رشک آیدم ز مردمک دیده بارها
کاین شوخ دیده چند ببیند جمال دوست
رشک آیدم ز مردمک دیده بارها
کاین شوخ دیده چند ببیند جمال دوست
تا هلاک عاشقان از طرهی شبرنگ تست
وای مسکین عاشقی کو را دل اندر چنگ تست
عاشق مسکین چه داند کرد با نیرنگ تو
جادوی بلبل اسیر چشم پر نیرنگ تست
تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشانند
وگر نه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم
رفیقانم سفر کردند هر یاری به اقصایی
خلاف من که بگرفته ست دامن در مغیلانم
به دریایی در افتادم که پایابش نمی بینم
کسی را پنجه افکندم که درمانش نمی دانم
فراقم سخت می آید ولیکن صبر می باید
که گر بگریزم از سختی رفیق سست پیمانم
اقا جلال حالا ما الکی الکی معلمت کردیم و خودمون را شاگرد نشد نخوای ادیت بکنی ها
یک شوخی کردیم باهات چه قدر رفتی تو حس![]()
مي چرد گاوي در کرد. ظهر تابستان است.
سايه هايي بي لک، گوشه اي روشن وپاک، کودکان احساس!جاي بازي اينجاست.
زندگي خالي نيست:
مهرباني هست، سيب هست، ايمان هست.
آري تا شقايق هست، زندگي بايد کرد
در دل من چيزي است،
مثل يک پيشه نور، مثل خواب دم صبح و چنان بي تابم،
که دلم مي خواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه
دورها آوايي است، که مرا مي خواند)).
***
بالاخره غزل خانوم 3 تا پست داد!!!
Last edited by mohammad99; 19-09-2007 at 23:59.
درد عشق از تندرسیت خوشترست
ملک درویشی ز هستی خوشترست
آقا محمد جون خودت گير نده
بيكاري نشستي پستاي منو ميشماري اخر شبي بشين ستاره هارو بشمار خوابت ببره![]()
Last edited by gazall; 20-09-2007 at 00:02.
تو ز عشق خود نپرسي كه چه خوب و دلربايي؟
دو جهان به هم برآيد چو جمال خود نمايي
مولانا
آغاز ميكنيم:"ي" را:دي
روزهاي آرماني گذشته داره تكرار ميشه .....انگاري!!!
Last edited by Payan; 20-09-2007 at 00:07.
یک دمی خوش چو گلستان کندم
یک دمی همچو زمستان کندم
یک دمم فاضل و استاد کند
یک دمی طفل دبستان کندم
یک دمی سنگ زند بشکندم
یک دمی شاه درستان کندم
یک دمم چشمه خورشید کند
یک دمی جمله شبستان کندم
ای بابا فرانک خانوم لا اقل میذاشتین چنتا پست بشه. تازه داشتم جا می افتادم تو نقش معلمی![]()
Last edited by sise; 20-09-2007 at 00:13.
... ميدانم
حالا سالهاست که ديگر هيچ نامهاي به مقصد نميرسد
حالا همه ميدانند که همهي ما يکطوري غريب
يک طوري ساده و دور
وابستهي ديرسالِ بوسه و لبخند و علاقهايم.
آقا محمد جون خودت گير نده
بيكاري نشستي پستاي منو ميشماري اخر شبي بشين ستاره هارو بشمار خوابت ببره
من شبا گوسفند میشمرم![]()
Last edited by mohammad99; 20-09-2007 at 00:15.
مکن بد که بد بینی از یار نیک
نیاید ز تخم بدی بار نیک
کی دیدمش که قصد دل زار من نکرد
ننشست با رقیبی و آزار من نکرد
یک شمه کار در فن ناز و کرشمه نیست
کز یک نگاه چشم تو در کار من نکرد
گفتم مرنج و گوش کن از من حکایتی
رنجش نمود و گوش به گفتار من نکرد
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)