قضمیت
غوظمیط
گوذمیت
....
این کلمه رو می شه به هزاران شکل مختلف نوشت![]()
قضمیت
غوظمیط
گوذمیت
....
این کلمه رو می شه به هزاران شکل مختلف نوشت![]()
قضمیت
غوظمیط
گوذمیت
....
این کلمه رو می شه به هزاران شکل مختلف نوشت![]()
1-) قزمیت
2-) قظمیت
3-) قزمیط
4-) قظمیط
5-) ...
خواستم همه شو بنویسم دیدم قاطی میکنم![]()
![]()
واقعا باحالترین جاش قزمیت بودن شریفی بود و بعدش که بهرام می خواست اونو بخوره!!!![]()
اونجا که شریفی گفت پسر عموم (فکر کنم) گشنش شد خودشو خورد تر کیدم از خنده
اونجا که فرخ به فرید گفت " عقده ای " خدا بود![]()
شاید باورتون نشه، ولی من مطمئن بودم که این یارو ناشره، واسه خوب بودن کتاب فرید تو داستان نیومده...(واضحه غیرممکنه!!!
)
به نظر من سرهنگ ناهید فوق العاده بازی میکنه. مخصوصا قسمتهایی که حرکات انفعالی میکنه.
در کل سریال قشنگیه. بعد از 30 سال یه طنز درست درمون دیدیم از این تلویزیون.
این قسمتش هم که بمب خنده بود. مخصوصا جایی که بهرام می خواست شریفی رو بخوره.
اره
میگفت فقط حداقل بزار یه تیکه از رونشو بخورم
ترکییدیم از خنده خدایییی...دمش گرم این رامبد جوان و نویسنده های باحال این قسمت(مهراب قاسم خانی و یکی دیگه که اسمش یادم نیست)
فقط امیدوارم خوب تمومش کنن و با یه پایان مزخرف کل سریالو خراب نکنن
به تشابه بین شخصیت "فرید افروخته" و "کیانوش استقرار زاده" دقت کردید؟
خیلی فاکتور هاشون مثل تو سری خور بودن ، تحقیر شدن ، تشبیه کردن به زن (اون جا هم همش می گفتن چقدر شبیه دخترا حرف می زنی!) و ... دقیقاً تکرار شده اینجا...
نمیگم تقلید بوده ، ولی میشه اینو به حساب یکسانی سرپرست نویسندگان و نویسندگان دو کار "شب های برره" و "مسافران" دونست...
حتی بالاتر بودن سطح فکریشون نسبت به بقیه در حالی که همگان از لحاظ ظاهری بر اون برتری دارند ، دقیقاً در دو کار یکیه...
راستی چقدر باحال بود اون صحنه ای که ناشره زد تو ذوق رامبد و گفت کی کتابای تو رو می خونه؟!!!
ترکیدم از خنده...![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)