من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بد حالان و خوش حالان شدم
هرکسی از ظن خود شد یار من
وز درون من نجست اسرار من
سر من از ناله من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بد حالان و خوش حالان شدم
هرکسی از ظن خود شد یار من
وز درون من نجست اسرار من
سر من از ناله من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تا سر زلفین تو کرد پریشان دلم
هیچ نگویی بدو کین چه پریشانی است؟
از دل من خون چکید بر جگرم نم نماند
تا ز غمت دیدهام در گهر افشانی است
آه! که در طالعم باز پراکندگی است
بخت بد آخر بگو کین چه پریشانی است
تو پرده پیش گرفتی و ز اشتیاق
جمالت ز پردهها به درافتاد رازهای نهانی
بر آتش تو نشستیم و دود شوق برآمد
تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی
چو پیش خاطرم آید خیال صورت خوبت
ندانمت که چه گویم ز اختلاف معانی
چه اواتار و رنگ امضای ملیحی
چه قدر خونه تکونی کردید
یک خرس قهوه ای مخملی خریده ام
برای دختری که
ندارم
و یک عینک
برای پدر
که چشم هایش دیگر نمی بیند
و حالا می روم
برای او که نیست
گل نسرین بچینم
شاد یا غمگین
زندگی، زندگی ست
و اگر فردا
برای شکار پلنگ
به دریا رفتم
تعجب نکنید.
این شعرو دوست دارم.
البته به ملاحت آواتار شما نمیرسه
اره. دیگه از پا افتادم![]()
در شبي نيلوفري مهمان من بود آن پري
واي بر من ديو غفلت خورد مهمان مرا
عشق ميگويد كه سرباز و گريبان پاره كن
كودكي اِي سر كه ميگيري گريبان مرا
جويباران سرشكم رودي از من ساختند
با چنين آغاز بايد خواند پايان مرا
گريه كردم آن بهشتي روي را صد جويبار
انتظار اين است بشناسيد ريحان مرا
واژهها را در غمش بر نيل و نيلوفر زدم
آسمان آئينه شد نيلوفرستان مرا
منم خیلی خوشم می یاد ازش شعر قشنگیه
یکی دیگه هم دوسش داشت یعنی داره
اواتار من اون قدر هم ملاحت نداره ها
انسانی بودی صاف و تازه
آرام و بی دردسر
ولی شروع شد در دسر
با آمدن یک پسر
روي عكسا گرد و خاكه
بيشتر دلا هلاكه
قحطي گلاي پونه ست
تقديرا دست زمونه ست
تو که تازه رسیدی از گرد راه
تو که تازه به دل ما رسیدی
تو چه جوری مارو دیوونه دیدی
تو چه جور نقشه برامون کشیدی
عمریه که عاشق خدایی این دل ما
آخر خط و باز فدایی این دل ما
تو یکی بیا و از پشت دیگه خنجرش نزن
ذولفقار عشقت و تو یکی بر سرش نزن
دل مارو تو دیگه در به در این در و اون درش نکن
گل ما رو به خزونه تو با عشقت دیگه پرپرش نکن
بیچاره خوش باور و ساده و پاک دل ما
واسه یه ذره وفا عمری هلاک دل ما
بیا با ما تو یکی از ته دل یار بشو
راستی راستی بیا با ما عمری گرفتار بشو
****
لعنت به تو ذات خرابت
وا فريادا ز عشق وا فريادا
كارم به يكي طرفه نگار افتادا
گر داد من شكسته دادا دادا
ورنه من و عشق هرچه بادا بادا
ابوسعيد ابوالخير
سلام همه
اونائی که تو غارن خبر این عشق و دارن
حتی پریه دریاها شاهزاده های رویاها
سنگ صبورم میدونه قلعهء نورم میدونه
پرنده های آسمون فرهاد کوه بیستون
واست پیغوم گذاشتم که هچکسو تو دنیا
قد تو دوست نداشتم نداشتم نداشتم
واست پیغوم گذاشتم که هچکسو تو دنیا
قد تو دوست نداشتم نداشتم نداشتم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)