ كرد

    داها ساکيت قالا بيلمه ديم اوجور کی من ايندی ايسته ييرم سنين او غملی،توزگون، کدرلی و حسرت چکن
    گوزلروين ايچينده ياش اولام اولاری هر شئی يووان سئل کيمی يووام و ياناقلاريندا آخيدارکن يئره توکم کی سن هر حالدا اوز ايسه يووه ، مرادووا و آرزووا چاتاسان و هئچ زامان دردلی ، غملی اولماياسان

    ديگر نتوانستم ساكت بمانم و من الان ميخواهم درون آن چشمان غمگين و كدرو حسرت كشيده و گرد و خاك ديده اشك شوم و آنها را مانند سيلي كه همه چيز را ميشويد بشورم و آنها را به زمين بريزم
    تا تو در هر حال به دلبند و مراد و آرزويت برسي و هيچوقت
    درددار و غمگين نباشي


    منسه او تکليگيمی اشيديم ، اونی حس الديم ، باغريما باسديم و آغليا آغليا ياواش ياواش ياتديم.....
    من آن تنهايييم را شنيدم و حس كردم و در آغوش گرفتم و در حالي كه گريه ميكردم يواش يواش خوابيدم

  3. #153
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض سلام زهرا جان،خون شده چرا جگرت؟

    سلام زهرا جان،خون شده چرا جگرت؟
    مدينه پرشده از كربلاي دوروبرت
    براي مادر عباس چيست بهتر از اين
    خبر بياوري از لاله هاي در سفرت؟
    خدا كند كه نگويي و نشنوم چه شده است
    كه آتشم زده آن چشم هاي سرخ و ترت
    بگو براي اين زن تنهاي شهر قصه
    ز غيرت پسرم ، نه ، درست تر پسرت
    چهار پاره جگر داشتم كه طوفان برد
    فداي بازوي در خون نشسته و كمرت
    هنوز بانوي آب و شكوفه دلخون است
    ز هرم آتش وآن كربلاي پشت درت
    دو بازوي قلم آوردي نه بانو جان؟
    دو چشم ناز ابوالفضل هم فداي سرت
    سرت سلامت ! اي كاش من مرده بودم
    نمي رسيد به من داغ آخرين خبرت
    سر حسين ؟سر نيزه ،خيزران و تنور؟
    چقدر خون شده بانوي خسته دل جگرت؟
    نگو و آتش اين سينه را زياد نكن
    چگونه بشنوم از داغ هاي بيشترت

  4. #154
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض از باغ می برند چراغانی ات کنند

    از باغ می برند چراغانی ات کنند
    تا کاج جشن های زمستانی ات کنند

    پر کرده اند صبح تو را ابرهای تار
    تنها به این بهانه که بارانب ات کنند

    یوسف به این رها شدن از چاه دلنبند
    این بار می برند که زندانی ات کنند

    بین رحیم و رجیم یک نقطه بیش نیست
    از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند

    ای گل گمان نکن که به جشن می روی
    شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند

    آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
    شاید بهانه ای است که قربانی ات کنند

  5. #155
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض تو مهر و ماه جهانی نقاب یعنی چه

    تو مهر و ماه جهانی نقاب یعنی چه
    چهارده شبه مه را سحاب یعنی چه
    تو کز اجا میر و اوباش رخ نمیگیری
    ز شیخ مسجد کویت حجاب یعنی چه
    مرا مطالعه صفحه جمال تو بس
    به پیش مکتب حسنت کتاب یعنی چه
    شب است جمله رفیقان بخواب و من بیدار
    بیا قرار دلم باش خواب یعنی چه
    از اینکه مست و خمارم ملامتم منما
    که مست عشق تو هستم شراب یعنی چه
    تو خون خلق چو عذب فرات مینوشی
    بگو ز خوردن می اجتناب یعنی چه
    بیا بیا که ببوسم ببویم ای گل من
    مرا ملاطفتی کن عتاب یعنی چه
    شکار ناوک مژگانم ای کمان ابرو
    برای کشتن صیدت شتاب یعنی چه
    کمند ذلفت تو از قاف گیرد عنقا را
    ز بهر بستن عاشق طناب یعنی چه
    صبور باش ای دل من ناله مکن
    بساز با غم عشق اضطراب یعنی چه

  6. #156
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض گاهي نفسم مي گيرد و قلبم چنان به ديواره مي کوبد که گويا عاشق است

    !
    گاهي قلبم ديوانه وار مي تپد؛ گاهي به انتظار نفسهايي نفسهايم به شماره مي افتد،من گاهي عاشق مي شوم.
    گاهي نوشتن چه دشوار است ،گاهي گفتن چه احمقانه است!
    گاهي دو بال مي خواهم،گاهي يک خط شعر و گاه يک عشق مي خواهم.
    گاهي سنگدل مي شوم و ستيزه جوو گاهي دامنم مريم وار پناه امن است.
    گاهي من عاشق مي شوم و گاهي دلم از عاشق مي گيرد .
    گاهي بر او عشق مي ورزم چرا که معشوق اويم و گاهي دلگيرم از معشوقي.
    گاهي در سرم سودايي است،گاهي ابر و باد و غروب ،گاهي خورشيد و درياوطلوع نفسم را بند مي آوردو نيمه روشن دلگير غروب قلبم رامي گيرد ،گويا عاشقم!
    گاهي شب مرا به سکوت وا مي دارد گويا دلشکسته ام.
    گاهي نسيمي از لابه لاي برگهاي سبز دلم را مي لرزاند،گاهي اضطرابي غريب مرا در بر مي کشد.
    گاهي عشق را به آغوش مي کشم و گاهي سنگدلانه عاشقي را مي کشم.
    من گاهي خود را به بندي از عشق مي آويزم و گاهي روي از هر عاشقي مي گردانم .
    من تنها گاهي عاشقم يا گاهي بي عشق؟؟!
    گاهي به بوي نم باراني دلخوشم ،گاهي دنيا قفسي است براي من .
    گاهي روح بلند من به ديدن آزادگي يک کودک دل مي بندد و گاهي زمين دامان روح پاکم را آلوده مي کند.
    گاهي دلخوشم و گاهي مجنون سفر .
    من تنها گاهي دلخوشم يا گاهي بي قرار؟؟!
    گاهي روح من روح حقيرو آلوده ي عابري را در درياي عميق خويش مي شويد و گاهي چون قطره ي روغني درآب تن به اتحاد نمي دهد.
    من گاهي خداگونه مغرورم و گاهي به نرمي يک بيد تازه به اشاره ی سر انگشت کودکي خم مي شوم .
    گاهي براي رضايت قلبم به اشاره اي مي دوم و گاهي تن به تکاني براي آب زحمت نمي دهم .
    من تنها گاهي حرکت مي کنم يا گاهي مي ايستم؟؟!
    گاهي حق لگد مال کردن سايه ام را مي گيرم و گاهي تنها به خون خود سيراب مي شوم!
    گاهي خود را به دستان بي رحم دلهايي مي سپارم که به سنگسار من دل بسته اند، زيرا که من گاهي کافرم.
    گاهي منصوروار به پاي دار مي روم و گاهي هزار منصور در من به سکوتي عظيم مي نشينند.
    گاهي آسمان و زمين به نام من افراشته است و گاهي به آرامي در جوي کثيفي از فراموشي و تاريکي مي خزم.
    من تنها گاهي ... يا گاهي... ؟؟!

  7. #157
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض ساز غمگین

    ساز غمگین و غریب من
    آشنای بی نصیب من
    چو یک کبوتر آواره
    بگیرمت به دامن
    تو را نمی شناسد اینجا
    کسی به جز دل من
    همزبان دل
    ساز غمگینم
    من حکایتها در تو می بینم

    قصه پرداز جدایی ها
    ای زبان آشنایی ها
    صدای گریه آلودم را
    به گوش خسته بسپار
    تو با دل شکسته امشب
    دل مرا نگهدار
    همزبان دل
    ساز غمگینم
    من حکایتها در تو می بینم

  8. #158
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض گاهي به‌ياد مي‌آورم شهري را كه ديگر نيست

    گاهي به‌ياد مي‌آورم شهري را كه ديگر نيست
    گاهي قدم مي‌زنم در خياباني كه پشت نامهايِ بيشمارش گمشده‌ ست
    گاهي به خواب مي‌روم
    پشتِ ميزي
    رو به پنجره‌اي كه چشم‌اندازش رويا بود
    گاهي صدايي مي‌شنوم در بيداريهايم
    كه فراموش مي‌كنم گاهي كه در خواب نيست
    و به ياد مي‌آورم كه كورمالْ كورمال
    دست بر ديواري مي‌سايم كه پاياني ندارد
    اگر بيابم
    كليد برق را مي‌فشارم
    و در انتظار مي‌مانم
    چراغي روشن نمي‌شود
    از كابوسي به كابوسي مي‌غلتم
    و از ياد مي‌برم كه مرده‌ام
    و نمي‌دانم

  9. #159
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    ضمن تشكر از mi8236 من متوجه نشدم كجاي اشعار بالا طنز و لطيفه بود

  10. #160
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض من اگر برخيزم ؛

    من اگر برخيزم ؛
    همه برمي خيرند .
    تو اگر بنشيني ؛
    من اگر بنشينم ؛
    چه كسي برخيزد ؟
    چه كسي با دشمن بستيزد ؟
    چه كسي پنجه در پنجه ي هر روبه دراويزد ؟
    دشت ها نام تو را مي گويند .
    كوه ها شعر مرا مي خوانند .
    كوه بايد شد و ماند ؛
    رود بايد شد و رفت ؛
    دشت بايد شد و خواند .
    حرف را بايد زد !
    درد را بايد گفت !
    سخن از مهر من و جور تو نيست .
    سخن از
    متلاشي شدن دوستي است ؛
    و عبث بودن پندار سرور اور مهر
    سينه ام اينه ايست ؛
    با غباري از غم .
    تو به لبخندي از اين اينه بزداي غبار .
    اشيان تهي دست مرا ؛
    مرغ دستان تو پر مي سازند .
    اه ؛ مگذار ؛ كه دستان من ان
    اعتمادي كه به دستان تو دارد ؛
    به فراموشي ها بسپارد .
    اه مگذار كه مرغان سپيد دستت ؛
    دست پر مهر مرا سرد و تهي بگذارد .
    من چه ميگويم ؛ اه ...
    با تو اكنون چه فراموشي ها ؛
    با من اكنون چه نشستن ها ؛ خاموشي هاست .
    تو مپندار كه خاموشي من ؛
    هست برهان فراموشي من .
    تو اگر بنشيني !
    من اگر بنشينم ؛
    چه كسي برخيزد ؟
    چه كسي ... ؟

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •