تاپیک اختصاصی استقلال تهران | آبی پوشان

[Amir M.ohAma.D]

اره حق با e.s.e.t عزيزه از يكي دو روزه اينده بايد منتظر خشم منصور خانو حاجي باشيم
كرارو فرهادو ميلاد حاليشون نيست با همه ناجور برخورد ميكنن مثله پارسال
ما اگه به خاطر احتياج به بازيكنا كوتاه بيايم حاشيه هاش بيشتر كمرمونو ميشكونه.يه حاله اساسي بايد از همشون بگيرن در مقابل اونايي هم كه حاشيه نساختن تشويق بشن
ميلادو مطمئنم متوجه اشتباهش شده و فكر نميكنم ديگه تكرار كنه
هركي معترضه رضايت نامشونو بدنو به سلامت برن جايه ديگه 90 دقيقه بازي كنند.انقدر خدارو شكر ستاره داريم كه با رفتنه 3-4 تاشون اب از اب تكون نخوره.....

يعني چي؟يكي پا ميشه جدا از بقيه خودش مياد حالا براي چي؟چون به اسبه شاه گفتيم يابو....اون ارش لگد ميزنه به بطريه اب اخه ارش تو كه اين همه ادعات ميشه نميفهمي دليله تعويضت چي بود؟اون يارو وليد هم شادو خرم دهاتشون مونده كه اااي چرا منو بازي ندادين من رفتم خوب برو.امير ابادي هم كه شوخ شده هي جوك ميگه بابا مهدي انقدر نخندون مارو
واقعا حيفه پيراهنه استقلال كه تنه اين چند تاست.....يكي مثله اينا به خاطر منافع شخصيش اعتراض ميكنه يكي مثله ميلاد براي دلسوزيش برايه تيم كه كمك كنه البته روشش دست نبودوخودشم فهميد

[t.sunami]

مظلومي :مريض بودم و لب خط نيامدم!


ملوان سه توپ پشت دفاع ما انداخت که يکي از آنها پنالتي شد و ديگر تبديل به گل شد. آن هم در حالي که ما نيمه دوم را خوب شروع کرديم و گل هم زديم اما روي ضدحمله حريف گل خورديم.

پرویز مظلومی پس از شکست 4 بر 2 برابر ملوان انزلی در جمع خبرنگاران گفت: قبل از هر چیز عذرخواهی می‌کنم که نتوانستم روز گذشته در نشست خبری شرکت کنم. اگر دقت کرده باشید امروز 90 دقیقه روی نیمکت نشسته بودم که علتش کسالتی بود که داشتم. این پیروزی را به ملوان تبریک می‌گویم. شرایط برای آنها مناسب بود ولی برای ما نه.
او افزود: گل‌آلود بودن زمین کیفیت بازی را پایین آورد و نتوانستیم فوتبال تک‌ضرب که در قواره استقلال است را پیاده کنیم. ملوان سه توپ پشت دفاع ما انداخت که یکی از آنها پنالتی شد و دیگر تبدیل به گل شد. آن هم در حالی که ما نیمه دوم را خوب شروع کردیم و گل هم زدیم اما روی ضدحمله حریف گل خوردیم. البته روی پنالتی ملوان و اخراج بازیکن استقلال حرف دارم.
سرمربی استقلال تصریح کرد: با 10 نفره شدن نظم استقلال به هم ریخت و آنها به گل چهارم رسیدند. تغییراتی هم که در تیم دادم برای این بود که بتوانم نظم تیمی استقلال را حفظ کنم. ما 10 نفره شده بودیم و زمان زیادی هم تا پایان مسابقه باقی مانده بود. در این شرایط و این زمین ملوان بهتر بود و باید هم بهتر بازی می‌کرد. امیدوارم پیروزی‌های ملوان تداوم داشته باشد.
مظلومی وقتی با اعتراض خبرنگاران انزلی مواجه شد که چرا دیروز آنها را زیر باران نگه داشته و در نشست خبری شرکت نکرده گفت: ابتدای جلسه عذرخواهی کردم. من حتی نتوانستم در جلسه فنی با بازیکنان شرکت کنم. امروز هم 90 دقیقه روی نیمکت نشسته بودم. هیچ وقت روی نیمکت نمی‌نشینم و چون مریض‌‌احوال بودم کنار خط نرفتم.
سرمربی استقلال در مورد اینکه در این تیم هر کس که اعتراض می‌کند در ترکیب اصلی قرارمی‌گیرد، گفت:‌ اصلاً اینگونه نیست. بازیکنان دیگری هم بودند که اعتراض کردند اما در استقلال بازی نکردند. در ضمن چه کسی اعتراض کرده که امروز بازی کرده است.
خبرنگاری گفت: میلاد میداودی و مظلومی در پاسخ اظهار داشت: میداودی بازیکن کلیدی ماست. امروز از او استفاده کردم و گل هم زد. او اعتراضی به نیمکت‌نشینی نداشت.
او در مورد شرایط مسابقه گفت: در حالی که ما در حمله بودیم مدافعان ملوان زیر دو توپ زدند که آن توپ‌ها پشت مدافعان ما پایین آمد و مهاجمان آنها با دروازه‌بان ما تک‌‌ به تک شدند. پژمان منتظری می‌گفت من به بازیکن حریف نخوردم ولی داور سخت‌گیرانه او را اخراج کرد. می‌توانست بازیکن ما را اخراج نکند. در ادامه با آوردن میثم حسینی سعی کردم بیشتر گل نخوریم.
سرمربی استقلال در مورد اینکه این تیم هم در بازی با تراکتورسازی و هم با ملوان گل‌های یک شکل خورده، گفت: به دنبال جذب یک مدافع هستیم. بازیکنی سر تمرین ما آمد اما مورد تأیید قرار نگرفت ما بازیکنان خوبی داریم اما گاهی اوقات مرتکب اشتباه می‌شوند.



===============


جاسم کرار همراه استقلال به تهران بازنگشت


هافبک تيم فوتبال استقلال پس از ديدار با ملوان همراه کاروان اين تيم به تهران بازنگشت.

تیم فوتبال استقلال عصر امروز (شنبه) در چارچوب هفته نهم لیگ برتر میهمان ملوان بود و در پایان با نتیجه 4 بر 2 شکست خورد.
استقلالی‌ها که پیش از این دیدار با مسائل حاشیه‌ای مواجه بودند پس از این مسابقه نیز با این موضوع مواجه شدند چرا که جاسم کرار هافبک عراقی استقلال که در اواسط این مسابقه جای خود را به محسن یوسفی داد به نشانه اعتراض با این تیم به تهران بازنگشت.
برخی منابع خبری اعلام کردند: کرار به نشانه اعتراض به صورت شخصی و جدا از کاروان این تیم به تهران بازگشته و دلیل قهر وی را اعتراض به برخی موارد مطرح شده در این بازی اعلام کرده است.


تیم داره میره توی حاشیه! اگه نتونن کنترلش کنن کم کم همه بازیکنا شروع میکنن به اعتراض!

[t.sunami]

[Nasser_ZRE]

پرویز مظلومی

[Nasser_ZRE]

اختصاصی استقلالی / بی وجدانی رسانه های ورزشی هم جزو فساد ورزش ماست


اختصاصی استقلالی - شاید به قدمت تاسیس باشگاه پرافتخار استقلال افراد کوچک و حقیری در لباس نویسنده و مطبوعاتی و روزنامه ها و خبرگزاری های زرد همواره درصدد ضربه زنی به این باشگاه محبوب بوده اند و نهایت سعی خود را به کار بسته اند . این مسئله این قدر شواهد و دلایل محکم دارد که نیاز به توضیحات بیشتری نیست و بر همه ی آگاهان استقلالی روشن است . در این بین هم متاسفانه عده ای که خود را از خانواده ی آبی می دانند ، همیشه وجود داشته اند که به عنوان ابزار دستی برای این بنگاه های دروغ پراکنی ورزشی خواسته یا نا خواسته فعالیت می کردند . موارد این بی وجدانی های رسانه ای و این جو سازی ها فراوان است . ولی امروز در یک مورد آن صحبت می کنم .
- جاسم کرار :
بازیکن عراقی تیم فوتبال استقلال تهران با سابقه ی بازی فصل گذشته در تیم تراکتور سازی تبریز ، کسی که با توجه به جو تیم تراکتورسازی از او فردی در آن تیم ساخته شد . که به کمک داور حمله می کند و حتی از سوی یک نظامی کنار زمین بعد از اخراج بوسیده می شود . هر وقت اخراج می شود هواداران او را به شدت تشویق می کنند . مسلم است در چنین فضایی خشونت برای او رمز محبوبیت است و همین می شود که با درست کردن قلب با دستانش پیوند قلبی خود را با تراکتوری ها نشان می دهد . تراکتورسازی قدیمی تر ها اصلا این ویژگی ها را نداشت و یک باشگاه نمونه بود باز باید ریشه یابی کرد که بر سر اصول اخلاقی در تراکتورسازی چه آمده است ؟ ولی همین بازیکن وقتی در مکتب استقلال ورود پیدا می کند . در حالی که همه منتظر هستند که از او خشونت ببینند ولی مکتب استقلال از او یک انسان آرام می سازد و به او می گوید این تیم با تیم های دیگر متفاوت است و شاید برای همین است که دشمنانش نیز فراوانند .
نمونه ی دیگر برای اثبات این حرف همین امیرحسین صادقی فصل پیش آبی هاست که در تبریز عصیانگر می شود کارت قرمز به دلیل اعتراض پشت سر هم به داور می گیرد و مورد حمایت تماشاگران قرار می گیرد ، تماشاگرانی که یک صدا با الفاظ زشت به مدت قابل توجهی داور بازی را خطاب می کردند . آیا آن ها هم که خیلی خوب بخشیده می شوند . محرومیتی خواهند دید ؟ در حالی که من هنوز نمی دانم برای چه ، سرمربی استقلال و تماشاگران این تیم در بازی با پرسپولیس جریمه ی مالی شدند . در حالی که این تیم جان دو تماشاگر خود را نیز از دست داد . مظلومیت تا آن جا است ؛ که برای یک سرباز احمدی چون در جهت منافع تیم پرسپولیس بود دو - سه برنامه ی نود ترتیب داده می شود و برای میلاد خبازی و علیرضا دادپور حتی ذکری و یادی به میان نمی آید . چرا نباید گفته شود چه بلایی بر سر میلاد خبازی آورده شد ؟
چرا به دروغ در نود گفته شد تماشاگر استقلالی که بازی با پرسپولیس به زمین آمد در انتهای بازی خیلی خوب روانه ی منزل خود شد در حالی که سایت ها و روزنامه ی تماشا هم نوشتند که این فرد تا ۴۸ ساعت بعد از بازی با خانواده ی خود تماس نداشته است ؟
به موضوع جاسم کرار بر می گردیم .
در تمامی بازی های لیگ مربیان حریف به شیوه ای کثیف روی آورده و با انواع و اقسام شیوه ها کرار را سرنگون کردند که اوج آن در بازی با پرسپولیس بود . آن ها به یاد کرار تراکتورسازی سعی داشتند تا با زدن این بازیکن از او واکنش بگیرند . ولی به کرار آموخته شده بود و خواب آن ها برآشفته شد . در این بین داوران فوتبال ما هم عامدانه یا سهوی از بیشتر این خطا های واضح روی کرار چشم پوشی می کنند . حتی اگر پای او قلم شود یا موی او کشیده شود و این به مربیان به ظاهر اخلاق گرا مانند مجید صالح نیز این اجازه را می دهد که این تاکتیک کثیف را هم در بازی سایپا دوباره اجرا کنند و چرا مربی ملوان این کار را نکند ؟ ! و جالب اینکه کرار دو بار پشت سر هم زده می شود و کارت زرد هم می گیرد و آن گزارشگر که باشگاه استقلال را به آموزش اصول حرفه ای گری به کرار فرا می خواند نمی داند که این نحوه ی گزارش وی به درد فوتبال محلات هم نمی خورد و دیگر این قدر " تابلو " برای یک تیم گزارش نمی کنند ! آقای گزارشگر حرفه ای !!! این نوشته ها را در مورد کرار از چند روز قبل تمام همکاران شما آماده کرده بودند تا به محض کوچکترین فرصتی آن را به نمایش عمومی بگذارند ولی تعجب بیشتر در این است که در این صحنه کرار با تکل بدی سرنگون شده است و روی زمین نشسته و کارت ناعادلانه را دریافت کرده و یک گزارشگر که معلوم نیست از کجا پیدایش کرده اند اینگونه به این بازیکن حمله کند . تاسف باید خورد به حال این فوتبال کثیف ! گزارش گری که وقتی توپ در دست بازیکنان استقلال است و آبی ها جلو هستند فوتبال را کسل کننده می داند و عکس آن ... چقدر این فوتبال کثیف شده است ! یادتان است استقلال در بازی تماشایی ۴ بر یک فولاد را برد و گزارشگر بازی می گفت بازی زیبا و جذاب نیست ! چقدر نام استقلال برای شما سوزش به همراه دارد ؟ !
در ادامه مرور سایت هایی که با نوشته های خود دشمنی خود را با استقلال ثابت کرده اند : ( در مورد کرار )
۱ - سایت گل ( متمایل به تراکتور سازی و پرسپولیس )
" سایت گل - جاسم کرار محمد هافبک عراقی استقلال هنوز در این تیم پرطرفدار آن چنان که از او انتظار می رود خودی نشان نداده است. "
این درحالی است که جاسم کرار به روایت آمار و بازی های گذشته یکی از بهترین بازیکنان استقلال بوده است بعد از باخت استقلال در انزلی و دادن یک کارت زرد بی مورد به کرار و صحبت های بی اساس گزارشگر بازی فرصت مناسبی ایجاد شد تا " گل" به تخریب قیچی وار عمل کند یعنی در ابتدا عملکرد فنی کرار را زیر سوال ببرد و بعد در ادامه می نویسد :
" کرار که در بازی سایپا به دلیل بحث با محسن قهرمانی اخطار گرفته بود در بازی ملوان هم از سعید مظفری اخطار گرفت و سه کارته شد.نکته این بود که خیلی ها قبل از این بازی پیش بینی می کردند که کرار اخطاری شود. چراکه او با وجود عدم دعوت به تیم ملی عراق دوست دارد از روزهای فیفا استفاده کند و عراقی به بدن بزند! "
و این هم لبه دیگر قیچی که با این اتهام می خواهد کرار را به خیال خود نزد هواداران و کادر فنی استقلال بی اعتبار کند .
خوشبختانه شخصا بازی استقلال و سایپا را از نزدیک دیدم و ناتوانی قهرمانی در داوری بازی آنچنان مشخص بود که نیاز به گفتن نیست و نحوه ی اخطار به ایشان در بازی با ملوان هم باید در تاریخ ناداوری فوتبال ثبت شود . حتی اگر کرار هم اعتراض می کرد آقای داور انگار بازی های روز دنیا را ندیده است کجای دنیا با اولین اعتراض به بازیکن اخطار می دهند ؟ بازی بعدی قضاوت شما هم می رسد می بینیم که شما به همه ی اعتراضات هم اینگونه اخطار می دهید یا خیر ؟ در یک مقاله ی جداگانه در مورد داوری شما خواهم نوشت . آقای مظفری زاده چرا همه شما را پرسپولیسی می دانند ؟ چرا در جایگاه چهارم داوری ایران قرار گرفته اید ؟ معلوم است که هنوز افرادی هستند که این ضعف داوری ها را عادلانه بررسی می کنند . ولی جایگاه حقیقی شما لیگ برتر ایران نیست .
در مورد اتهامات سایت گل هم آنچه با توضیحات داده شده مشخص می شود چیزی جز عناد و دشمنی این سایت با استقلال نیست .
سرویس ورزشی خبرگزاری فارس نیوز نیز از جمله قسمت هایی است که مشکل آفرینی های زیادی برای استقلال داشته است که حتی در مقطعی از سوی واعظ آشتیانی مدیرعامل سابق استقلال نیز مورد انتقاد قرار گرفت .
هر چند نسبت به گذشته کمتر به استقلال حمله می کند ولی هنوز تمایل رنگی آن مشخص است و برای خبرگزاری ها یی که می خواهند خواننده بیشتری داشته باشند . این ضعف بزرگی است .
اما در مورد کرار :
به نحوه ی تیتر زدن توجه کنید : " فرزامی: شکست استقلال ارتباطی به مشکلات مالی نداشت/کنترل کردن کرار خیلی سخت است "
اولین نکته این است که استقلال از جمع صدرنشینان تکان نخورده و هیچ بحرانی ندارد که مرتبا به دنبال این فرد و آن فرد بگردد و آن افراد هم نباید جواب این ها را بدهند چون در این شرایط بهترین جواب سکوت است . و اما در این مصاحبه قسمت کوچکی درباره ی کرار صحبت شده که به تیتر مطلب تبدیل شده است . در حالی که مشکل اصلی مالی است . . این در نارضایتی بازیکنان در بازی با سایپا مشخص بود تیتر می زنند شکست استقلال ربطی به مشکلات مالی نداشت ! در قسمتی از همین مصاحبه فرزامی می گوید : " همین صدا و سیما به قدری از این فوتبال بد گفته اند که باعث شدند بودجه دولتی به فوتبال نرسد. ... " فرزامی از مشکلات مالی صحبت می کند ولی این تیتر زدن فضا را منحرف می کند .
چرا خبرگزاری فارس تیتر نمی زند ، چرا پرسپولیس با باخت دربی پول و مشوق مالی دریافت می کند ولی استقلال که از همین وزارت ورزش است مانند بچه ی یتیمی است که با برد دربی نه تنها پاداشی نمی گیرد بلکه بازیکنان و کادر فنی آن هم حقوق نگرفته اند . به امید اینکه این عوامل رسانه های ورزشی به اصلاح خود بپردازند به همین دو مورد اخیر بسنده می کنیم . ولی از آنجا که سعی می کنم صدای هوادار باشم باید بدانند که هواداران استقلال بر روی آن ها نظارت دارند و قلم هایی هستند که آن ها را به نقد بکشند .
فساد در ورزش ما فقط ناشی از عوامل درون ورزش نیست . بلکه خود رسانه های ورزشی که ساختار غیر حرفه ای دارند و برای خود دنبال ایجاد فضای مصونیت هستند و از نقد خود هم فراری هستند می توانند سهمی بزرگ در فساد درون ورزش داشته باشند . تنها کافی است یک نویسنده ی ورزشی وجدان خود را به هر دلیلی کنار بگذارد تا در این فساد بیرون از ورزش گرفتار شود .
نویسنده : تحلیلگر - تاریخ : ۱۰ مهر ۱۳۹۰ . /
نقل و درج مطلب تنها با ذکر نام سایت استقلالی (esteghlali.com) و نام نویسنده ی مطلب مجاز است.
مسئولیت نوشته به عهده ی نویسنده ی مطلب است و سایت استقلالی هیچ مسئولیتی در مورد این نوشته ندارد.
تمامی حقوق مطلب برای نویسنده و سایت استقلالی محفوظ است.
یاد و خاطره ی پرچمدار استقلال میلاد خبازی و زنده یاد علیرضا دادپور گرامی باد . هنوز یاد شما با ماست . /

[H00m@N]

رئيس سازمان ليگ از احتمال کنار گذاشته شدن دو تيم پرسپوليس و استقلال از ليگ قهرمانان آسيا و تعطيلي ليگ برتر در نيم فصل دوم خبر داد.



عزیز محمدی در جلسه کمیته رسانه‌ای فدراسیون فوتبال گفت: تراز مالی باشگاه‌ها باید مشخص شود و دو باشگاه پرسپولیس و استقلال در صورتی که ثبت شرکت‌ها نشوند نمی‌توانند در لیگ قهرمانان آسیا به میدان بروند. در صورتی که این مشکل برطرف نشود احتمال کنار گذاشتن پرسپولیس و استقلال از لیگ قهرمانان آسیا وجود دارد.

رئیس سازمان لیگ تأکید کرد: باشگاه‌ها تا 14 اکتبر ( 22 مهر سال جاری) زمان دارند که مدارک خود را کامل کنند. باشگاه‌های سایپا، فولاد، راه‌آهن و ملوان، سایپا از نظر امکانات دارای اشکالاتی هستند و باشگاه‌های فجر سپاسی شیراز، داماش گیلان و مس سرچشمه باید مدارک کامل بازیکنان خود را به ما بدهند.

محمدی خاطرنشان کرد: باتوجه به اینکه اعلام شده ژمنابع دولتی نباید به فوتبال کمک مالی کنند این احتمال وجود دارد که لیگ برتر در نیم فصل دوم تعطیل شود چرا که باشگاه‌ها دچار مشکل خواهند شد.

وی گفت: در تاریخ 5 مهر نامه‌ای به دفتر وزیر ورزش ارسال و در آن اعلام کردیم که ممکن است سهمیه ایران کم شود و همچنین دو باشگاه پرسپولیس و استقلال مشکل ثبت هیئت مدیره دارند. تا تاریخ 11 دی فرصت داریم تا حرفه‌ای شویم و اگر این اتفاق نیفتد مشکلات زیادی به وجود خواهد آمد.

منبع: ورزش3

پ.ن:واقعا دیگه اینجور خبرا رو که جدیدا میشنوم احساس میکنم داره اتفاق میوفته+اعصاب واسه مردم نمیزارن

[Nasser_ZRE]

ناگفته هایی از زندگی مجیدی




ناگفته هایی از زندگی مجیدی
فرهاد ،‌مردی که ژنرال نمی خواست باشد
امیر قلعه نویی یار همیشگی‌اش نظری جویباری را صدا می‌زند و از او می‌خواهد کار را تمام کند: «برو به واعظ بگو من این فرهاد پیر را نمی‌خواهم. یعنی از اول هم او را نمی‌خواستم. تا وقت هست او را با سیدصالحی معاوضه کنید حتی اگر تا ۵۰ میلیون تومان هم خواستند اشکالی ندارد. فقط فرهاد را رد کنید، برود!»
نظری جویباری پیغام امیر را بی‌معطلی به دفتر واعظ آشتیانی برد: «آقا امیر می‌گوید فرهاد را با مهاجم پیکان (سیدصالحی) معاوضه کنیم. انگار به کارش نمی‌آید.»
واعظ از این پیشنهاد جا می‌خورد: «برو به امیر بگو اگ
مقدمه: آخرین بازمانده نسل طلایی فوتبال ایران که جزو گروه فاتحان آن بازی به‌یادماندنی و شکوهمند در ملبورن استرالیا و صعود به جام جهانی لقب گرفته است دنیای متفاوتی با سایر همرزمان خود دارد. فرهاد مجیدی به‌دلیل محدودیت‌هایی که برای خود در ارتباط با خبرنگاران ایجاد کرده- به قول خودش فقط با ۲ روزنامه ورزشی و یک خبرگزاری گفت‌وگو می‌کند- همواره به عنوان یک علامت سوال میان خبرنگاران و اصحاب رسانه مطرح بوده است. همین دوری همواره شایعاتی را پیرامون کاپیتان استقلال ایجاد کرده است؛ شایعاتی که حتی به زندگی شخصی او رسوخ پیدا کرده و گاها روابط خانوادگی او را نیز تحت‌الشعاع قرار داده است. فرهاد دنیای متفاوتی دارد که این حاصل تعریف خاصی است که او از زندگی می‌کند، می‌گوید: «دیگر نمی‌توانم در زندگی‌ام به افراد زیادی اعتماد کنم. آنها که در دایره معتمدین من قرار دارند بسیار محدودند؛ شاید به تعداد انگشتان دو دست هم نرسند!»
روشی که مجیدی امروز در زندگی خود به‌کار گرفته حاصل اتفاقاتی است که از زمان حضورش به عنوان یک ستاره نوظهور در فوتبال بر او گذشت. فرهاد گاهی از سوی رسانه‌ها چنان بزرگ شد که تا مرز انفجار پیش رفت و گاهی نیز آنقدر به زیر کشیده شد که می‌رفت تا مرز نابودی پیش برود. سیاست‌های ابداعی و گاها احساسی مصائب و مشکلات فراوانی را برای مجیدی به وجود آورد تا او را مجبور کند در بازگشت به فوتبال ایران از نظر برقراری ارتباط، به‌خصوص با رسانه‌ها دچار تغییرات فراوانی شود. علامت سوال فرهاد میان رسانه‌ها هر روز بزرگ و بزرگ‌تر خواهد شد تا این حقیقت را باور کنیم که مجیدی دیگر نمی‌خواهد مثل دوران جوانی‌اش رفتار و درهای زندگی خود را به روی همگان باز کند. فرهاد حصاری دور خود کشیده که تا زمان حیاتش باقی خواهد ماند.
***
... دوباره فرهاد، دوباره استقلال. پس از سال‌ها بازی در لیگ امارات به خانه بازگشته است. سرنوشتش دوباره با دستان اسطوره (ناصر حجازی) گره خورده است. هنوز هم او را باور دارد، مثل روزی که از بهمن کرج به استقلال آمد. حجازی پایش را در یک کفش کرده و مدام می‌گوید: «پس این فرهاد چی شد؟ بیاوریدش.» چند بازی از لیگ گذشته که ناگهان سر و کله فرهاد پیدا می‌شود. بله، فرهاد آمد. با استقبال سردی از سوی علیرضا منصوریان و پیروز قربانی! فرهاد به نگاه‌های‌شان بی‌توجه است. به آینده خیره شده، به روزهای بهتر: «من تازه ۳۰ ساله‌ام، پس می‌توانم.» حجازی، فرهاد ۳۰ ساله را باور دارد اما همبازی‌هایش به او می‌خندند ... نه، یک فصل بیشتر دوام نخواهد آورد. فرهاد تمام شده. چه سرنوشتی در انتظار فرهاد خواهد بود؟ فصل هفتم فصل بدی بود؛ کابوس‌وار و بسیار ناامیدکننده. حجازی میانه‌های راه برکنار شد و فیروز کریمی آمد. از دست او هم کاری ساخته نبود. استقلال سیزدهم شد تا خرید بازیکنی پا به سن گذاشته همچون فرهاد به سخره گرفته شود. آمدن امیر قلعه‌نویی شایعات درباره فرهاد مجیدی را بیشتر می‌کند اما قرارداد ۲ ساله فرهاد مانع از کنار گذاشتنش می‌شود. بی‌میلی امیر قلعه‌نویی به فرهاد کاملا مشهود است. از همان بدو ورود برخورد بسیار سردی با مجیدی دارد. فصل هشتم شروع می‌شود. یک تغییر ناگهانی در راس مدیریت باشگاه استقلال تا حدودی معادلات امیر را بر هم می‌زند. او یک هفته بیشتر فرصت ندارد. استقلال هفته پنجم در رتبه هفدهم! تغییر مدیریتی مثل یک شوک بود. استقلال جان گرفت اما بدون فرهاد. فرهاد پشت دروازه‌ها با بازیکنان ذخیره بغل پا می‌زند و استقلال هم آن طرف مدام حریفانش را شکست می‌دهد! برد پشت برد و پیروزی پشت پیروزی. امیر قلعه‌نویی ناگهان جان می‌گیرد و حس بی‌اعتمادی‌اش به فرهاد مجیدی بیشتر می‌شود.
سرمربی استقلال نظری جویباری را صدا می‌زند و از او می‌خواهد کار را تمام کند: «برو به واعظ بگو من این فرهاد پیر را نمی‌خواهم. یعنی از اول هم او را نمی‌خواستم. تا وقت هست او را با سیدصالحی معاوضه کنید حتی اگر تا ۵۰ میلیون تومان هم خواستند اشکالی ندارد. فقط فرهاد را رد کنید، برود!» نظری جویباری پیغام امیر را بی‌معطلی به دفتر واعظ آشتیانی برد: «آقا امیر می‌گوید فرهاد را با مهاجم پیکان (سیدصالحی) معاوضه کنیم. انگار به کارش نمی‌آید.» واعظ از این پیشنهاد جا می‌خورد: «برو به امیر بگو اگر ۱۰۰ میلیون هم بدهند من حاضر نیستم مجیدی را به آنها بدهم!» از همانجا آتش اختلاف میان واعظ آشتیانی و امیر قلعه‌نویی روشن می‌شود. واعظ اجازه نمی‌دهد فرهاد از استقلال جدا شود. او را باور دارد و می‌داند انگیزه و تجربه‌اش به کار استقلال خواهد آمد. فصل هشتم با قهرمانی استقلال به پایان رسید. فرهاد در آن فصل هم مثل فصل هفتم کمرنگ بود. امیر قلعه‌نویی بیشتر به بازیکنان خودش دل می‌بست و خبری از مجیدی نبود. قهرمانی استقلال شایعه جدایی فرهاد را قوت می‌بخشید اما مدیران دوباره پای او نشستند. فرهاد ماند و آرام، آرام جان گرفت. حضور صمد مرفاوی امیدهایش را بیشتر می‌کرد.
***
حالا پیراهن شماره ۷ بیشتر به تنش می‌نشست؛ پیراهنی که ماجرا دارد! قبل از شروع فصل هشتم نظری جویباری به خواست امیر قلعه‌نویی پیراهن شماره ۷ را به خسرو حیدری می‌دهد. امیر دستور داده پیراهن شماره ۷ را خسرو به تن کند و فرهاد همان شماره ۲۷ را بپوشد. پیراهنی که به ناچار فصل هفتم تن می‌کرد. آن روزها پیراهن شماره ۷ تن محمد نوازی بود و فرهاد نمی‌توانست شماره دلخواهش را بپوشد. باز هم پیراهن شماره ۷ به بازیکن دیگری داده شده است. امیر قلعه‌نویی لجبازی را با مجیدی زود شروع کرده بود. می‌توانست با همین اعداد اعصاب مجیدی را در اولین تمرین به هم بریزد. خسرو حیدری اما دستش نمی‌رود که پیراهن شماره ۷ را بردارد. یک روز پس از تقسیم پیراهن‌ها، خسرو در اولین تمرین پیراهن شماره ۷ را نمی‌پوشد. نگاهی به فرهاد می‌اندازد و می‌گوید: «برای من افتخار است که شما این شماره را بپوشید. ۷ به تن من نمی‌آید. آقا فرهاد شما بپوشیدش.» از همانجا پایه‌های دوستی عمیق با خسرو حیدری شکل می‌گیرد. همان شد که فرهاد پس از جدایی خسرو در فصل دهم گفت: «هر طور شده او را فصل بعد به استقلال برمی‌گردانم، خسرو متعلق به استقلال است.» تیر امیر قلعه‌نویی به سنگ می‌خورد. پروژه از بین بردن فرهاد باز هم ناکام می‌ماند. چرا خسرو آن کار را انجام داد؟ امیر بارها این سوال را از خود می‌پرسد اما به پاسخی نمی‌رسد. امیر می‌خواست از فرهاد یک بازیکن ناکارآمد بسازد غافل از اینکه او بعدها به اسطوره هواداران تبدیل خواهد شد، غافل از اینکه فرهاد در ۳ دربی پی در پی گل می‌زند و تا مرز انتخاب به عنوان مرد سال آسیا پیش می‌رود و ... رفاقت خسرو و فرهاد از آن روز پیچیده و پیچیده‌تر شد، به‌طوری که معمولا در اردوها در یک اتاق می‌خوابند. خسرو، فرهاد را اینگونه تعریف می‌کند: «فرهاد شب‌هایی که در اردو با هم هستیم فقط کتاب می‌خواند و زود هم می‌خوابد. تا حالا او را عصبی و پرخاشگر ندیده‌ام. سعی می‌کند همیشه آرام باشد. رابطه بسیار خوبی با هم داریم. اهل شوخی‌های ناجور نیست و به تمیزی هم علاقه زیادی دارد.»
***
حرف‌های خسرو ما را به اعماق زندگی فرهاد می‌برد، جایی که برای خیلی‌ها معما شده است. او چه‌کار می‌کند و چه‌کار نمی‌کند؟! فرهاد کیست؟ فرهاد چیست؟ زندگی او چگونه با فوتبال گره خورد؟ برای یافتن پاسخ این سوال می‌توان سفری کوتاه به تاریخ داشت. هفتم مهر ماه سال ۱۳۷۷. فینال بین قاره‌ای میان تیم‌های ایران و الجزایر، ورزشگاه آزادی. استادیوم مملو از تماشاگر است. الجزایر، رباح ماجر ستاره بی‌مثالش را هم با خود به تهران آورده؛ مردی که با پشت پا در فینال جام باشگاه‌های اروپا با پیراهن تیم پورتو دروازه باواریایی‌ها را گشود. الجزایر تیم شگفت‌انگیزی است. تیم ایران با مربیگری علی پروین وارد میدان می‌شود. فرهاد مجیدی پشت دروازه نشسته است. شب قبل از مسابقه پدرش را مجبور می‌کند حتما این بازی را از نزدیک تماشا کند. پدرش کارمند وزارت صنایع دفاع است. نمی‌تواند فرهاد را با خود به ورزشگاه ببرد. برای همین دایی فرزندش مامور بردن فرهاد به ورزشگاه می‌شود. فرهاد آن روزها هنوز رویای فوتبالیست شدن را در ذهن نمی‌پروراند. مثل یک تماشاگر عادی بود، فقط درس، مشق و مدرسه! اما ناگهان جرقه‌های ذهن او روشن شد. آنجا که یک شماره ۷ فرهاد را مجذوب خودش می‌کند. از مجید نامجو مطلق حرف می‌زنیم. زوج او و جواد زرینچه در بازی با الجزایر رویایی بود. آن روز آقا مجید هرگز نمی‌دانست که بازی چشمنواز و خیره‌کننده‌اش خالق یک اعجوبه دیگر خواهد شد. بله، آن روز مجید نامجو مطلق در ورزشگاه آزادی سازنده فرهاد مجیدی بود. فرهادی که بعدها جادوی فوتبال روح و جسمش را تسخیر کرد و با همان پیراهن شماره ۷ رویایی در استقلال ظهور کرد. نمی‌دانیم مجید نامجومطلق را ستایش کنیم که ناخواسته خالق مجیدی بود یا خودش را؟! کدام یک خالق فرهاد بودند؟! فرهاد و انگیزه‌هایش، فرهاد و رویاهایش؟! یا آقامجید و تکنیک بی‌مثالش؟
***
مجید نامجومطلق هنوز هم برای فرهاد مجیدی الگو است؛ الگویی از حرکت و پیشرفت. به او نگاه می‌کند و نت‌ برمی‌دارد. فرهاد دفترچه‌ای دارد که شاید بعدها قیمت پیدا کند! او طی همه این سال‌ها بیکار ننشسته و برای محقق کردن رویای مربیگری خود تلاش می‌کند. طی سال‌هایی که پشت سر گذاشته نوع تمرین‌های مربیان خود را در دفترچه‌اش یادداشت کرده، از شیوه تمرین‌ها تا نحوه برخورد. از متسو چیزهای زیادی نوشته است. به یاد می‌آورد که چگونه با مربیگری او در تیم العین قهرمان آسیا شد. فرهاد دیدگاه و دکترین اریش روته مولر را هم باور دارد. در فصلی که مولر همکار مرفاوی بود، فرهاد چیزهای زیادی از او یاد گرفت. او تمرین‌های روته مولر را هم مکتوب کرده است تا شاید روزی این اصول را در میدان مربیگری به کار بگیرد. امروز اگر از فرهاد مجیدی بپرسید دوست داری در آینده چه کسی مربی استقلال شود قطعاً می‌گوید «مجید نامجومطلق». مجید نامجومطلق برای فرهاد الگویی از حرکت و پیشرفت در بازی‌های استقلال هم بود. بازی استقلال – راه‌آهن در فصل نهم گواهی صادق بر این مدعا است. همان بازی که فرهاد مجیدی پس از گلزنی پیراهنش را از تن خارج کرد و به سوی سکوها دوید. چه شد که فرهاد آن گل را زد؟ رد پای مجید نامجو در آن گل حس می‌شود. رد پایی که تا امروز پنهان مانده. بین نیمه صمد مرفاوی از نامجو مطلق می‌خواهد با بازیکنان حرف بزند. مطلق هم رو به فرهاد می‌کند و می‌گوید: «در این شرایط تو باید به داد استقلال برسی. فقط بازیکنان بزرگ و باتجربه می‌توانند از پس کار برآیند. فرهاد برو و یک کاری کن.» گل زیبایی بود. فرهاد ناگهان به آسمان برخواست و با ضربه سر دروازه راه‌آهن را گشود. بازی داشت تمام می‌شد...
***
اما بازی دوباره شروع شده است. فصل نهم فصل خوبی بود و فصل دهم بهتر هم شد. رسانه‌ها فشار می‌آورند تا فرهاد مجیدی به تیم ملی دعوت شود. افشین قطبی سختگیری می‌کند تا اینکه فرهاد تا آستانه انتخاب به عنوان مرد سال آسیا پیش می‌رود. او به ناچار فرهاد را فرا خواند. فرهاد پس از سال‌ها دوباره به تیم ملی آمد. این بار دیگر خبری از تماس‌های واسطه‌ها نبود. گفته می‌شد در زمان مربیگری میروسلاو بلاژویچ و برانکو ایوانکوویچ عده‌ای با مجیدی تماس می‌گرفتند و از او می‌خواستند با پرداخت مبلغی حضور خود در تیم ملی را تضمین کند. فرهاد این تماس‌ها را جدی نمی‌گرفت. با اینکه رفتار خوبی از جانب مردان کروات سر نزد اما با سکوت خود تهران را ترک کرد و بار دیگر راهی امارات شد. دعوت دوباره به تیم ملی یادآور آن تماس نیست اما اختلاف با علیرضا منصوریان باعث می‌شود خیلی زود روی نیمکت تیم ملی بنشیند. فرهاد فی‌الفور انصراف خود را از تیم ملی اعلام کرد اما رفتارهای قطبی و همکارانش انگیزه‌ای شد تا فرهاد تلاش کند و دوباره به تیم ملی برگردد. تصور می‌شد او فصل یازدهم دیگر تمام شود اما خواب‌هایی که برای مجیدی دیده بودند تعبیر نشد. مجیدی از هفته دوم کارش را شروع کرده با گلزنی‌های پی در پی تا اینکه کروش پرتغالی دوباره او را به تیم ملی فرا خواند. فرهاد خندید و فی‌الفور دعوت کروش را قبول کرد. شاید آن دفترچه مخصوصش با حضور در تمرین‌های کروش رنگ و بوی دیگری به خود می‌گرفت. فرهاد رفت و در ترکیب اصلی تیم ملی هم قرار گرفت. با خودش می‌گفت: «دیدید مچ قطبی را خواباندم؟!»
***
... امروز روز دیگری است. طعم انتقام از قطبی و همکارانش را چشیدم. به امیر قلعه‌نویی هم فهماندم که تمام نمی‌شوم. همان امیری که می‌خواست اواسط فصل هشتم من را به دلیل پیری و کهولت سن از استقلال بیرون کند و به پیکان بفرستد. حالا باید تصمیم‌ دیگری بگیرم؛ تصمیمی که شاید همه را متعجب کند.
... امروز، روز دیگری است. فرهاد جام جهانی ۲۰۰۶ را به خاطر می‌آورد آن روز که پیرمردی در قامت دایی جوان و گلزن! در خط حمله تیم ملی قرار گرفته است و با نمایش اسفبار خود نزدیک‌ترین دوستانش را هم به گروه مخالفان می‌فرستد. با خود می‌گوید: «من ۳ سال دیگر ۳۸ ساله خواهم شد. من آن روزها پیر شده‌ام. نمی‌توانم برای تیم ملی مهره مفیدی باشم!» فرهاد در اعماق وجود خود صعود به جام جهانی فوتبال را قطعی می‌داند. او معتقد است تیم ملی با کروش آینده درخشانی خواهد داشت. آینده‌ای شاید شبیه آنچه با ولاسکوی آرژانتینی در تیم ملی والیبال کشورمان می‌بینیم. باید کاری کرد تا اتفاقات جام جهانی ۲۰۰۶ دوباره تکرار نشود. همان فضاحتی که علی دایی خالقش بود. حتی آن بازوبند کاپیتانی هم در دستانش سنگینی می‌کرد. فرهاد نمی‌خواهد دایی دوم باشد؛ نه نمی‌خواهد. با خودش کلنجار می‌رود. با دوستش تماس می‌گیرد. دوستی که تحولات زیادی در زندگی‌اش ایجاد کرده. دوستی که فرهاد را مرد دیگری کرده است: «می‌خواهم از تیم ملی خداحافظی کنم.» دوست لبخند می‌زند و می‌گوید: «تصمیم خوبی است. درنگ نکن اسطوره می‌شوی و اسطوره می‌مانی.» مسیری که آمده بود را دوباره تا خانه برمی‌گردد. قلم برمی‌دارد و شروع می‌کند به نوشتن: «من فرهاد مجیدی از تیم ملی رفتم تا فرصتی ایجاد شود برای جوان‌ها. خداحافظ.»
***
و این چنین فرهاد دوباره با تیم ملی، با رویاهایش، با افزایش تعداد بازی‌های ملی‌اش و با افزایش تعداد گل‌هایش وداع کرد اما داستان همچنان ادامه دارد. فرهاد می‌ماند تا شاید در استقلال افتخاری متفاوت را تجربه کند. این همان فرهاد است که امیر قلعه‌نویی لحظه‌ای باورش نداشت. این همان فرهاد است که امیر قلعه‌نویی نتوانست لحظه‌ای از او در جهت افزایش توان و قدرت تیمی‌اش بهره بگیرد. او حالا شاه مهره‌ای است در دستان پرویز مظلومی تا شاید به زودی خود را بر بام فوتبال آسیا هم ببیند. فرهاد با کوهی از انگیزه پیش می‌تازد. پسری که مجذوب سانترهای خلاقانه مجید نامجو در بازی ایران – الجزایر شد. مردی که محمد مایلی را در اوج سختگیری مجذوب خود کرد. از نسلی که با فوتبال گل کوچک خیابانی با آن تکنیک‌های ساختگی و فی‌البداهه دروازه‌های پیشرفت را به سوی خود گشود تا حتی هواداران ارتش سرخ هم از او به نیکی یاد کنند. این همان فرهاد ژنرال خیالی است که نه در حضیض بلکه در اوج کنار می‌رود.
آهای فرهاد مجیدی...

احتمال کنار گذاشتن پرسپولیس و استقلال از لیگ قهرمانان آسیا و تعطیلی لیگ برتر




به گزارش خبرگزاری فارس، عزیز محمدی در جلسه کمیته رسانه‌ای فدراسیون فوتبال گفت: تراز مالی باشگاه‌ها باید مشخص شود و دو باشگاه پرسپولیس و استقلال در صورتی که ثبت شرکت‌ها نشوند نمی‌توانند در لیگ قهرمانان آسیا به میدان بروند. در صورتی که این مشکل برطرف نشود احتمال کنار گذاشتن پرسپولیس و استقلال از لیگ قهرمانان آسیا وجود دارد.
رئیس سازمان لیگ تاکید کرد: باشگاه‌ها تا ۱۴ اکتبر ( ۲۲ مهر سال جاری) زمان دارند که مدارک خود را کامل کنند. باشگاه‌های سایپا، فولاد، راه‌آهن و ملوان، سایپا از نظر امکانات دارای اشکالاتی هستند و باشگاه‌های فجر سپاسی شیراز، داماش گیلان و مس سرچشمه باید مدارک کامل بازیکنان خود را به ما بدهند.
محمدی خاطرنشان کرد: باتوجه به اینکه اعلام شده ژمنابع دولتی نباید به فوتبال کمک مالی کنند این احتمال وجود دارد که لیگ برتر در نیم فصل دوم تعطیل شود چرا که باشگاه‌ها دچار مشکل خواهند شد.
وی گفت: در تاریخ ۵ مهر نامه‌ای به دفتر وزیر ورزش ارسال و در آن اعلام کردیم که ممکن است سهمیه ایران کم شود و همچنین دو باشگاه پرسپولیس و استقلال مشکل ثبت هیئت مدیره دارند. تا تاریخ ۱۱ دی فرصت داریم تا حرفه‌ای شویم و اگر این اتفاق نیفتد مشکلات زیادی به وجود خواهد آمد.

[t.sunami]

================================================== ==

ميداودي دويستمين گل ليگ يازدهم را زد




در هفته نهم لیگ برتر تعداد گل های به ثمر رسیده در لیگ یازدهم از عدد 200 گذشت و به 210 رسید. در این هفته 26 گل به ثمر رسید و میلاد میداودی در بازی ملوان و استقلال دویستمین گل این فصل را به ثمر رساند. جواد کاظمیان در هفته پنجم و در بازی پرسپولیس و نفت آبادان صدمین گل این فصل را به ثمر رسانده بود.


منبع:ورزش3

[Nasser_ZRE]

[Nasser_ZRE]

***عکسی جالب از میداوودی در تیم صنعت آب اهواز***





اواخر سال ۸۰ در اعتراض به سیاست باشگاه استقلال اهواز که اهمیتی به بازیکنان جوان بومی نمی داد، اعضای تیم نوجوانان استقلال که به رده سنی جوانان رسیده بودند همراه با مربی خود به باشگاه صنعت آب اهواز رفتند. تیمی تازه تاسیس که در همان سال اول حضورش بالاتر از تیم های جوانان فولاد خوزستان، استقلال اهواز و صنعت نفت آبادان قرار گرفت و شش بازیکن از جمله میلاد میداودی را تحویل تیم ملی جوانان ایران داد.
میداودی در آن سال آقای گل فوتبال جوانان خوزستان و ایران شد و بعنوان کاپیتان منتخب جوانان خوزستان به تیم ملی جوانان رفت که مجید جلالی را در آن مقطع همراه داشت. عنوان قهرمانی و آقای گل جام میلز هندوستان را کسب کرد و بعد از آن با گلزنی در رقابت های فوتبال جوانان آسیا که با مربیگری حمید علیدوستی همراه بود، چند تیم مطرح کشور خواهان وی شدند. استقلال اهواز اما تیمی بود که میداودی در زمستان سال ۸۲ ترجیح داد بار دیگر در آن توپ بزند و بازی های باقی مانده از سومین دوره لیگ برتر را با پیراهن استقلال به میدان برود.