تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 16 از 42 اولاول ... 612131415161718192026 ... آخرآخر
نمايش نتايج 151 به 160 از 418

نام تاپيک: اشعار مادر

  1. #151
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض


  2. #152
    حـــــرفـه ای ***Spring***'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    ♠♠♠♠♠♠♠
    پست ها
    6,296

    12 مـــــادر ، آنكه نامش هست والا نزد یزدان مادر است ... كيميای زندگانی مادر است ...



    مـــــادر

    جنت روی زمین و باغ رضوان مادر است
    كفر میگویم اگر چه، دین و ایمان مادر است


    آنكه پیدا شد محمد از وجودش در قریش
    وآنكه شاهان پرورانیده به دامان مادر است


    آنكه ایزد داد جنت زیر پای او قرار
    وآنكه نامش هست والا نزد یزدان مادر است


    آنكه لالایی برایم شب به بستر میسرود
    روز و شب میكرد با من آنكه یكسان مادر است


    ای بلا و آفت گردون مگر نشناختی
    آن زنی را كه دعایم كرد از جان مادر است


    آنكه توفان حوادث ساختش از من جدا
    وآنكه ابر دیده ام را ساخت گریان مادر است


    آنكه تیمار من اندر روز و شب بد سالهاست
    روز و شب هستم برایش زار و نالان مادر است


    آنكه جانم را برای لحظه ای از عمر او
    صد اگر میداشتم، میدادم آسان مادر است


    سر چه باشد خاك پایش را برابر میكنم
    توتیا خاك مزارش بر دو چشمان مادر است


    آنكه با چشم پر از اشك است باقی، “ شاكر” است
    وآنكه چشمش بست با قلب پر ارمان مادر است






    كيست مادر؟ نقشه ايجاد ما

    كيست مادر؟ بانی بنياد ما

    قلب او سرچشمه اميدهاست

    سينه او مشرق خورشيدهاست

    رمز عشق جاودانی مادر است

    كيميای زندگانی مادر است

    هر چه دارم من همه از مادر است

    پای تا سر شعله ام زين اخگر است





    تا بهشت در زیر پای مادر است

    هستی من در دعای مادر است







    .

  3. این کاربر از ***Spring*** بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #153
    حـــــرفـه ای ***Spring***'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    ♠♠♠♠♠♠♠
    پست ها
    6,296

    12 مـــــادر ، آنكه نام زیبایش ورد زبان هاست ، مادر ...



    مـــــادر

    مــــادرم ای زنـــــدگی بخش جهــــان مادرم

    نـــام زیبایت بـــود ورد زبـــــان ای مـــادرم

    روشنـــی بخشـــــای قلب نــــاتوان من تویی
    مـــاه اقبـــال منـــی در آسمـــان ای مـــادرم

    چونکه من با خـــوردن خــونت به دنیا آمـدم
    عفـــو بنمـــا این گنــــاهم مهـربان ای مـادرم

    لـــذتی در زنــــدگی دارم اگر از شیــر تست
    قـــوت قلب منـــی آخر بــــــدان ای مـــادرم

    کی توان دارد دلم از تو جـــــــدا گــردد دمی
    چـــون نمی گردد جــدا ناخن زجان ای مادرم

    گر نباشی من نهـــال خشک هستــــم بی ثمــر
    برگ من تو ، حاصلم تو ، باغبـــــان ای مـادرم

    تا دعایت هست بر من بــــی نیازم در جهـــان
    ثروتم بخشی همـــی تو رایگان ای مــــــادرم

    تا قیامت زنـــده باشی مــــــادر دلســـوز مـن
    خوشبخت و سر فـــراز و جاودان ای مادرم

    من حبـــاب از قطره‌ی آبی هـــــراسانم اگـر
    آن ز چشـــم پاک تو باشد روان ای مــــادرم













    .

  5. این کاربر از ***Spring*** بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #154
    حـــــرفـه ای ***Spring***'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    ♠♠♠♠♠♠♠
    پست ها
    6,296

    12 مـــــادر ، دریای بی پایان مهر مادر ...



    مادر ای نیلوفر باغ سپهر
    مادر ای دریای بی پایان مهر


    مادر ای آموزگار مهربان
    تاغروب زندگی با من بمان





    ... هـــــرگـــز نمير مـــــادر ...

    هرگز تنهایم نذار مادر
    به ستـــــــاره ها نگــــاه كن
    كـــــه شب را شكسته انـــد
    بـــــي تـــــــــوشب من
    شبي بي ستـــــــاره است
    آفتـــــــاب را ببين
    كه غول تاريكـــــي از مقابلش مــــی گريزد
    بـــــی تـــــــــو روز من
    آفتـــــــاب نـــــــدارد
    چمن زارهـــــا در بنــــگر
    با لالـــه هــــــا
    و بـــــا جويبارهای كــــوچكی كه
    زمــــزمه كنـــــان روان است
    بی تـــــــو دنيـــای من
    از چمن و لاله و زمـــزمه خــاليست
    بی تو من هيچـــم ... نيستم
    اگر مـــــی خواهي من بمانم
    اگر مـــی خواهی من نميرم
    هـــــرگـــز نمير مــادر















    .

  7. #155
    اگه نباشه جاش خالی می مونه A_M_IT2005's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    بین جهنم و بهشت
    پست ها
    331

    پيش فرض

    از هنگامی که خداوند مشغول خلق کردن زن بود، شش روز می گذشت. فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد : چرا اين همه وقت صرف اين يکی می فرماييد ؟

    خداوند پاسخ داد : دستور کار او را ديده ای ؟

    او بايد کاملا" قابل شستشو باشد، اما پلاستيکی نباشد. بايد دويست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جايگزينی باشند. بايد بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذاي شب مانده کار کند. بايد دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جايش بلند شد ناپديد شود. بوسه ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشيده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند و شش جفت دست داشته باشد.
    فرشته از شنيدن اين همه مبهوت شد.

    گفت : شش جفت دست ؟ امکان ندارد ؟

    خداوند پاسخ داد : فقط دست ها نيستند. مادرها بايد سه جفت چشم هم داشته باشند.
    يک جفت برای وقتی که از بچه هايش می پرسد که چه کار می کنيد، از پشت در بسته هم بتواند ببيندشان.
    يک جفت بايد پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد !!
    و جفت سوم همين جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطاکارش نگاه کند، بتواند بدون کلام به او بگويد او را می فهمد و دوستش دارد.

    فرشته سعی کرد جلوي خدا را بگيرد. اين همه کار براي يک روز خيلی زياد است. باشد فردا تمامش بفرماييد .

    خداوند فرمود : نمی شود !! چيزی نمانده تا کار خلق اين مخلوقی را که اين همه به من نزديک است، تمام کنم. از اين پس می تواند هنگام بيماری، خودش را درمان کند، يک خانواده را با يک قرص نان سير کند و يک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگيرد.

    فرشته نزديک شد و به زن دست زد.
    -اما ای خداوند، او را خيلی نرم آفريدی .
    -بله نرم است، اما او را سخت هم آفريده ام. تصورش را هم نمی توانی بکنی که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد .

    فرشته پرسيد : فکر هم می تواند بکند ؟
    خداوند پاسخ داد : نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد .

    آن گاه فرشته متوجه چيزي شد و به گونه زن دست زد.
    -ای وای، مثل اينکه اين نمونه نشتی دارد!
    خداوند مخالفت کرد : آن که نشتی نيست، اشک است.
    فرشته پرسيد : اشک ديگر چيست ؟

    خداوند گفت : اشک وسيله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا اميدی، تنهايی، سوگ و غرورش.
    فرشته متاثر شد.

    - شما فکر همه چيز را کرده ايد، چون زن ها واقعا" حيرت انگيزند. زن ها قدرتي دارند که مردان را متحير می کنند. همواره بچه ها را به دندان می کشند. سختی ها را بهتر تحمل می کنند. بار زندگی را به دوش می کشند، ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند.

    وقتی مي خواهند جيغ بزنند، با لبخند مي زنند. وقتی می خواهند گريه کنند، آواز می خوانند. وقتی خوشحالند گريه می کنند.

    و وقتی عصبانی اند می خندند. برای آنچه باور دارند می جنگند.
    در مقابل بی عدالتی می ايستند. وقتی مطمئن اند راه حل ديگری وجود دارد، نه نمی پذيرند. بدون کفش نو سر می کنند، که بچه هايشان کفش نو داشته باشند. براي همراهی يک دوست مضطرب، با او به دکتر می روند. بدون قيد و شرط دوست می دارند.

    وقتی بچه هايشان به موفقيتی دست پيدا می کنند گريه می کنند و وقتی دوستانشان پاداش می گيرند، می خندند.
    در مرگ يک دوست، دل شان می شکند.

    در از دست دادن يکی از اعضای خانواده اندوهگين می شوند، با اينحال وقتی می بينند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند.
    آنها می رانند، می پرند، راه می روند، می دوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستيد.
    قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد.

    زن ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند می دانند که بغل کردن و بوسيدن می تواند هر دل شکسته اي را التيام بخشد

    کار زن ها بيش از بچه به دنيا آوردن است، آنها شادی و اميد به ارمغان می آورند. آنها شفقت و فکر نو مي بخشند.
    زن ها چيزهای زيادی برای گفتن و برای بخشيدن دارند.

    خداوند گفت : اين مخلوق عظيم فقط يك عيب دارد.
    فرشته پرسيد : چه عيبی ؟
    خداوند گفت : قدر خودش را نمی داند!!
    Last edited by A_M_IT2005; 25-10-2008 at 06:54.

  8. 3 کاربر از A_M_IT2005 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #156
    حـــــرفـه ای ***Spring***'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    ♠♠♠♠♠♠♠
    پست ها
    6,296

    12 مـــــادر ، اولین کـلمه ای که کبریا به آدم آموخت ، مادر ...


    شعر عشق جاودانی مادر است
    کیمیای زندگانی مادر است

    آفتاب آسا زنور خویشتن
    آنکه افروزد جهانی مادر است

    آنکه اندرگل رود تا ریشه وار
    پرورد چون گل جوانی مادر است

    آنکه هستی تمام مردمان
    بی وجودش هست فانی مادر است





    مادر

    گــــرستی چــــرا ؟ مـــــادر مهربانــــم
    ز اشكت زدی آتش غـــــــم به جـــانـــم

    نگاهـی پــــر از درد و غمگين و ساكت
    فــــرو رفت چون شعله در استخوانــــم

    نگاهی چنان محــــو و مشتاق كـــــردی
    كــه شــد قفل از گفتنی هــــا دهـــانــــم

    نشستی و چــــون كهـــربا رنگ زردت
    ز رنج دلت داد نــــا گــــه تكـــــانــــــم

    سخنهای نـــاگفتـــــه ام مانـــــد در دل
    كــه فرمــــان نمی بــــــرد از دل زبانـم

    كنــــون پيش تــــــو دفتـــر دل گشايــــم
    قلــــــم جـــــــانشين زبــــــان و بيانــــم

    تــو پروردی اين قلب پـــر مهر و الفت
    تو اين راه رخشنـــــــده دادی نشانـــــم

    بــــــــه خـــــردی و نوباوگی و جوانی
    شنــــــاسی ز من خــــوبتر داستانــــــم

    ز چشمان بيــــــــدار من با سحرگــــــه
    عيان بر تو مـــــي بود راز نهانــــــــم

    چـــو آزاده زادی مــــــرا از چه اكنون
    كــــــه زنــــــدانيم مي كنی ناتوانــــــــم

    رخـــــی زرد و پژمــــــرده و زار آئی
    بيايــــــی و آيــــــد بخاطر خزانـــــــانم

    سر آيـــــــد غم و محنت مـا ، مخور غم
    مسوزان مــــــــرا مادر مهر بــــــــــانم





    مـــــادر

    مادر!
    اسم تو اولین کـلمه ایست که کبریا به آدم آموخت
    فانوس عشق و محبت تو در چه کعبه که نسوخت

    مادر!
    اسم مقدس تـــو دیوان هفت جلد پاکی وحقانیت است
    نابینا میبیند و گنگ میگوید که وجودت عنایت است

    پس بجاست که بگویم
    مادر!
    اسم مقدس تو مشق شده با خط زرین
    روی دیوان جهــــان و عرش مکین

    مادر!
    مشک بدنت اولین نسیم ایست، کــــه میدمد برمشام طفل
    اسم مقدس تو اولین کلام ایست ، که میدود بر زبان طفل

    مادر!
    تو اولین معلم و زارعِِ احساس وعشقِی دروادی تنم
    عاطفه و عارفه تو به من آمــــوخت اینکه من منم

    مادر!
    اگــــــر راجب به اسمت کتابی بنویسم
    هنوز هـــــــم ، نکته زدیوان ننوشتم

    اما یک کلمه دیگر باید بگویم
    مادر!
    اشتباه کــــرده اند در تعیین اســــم و جـــای تو
    اسم تو خدای ثانی وعالم قُدس مسکن و ماوای تو








    مادر، بهترین مخلوق خدا در عالم …
    مادر، دریای بی انتهای دوست داشتن …
    مادر، عشق بی پایان خدا در عالم …








    .

  10. #157
    حـــــرفـه ای ***Spring***'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    ♠♠♠♠♠♠♠
    پست ها
    6,296

    12 مـــــادر ، آبروی اهل دل از خاک پای مادر است ...


    مـــــادر

    آبروی اهل دل از خاک پای مادر است
    هر چه دارد اين جماعت از دعای مادر است














    .


  11. #158
    حـــــرفـه ای ***Spring***'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    ♠♠♠♠♠♠♠
    پست ها
    6,296

    12 مـــــادر ، وجودت نعمته و عشقت بارون پاک رحمته ، مادر ...


    مـــــادر
    مادر وجودت نعمته
    عطر نفسهات برکته

    عشقی که میگن عشق توست
    بارون پاک رحمته












    .

  12. #159
    حـــــرفـه ای ***Spring***'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    ♠♠♠♠♠♠♠
    پست ها
    6,296

    12 مـــــادر ، نور چشمانش گرمی بخش وجود ، مادر ...





    مـــــادر ، نور چشمانت گرمی بخش وجودم است














    .

  13. #160
    حـــــرفـه ای ***Spring***'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    ♠♠♠♠♠♠♠
    پست ها
    6,296

    12 مـــــادر ، تاج سر مادر ... قربان مهربانی و لطف و صفای تو ...


    ای مادرم تاج سرم
    از برگ گل نازکترم

    تو لحظه های بیکسی
    تنها تو بودی یاورم












    .

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •