تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 16 از 638 اولاول ... 61213141516171819202666116516 ... آخرآخر
نمايش نتايج 151 به 160 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #151
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    نه خالي روي گونه داري

    نه باراني بلند مي پوشي

    فقط

    ميان حياط قدم که مي زني

    کبوتر ها به جاي پشت بام

    روي شير آب مي نشينند

    و چشم مي دوزند به ساق پاهايت

    ومن تازه مي فهمم

    که چرا ديگر

    هيچ کبوتري روي مناره ها نمي نشيند

  2. #152
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    بهار

    شايد همين ابر سپيد است

    يا همين آفتاب

    يا شايد همين درخت است که چون ما سبز ايستاده است

    در باغچه ي نوروز .



    ما در بهار خوشبختيم

    ما در بهار

    براي پرندگان نان خرد مي کنيم

    ما در بهار عاشقيم .



    و اما همسايه ام جوليا

    فکر مي کند ما دروغ مي گوييم

    مي گويد

    عاشق در چهار فصل سال عاشق است .



    بهار

    شايد همين حرف هاي جوليا است .

  3. #153
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    سوداگري کردم


    سايه ام را فروختم

    به قيمتِ زلفاني

    که رها باشند

    در دستِ باد



    و دلي

    که از سفر نهراسد

    آغوش به آغوش...





    من هرگز معشوقه ي خوبي نخواهم بود



    محبوب ِ بي انتهاي من



    سوداگر باش!

  4. #154
    پروفشنال doyenboof's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    594

    پيش فرض

    قاصدک را دوست دارم
    نه برای زیبایی اش برای بی رنگیش
    قا صدک را دوست دارم
    نه برای زیبایی اش برای بی پروا بودنش
    قاصدک را دوست دارم
    نه برای زیبایی اش برای آزاد کردن وجودش
    قاصدک را دوست دارم
    چون فنا می شود که به من و تو درس زندگی دهد

    Boof6260

  5. #155
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    تسليت ميگويم

    به تو و خوابهاي بي تعبيرم.

    سهمت را از زندگي خيرات ميکنم

    و براي تمام حرفهاي نگفته سيگاري روشن

    و خاکسترش را........

    سه روز به آخر هفته مانده.

    نامي از فهرست فرشته اي خط ميخورد.

    روحم شاد !

  6. این کاربر از mehrdad21 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #156
    پروفشنال doyenboof's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    594

    پيش فرض

    همه جا تاریکه

    من از تاریکی می ترسم
    جایی رو نمی بینم
    همه جا تاریکه
    دستی آرام آمد

    دستم را گرفت
    نرم و لطیف
    گرم و پر محبت
    گوی دست خدا….
    دست فرشته ای بود

    آری دست تو
    در این تارکی تو یارم بودی

    Boof6260

  8. #157
    آخر فروم باز pedram_ashena's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    محل سكونت
    من هم همانجام ;)
    پست ها
    3,303

    پيش فرض


    حالمان بد نيست غم كم مي خوريم ،كم كه نه ، هر روز كم كم مي خوريم
    آب مي خواهم سرابم ميدهند عشق مي ورزم عذابم ميدهند
    خود نميدانم كجا رفتم بخواب ، از چه بيدارم نكردي آفتاب؟


    خنجري بر قلب بيمارم زدند بيگناهي بودمو دارم زدند
    دشنه اي نامرد بر پشتم نشست از غم نامردمي پشتم شكست
    سنگ را بستند و سگ آزاد شد يك شبه بيداد آمد و داد شد

    عشق آخر تيشه زد بر ريشه ام تيشه زد بر ريشه ي انديشه ام
    عشق اگر اينست مرتد ميشوم ، خوب اگر اينست من بد ميشوم
    بس كن اي دل نابساماني بس است ، كافرم ىديگر مسلماني بس است

    در ميان خلق سر درگم شدم عاقبت آلوده ي مردم شدم
    بعد از اين با بي كسي خو ميكنم هر چه در دل داشتم رو ميكنم
    نيستم از مردم خنجر بدست ْ، بت پرستم بت پرستم بت پرست

    بت پرستم ، بت پرستي كار ماست ، چشم مستي تحفه ي بازار ماست
    درد مي بارد چو لب تر ميكنم ، طالعم شوم است ، باور ميكنم
    من كه با دريا تلاطم كرده ام ، راه دريا را چرا گم كرده ام ؟

    قفل غم بر درب سلولم مزن ، من خودم خوش باورم ،گولم مزن
    من نمي گويم كه خاموشم مكن ، من نميگويم فراموشم مكن
    من نمي گويم كه با من يار باش ، من نمي گويم مرا غمخوار باش

    من نمي گويم ،دگر گفتن بس است ، گفتن اما هيچ نشنفتن بس است
    روزگارت باد شيرين ، شاد باش .. دست كم يك شب تو هم فرهاد باش
    آه ، در شهر شما ياري نبود ، قصه هايم را خريداري نبود
    واي ! رسم شهرتان بيداد بود ، شهرتان از خون ما آباد بود

    از ديوارتان خون مي چكد ، خون من ، فرهاد ، مجنون مي چكد
    خسته ام از قصه هاي شومتان ، خسته ام از همدردي مسمومتان
    اينهمه خنجر ،دل كس خون نشد، اينهمه ليلي ، كسي مجنون نشد

    آسمان خالي شد از فريادتان، بيستون در حسرت فرهادتان
    كوه كندن گر نباشد پيشه ام ، بويي از فرهاد دارد تيشه ام
    عشق ، از من دورو پايم لنگ بود،قيمتش بسيار و دستم تنگ بود
    گر نرفتم هر دو پايم خسته بود ، تيشه گر افتاد ، دستم بسته بود

    هيچكي دست مرا وا كرد ؟نه ! فكر دست تنگ مارا كرد ؟نه !
    هيچكس از حال ما پرسيد ؟نه ! هيچكس اندوه مارا ديد؟ نه !
    هيچكس اشكي براي ما نريخت هر كه با ما بود از ما مي گريخت

    چند روزي هست حالم ديدني است ، حال من از اين و آن پرسيدنيست
    گاه بر روي زمين زل مي زنم ، گاه بر حافظ تفال مي زنم
    حافظ ديوانم فالم را گرفت ، يك غزل آمد ، حالم را گرفت :
    " ما زياران چشم ياري داشتيم خود غلط بود آنچه ميپنداشتيم

  9. این کاربر از pedram_ashena بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #158
    پروفشنال doyenboof's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    594

    پيش فرض

    این شعر نمی دونم مال کیه اگه کسی می دونه بگه:

    لحظه گذراست
    و خاطره همیشه ماندنی
    من بود و نبود و عشق و ابدیت را
    به لحظه ای می فروختم اگر
    خاطره گذرا می شد
    و لحظه همیشه ماندنی
    سلام
    من نتونستم شاعرش رو پیدا کنم ولی خیلی شبیه اشعار فروغ فرخزاد است

  11. #159
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    آنسوي دشت مردي

    دست مي کشد مدام

    بر پوست زنانه ي دريا

    او چشم به راه موجي است که برده است دلش .



    اينسو زني

    فرياد مي زند:

    "موج برده است مرا

    آورده است مرا ."



    او که دست مي کشد مدام

    شايد منم

    شايد دل مرا آورده است موج .

  12. #160
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    در يا

    با موجهاي ديوانه وارش

    شعر هاي عاشقانه مي خواند

    بي گمان

    شاعري غرق شده است

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •