تالار Milk Studios در هالیوود مکانی است برای شوهای هنری. برای همین وقتی مایکروسافت دعوتنامههایی ارسال کرد و خبر از برگزاری مراسمی در آنجا داد، تعداد زیادی علامت سؤال مجازی بالای سر مدعوین شکل گرفت: «هان؟ کجا؟ مایکروسافت در میلک استودیوز؟ شوخی نکن!» صبح موعود از راه رسید، خبرنگارها برای پوشش زنده بیرون صف کشیدند، هیچ فرش قرمزی هم در کار نبود.سوار بر مترو، سرها از پنجره بیرون!
40 دقیقه از جمع شدن مدعوین گذشته بود که درها باز شد و بیش از 100 خبرنگار وارد سالن شدند و روی صندلیهای خود نشستند. اتاق تاریک شد. تنها نوری که چشمهای خیره لایو-بلاگرها را روشن میکرد، نور مکبوک ایرها بود. البته کارمندان مایکروسافت از آوردن آیگجتهای خود منع شده بودند چون دستورالعملها واضح بود: «آوردن میوه قدغن، گلایه کردن قدغن!»
یک آهنگ پاپ با باس سنگین داشت پخش میشد تا اینکه بالاخره شِرِک... اوه ببخشید! تا اینکه بالاخره استیو بالمر بیرون آمد و با آن هیکل بزرگش صحنه را به تسخیر در آورد تا از ستاره اصلی مراسم رونمایی کند: تبلت سرفیس، اولین کامپیوتر شخصی که مایکروسافت در تاریخ خود، سر تا پایش را طراحی و تولید کرده.
همهمه و غوغا، رازداری و قشونکشی خبرنگارها؛ اینها چیزهایی بود که معمولاً از محصولات و مراسم اپل انتظار داشتیم، نه از مایکروسافت این غول نرمافزاری که صفحه آبی ارور در سیستم عاملش از خود کمپانی معروفتر بود. ولی ناگهان سرها به سوی دیگر چرخید چون نوری درخشیدن گرفته بود، سرفیس با آن بدنه منیزیومی باریکش و پایهای که بسیار هوشمندانه در پشت آن جاسازی شده بود، فریاد رهایی غول از چراغ جادو را سر میداد.
ولی سرفیس فقط یک قاب است، آنچه به راستی در آن مراسم انقلابی مینمود نه سرفیس، بلکه نرمافزاری بود که روی آن اجرا میشد. ویندوز 8 بزرگترین تغییر در تاریخ ویندوز است و آمده تا نوع ارتباط ما با رابط کاربری گرافیکی را که 3 دهه همراهمان بوده، دگرگون کند. ویندوز 8 (به همراه ویندوز فون 8) آمده تا شکستهای مایکروسافت در همه زمینهها از جمله تلفنهای هوشمند و تبلتها را به دست فراموشی بسپارد.
ویندوز 8 با آن طراحی نوگرا و با آن سادگی بیهمتا، آمده تا آیندهای را که مایکروسافت میرفت تا از دست بدهد، بر پایه یک مشخصه جدید به چنگ آورد؛ کمپانی کهنهکار دنیای پیسی که به رَویه "مهندسی" خود میبالید، اینبار "طراحی" را بالاتر از همه چیز در صدر اولویتها قرار داده. اما سؤال این است که شوالیهٔ رِدموند چطور در قلمرو طراحی به پا خواسته و چه کسانی در پشت پرده در این تغییر نقش داشتهاند؟
شما یک کلیک با خواندن داستان جذاب این تحول فاصله دارید. پس در این بهانهگیری جدید، با نارنجی همراه باشید.مایکروسافت در ویندوز 8 یک سری اصول طراحی را گِرد هم آورده که اکثر ما آن را با نام "مترو" میشناسیم. یک "زبانِ بصری" ساده و جذاب، خلاقانه و سرزنده که چکه چکه از میان انگشتهای طراحان ریخته و در محصولات کمپانی تراوش کرده؛ از آفیس بگیرید تا بینگ، از ویندوزفون بگیرید تا ایکس باکس. این پلتفرم مثل لباسی مشترک بر تن تمام سختافزارهای مایکروسافت پوشانده شده.
به خاطر اختلاف با یکی از شرکای اروپایی در دقیقه 90، شما اسم مترو را در محصولات مایکروسافت نخواهید دید. ولی این اصول طراحی قرار است به چیزی تجسم ببخشند که مایکروسافت آن را یک "تجربه اصیل دیجیتال" میخواند. آنچه محو شده نوار ابزارهای میزبان آیکونها، منوهای لغزشی و بازتابهای شیشهای مصنوعی است؛ در عوض، طراحان ویندوز 8 بر روی یک رابط کاربری بسیار مینیمال (سادهگرا) تأکید کردهاند که تخت و فاقد تزئینهای زائد است.
(در مرکز عکس: سَم مورو رهبر تیم "تجربه کاربری ویندوز")سَم مورو، مدیر تیم تجربه کاربری ویندوز، در باره طراحی جدید میگوید: «این سبک طراحی جدید فاقد هر نوع تزئینی است و متمرکز بر تایپوگرافی، رنگ و حرکت است. اینها عناصر بصری اصلی هستند.» و وقتی میگوییم تایپوگرافی، منظورمان تعریف کردن چیزها (اشیا و کارکردها) با استفاده از علائم و نشانههای تصویری.
با 1 میلیارد کاربر، رویکرد جدید مایکروسافت در رابطه با طراحی رابط کاربری میتواند باعث ایجاد تغییرات زیرساختی در زمینه درک کاربران از نرمافزارهای مختلف شود. و در اینجا، ریسک زیادی نهفته است. ویندوز از سالها قبل منبع اصلی درآمد مایکروسافت بوده؛ فقط در سال 2011، 336 میلیون کامپیوتر شخصی مبتنی بر ویندوز فروخته شد، یعنی 10 کامپیوتر در هر ثانیه؛ و بخش بزرگی از این مشتریان، شرکتها هستند که ذاتاً در مقابل تغییر مقاومت زیادی دارند.
ولی مایکروسافت چاره دیگری جز قمار کردن بر روی سبک جدید طراحیِ نرمافزارهای خود نداشت. برای اینکه اگر اپل فقط یک چیز را ثابت کرده باشد، آن تبدیل شدن "طراحی" به عنصری مهم برای کسب و کار در دنیای امروز فناوری است. آقای مورو درباره این تغییر بزرگ در سیستم عامل ویندوز میگوید: «وقتی شما 25 سال تاریخچه را پشت سر خود دارید، تغییر در طراحی بدل به بزرگترین چالش میشود. شما مسئول حفظ آن -تاریخچه- و در عین حال بهبودش میشوید و میدانید که هر چیزی را تغییر دهید، با آن نحوه کار با کامپیوترها را هم تغییر میدهید.»(کاشیهای زندهٔ محیط مترو، ایمیل، وضع آب و هوا، و سایر چیزها را سریع به روز رسانی
میکنند و شما بدون اینکه مجبور به رفتن به داخل اپلیکیشنها باشید، اطلاعات جزئی ولی
مؤثر را دریافت میکنید. با این حال مثل عکس بالا، محیط داخلی اپلیکیشنها هم در عین سادگی بسیار زیبا طراحی شده.)
لااقل از نظر بصری، ویندوز 8 سادهترین نسخه از سیستم عامل مایکروسافت به شمار میرود. تا قبل از این، سالهای سال طراحی نرمافزارهای کامپیوتری از یک فرمول واحد پیروی میکرد: رابط کاربری میبایست سطح روی میز (desktop) در دنیای واقعی را، در محیط مجازی کامپیوتر نمایندگی و شبیهسازی میکرد؛ اسناد متنی در پوشهها قرار میگرفتند و آیکونهای نمادین به عنوان معادلهای بصری، عملکردهای مختلف هر نرمافزار را نشان میدادند.
رابط کاربری گرافیکی (GUI با تلفظ گویی) در دهه 1980 توسط اپل عمومیت یافت و در ادامه، سیستم عاملهای بعد از ویندوز 1.0 و مکینتاش اول، در این زمینه بسیار بهبود یافتند و امروزه جادوهای بیشتری را پیش چشم ما خلق میکنند. اما آن چارچوب اصلی که رابط کاربری بر مبنا و در قالب آن شکل میگیرد، تا قبل از ویندوز 8 همان باقی مانده بود که در تمام این سالها بود.
و اینک، ویندوز 8 آمده تا آن چارچوب قدیمی را آتش زده، خاکستر خاطرهاش را به باد بسپارد. چهره جدید ویندوز، وامدار سبک نقاشیهای استاد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] است که نمونهای از آثار الهام گرفته شده از سبک وی را، در زیر میبینید:(نمای یک ساختمان، بر گرفته از سبک طراحی استاد پیِت موندریان)
کاشیهای رنگارنگ ویندوز 8، نو به نو اطلاعات جدید را به روز رسانی میکنند و با کلیک روی آنها، میتوانید وارد اپلیکیشنهایی نظیر اخبار، ایمیل یا اسناد شوید. با این اپلیکیشنهای مترویی، دیگر نیازی به نوار ابزارها یا پنجرههای دارای قاب نیست، بلکه یک تجربه تمام صفحه به مانیتور شما آورده میشود.
رابط کاربری جدید بسیار مینیمال است؛ تنها متشکل از تایپوگرافی ساده، آیکونهای اصلی، و انیمیشنهای نوبهای که آپدیتهای سریعی را به ارمغان میآورند و مثلاً به شما خبر از رسیدن یک ایمیل میدهند. حتی آن دکمه معروف استارت -که از ویندوز 95 با ما بود- نیز حذف گردیده. کاربران هنوز میتوانند به محیط سنتی دسکتاپ دسترسی داشته باشند ولی آن دیگر پیشفرض سیستم عامل نیست، بلکه خودش تبدیل به یک اپلیکیشن مجزا شده.
رابط مترو، یک خاستگاه اصیل و شریف دارد؛ مکتب باهاوس که چند روز قبل [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] را به شما تقدیم کردیم. مکتب باهاوس، در اصل جنبش مدرنیسم آلمان است که در دهههای 1920 و 1930 میلادی شکل گرفت. اصل مرکزی آن عبارت بود از اینکه "باید از متریالها طوری استفاده شود تا بتوانند طبیعت ذاتی خود را بیآلایش به ظهور برسانند". آقای مورو در این باره میگوید: «مکتب باهاوس این را میگوید: "کاستن از عناصر به منظور رسیدن به زیباترین فُرم (قالب) و کارکرد".» برای مثال، شبیه کردن ظاهر فلز به چوب، در این مکتب مساوی است با جنایت علیه بشریت!
استانداردها و اصول مکتب باهاوس، از آن سالهای دور تا کنون معماران و طراحان گرافیکی را به سوی کمال هدایت کردهاند. آرمانهای باهاوس، به وسیله اشیایی که روزانه مورد استفاده قرار میگیرند -صندلی، چراغدان، قوری چای- وارد زندگی روزمره شد و در دهه 1960، طراحی کاربردی و سودمند تابلوهای راهنما که امروزه در همهجای شهرها دیده میشوند، برگرفته از آن آرمانها تبدیل شد به روشی برای کمک به مسیریابی در خیابانها، بزرگراهها و پایانههای مسافربری.
شاید باور نکنید اما در حقیقت، جرقه خلق زبان تصویری و رابط کاربری مترو نیز با دیدن علامتهای مسیریابی در بزرگراهها و فرودگاهها زده شده. جف فونگ، طراح ارشد و مدیر تیم طراحی ویندوز فون که یکی از بنیانگذاران اصول و قواعد رابط مترو نیز هست، در بین منابع الهامبخش خود از ترمینال شماره 3 فرودگاه هیٍثرو نام میبرد (عکس زیر).آقای فونگ میگوید: «آن ساختار، آن نظم، آن سیستم چهارخانه- یک چیز خیلی بدیهی و سرراست در موردش وجود دارد. در اصل، قبل از اینکه به رابط کاربری جدید بگوییم مترو، میگفتیم ایرپورت (Airport).»[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
درست مثل طراحی باهاوس، با آن وفاداریاش نسبت به ماهیت هر متریال، مهمترین عنصر نوآورانه در مترو نیز دور شدنش از استعارهها و تشبیههای بصری است. یکی از میراثهای رابط کاربری گرافیکی یا GUI،است. قبل از اینکه مردم به کار با کامپیوترها عادت کنند، طراحان مجبور بودند اپلیکیشنهای روی صفحه نمایش را "شناختپذیر" طراحی کنند. مثلاً یک[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]دیجیتال میکشیدند تا کاربر متوجه شود که دفترچه تماسها کجا قرار دارد.فرمان دست بالمر نیست، پس دست کیست؟
در اصل، اسکیومورفیسم در دنیای کامپیوتر مساوی است با طراحی عناصر بصری (در محیط نرمافزارها) که مشابه با اشیاء واقعی در دنیای خارج باشند. این پدیده از همان قدیمها وارد تمام زوایای طراحی رابط کاربری نرمافزارهای اپل شد؛ تقویم دیجیتال دارای دوخت چرمی است و کتابخانه دیجیتال، دارای قفسههای چوبی.
آقای مورو میگوید: «ما فکر میکنیم چیزهایی مثل دوخت چرمی، فقط حواس پرت کن و بیاستفاده هستند.» گروه طراحی مایکروسافت معتقد است که حالا دیگر کاربران پیسی درک و بلوغ بالایی -نسبت به نسلهای قبل از خود- دارند و استفاده از استعارههای دنیای واقعی برای فهماندن کارکردهای نرمافزاری، اصلاً لزومی ندارد. به زبان سلیس باهاوسی، طراحان زین پس میتوانند بگذارند که هر پیکسل، فقط یک پیکسل باشد و نه استعارهای از اشیای دنیای واقعی.اینکه زمانی فرا برسد که مایکروسافت به اصول مکتب باهاوس استناد کند، از آن پیشامدهایی بود که هرگز کسی فکرش را هم نمیکرد. بر خلاف اپل که شخص استیو جابز هدایتگر سلیقه طراحی محصولات بود، در مایکروسافت این سلیقه از جانب یک فرد مشخص -مثلاً یک مدیر عامل وسواسی- پیش بُرده نمیشود.
جولی لارسون-گرین، نایب رئیس مدیریت برنامه در گروه ویندوز میگوید: «بر خلاف سایر کمپانیها که ممکن است یک نفر در رأس باشد، ما در مایکروسافت هیچ قیصری نداریم» و در مورد مترو اضافه میکند: «اینطور نیست که استیو [بالمر] دستور اجرایش را داده باشد.» یکی از کارمندان سابق مایکروسافت میگوید: «من فکر نمیکنم که استیو [بالمر] حتی بتوان کلمه "طراحی" را هِجی کند.»
بر خلاف استیو جابز که معروف به دخالت در تمام جزئیات مراسم معرفی محصول اپل بود، بالمر در هیچ یک از تمرینهای قبل از مراسم اصلی معرفی سرفیس در Milk Studios دخالت نکرد؛ نقش او فقط این بود که در روز اصلی روی صحنه حاضر شود. خب، اگر رئیس اجرایی کمپانی نسبت به طراحی وسواس ندارد، پس چه کسی باعث و بانی این تحولات است؟
در ماه مِی 2009، جولی لارسون-گرین 150 نفر از رهبران فکری مایکروسافت از گروههای مختلف (آفیس، فون، بینگ، ایکس باکس) را در سالن کنفرانس مقر مایکروسافت در رِدموند واشینگتن گرد هم آورد تا سوت آغاز ماراتون ویندوز 8 را به صدا در آورد.
آهنگ 2 Legit 2 Quit از مَک هَمِر در سالن پخش میشد و حضار تصاویرِ "از گذشته تا به حالِ" جودی فاستر را که از پی هم روی پرده نمایش پخش میشدند، تماشا میکردند. سَم مورو و دیگر طراح ارشد ویندوز آقای جنسن هریس میخواستند با پخش آن عکسها نشان دهند که از سال 1992 تا 2009، چقدر دنیا، آرایشها، لباسها و سایر چیزها تغییر کردهاند. سال 1992 زمانی بود که سکوت برهها روی پرده رفت، و البته سالی بود که اولین یادداشت درباره رابط کاربری جدید (GUI) در داخل مایکروسافت دست به دست میشد و همان نیز به ظهور ویندوز 95 انجامید.آن جلسه که با پاورپوینت برگزار میشد، یک نقطه عطف جدی داشت؛ مورو و هریس که خود را شریک قتل رابط قدیمی توصیف کردند، شروع نمودند به نمایش تصاویری از محصولات انقلابی سابق که محصولات جدید آنها را در دریا غرق کردهاند؛ دسته بازی پلی استیشن 2 توسط ریموت Wii جایگزین شد؛ صفحه خانگی یاهو توسط کادر جستجوی گوگل از میدان به در شد. و مایکروسافت نمیخواست صبر کند تا ویندوز عزیزش از راه دور مورد اصابت گلوله یک تک تیر انداز قرار بگیرد (کنایه از این که غافلگیر شود).
خانم لارسون-گرین میگوید: «انجام یک کار جدید ریسک است، ولی یک جا نشستن هم ریسک است. همیشه فرصت متفاوت فکر کردن وجود دارد.» استفاده خانم لارسون-گرین از شعار معروف اپل برای توصیف دشواری کار نوآوران را با نظریه «لغزش فرویدی» برای خودمان توجیه میکنیم. واقعیت این است که هشدار طراحان ارشد به سایر کارمندان مایکروسافت، خیلی هم دیر بود؛ مایکروسافت تبدیل به یک کمپانی تنآسای خوشگذران شده بود و داشت زیر فشار تلفنهای هوشمند، کتابخوانهای الکترونیکی و موزیک پلیرها لِه و لَوَرده میشد.
آن جلسه پاورپوینتی، شامل نمایش یک اسلاید از آیفون که با بلکبری مقایسه شده بود نیز میشد؛ ریم نماد واضحی از مشکلاتی بود که مایکروسافت هم در بخش سیستم عاملهای موبایل از آن رنج میبُرد، حال آنکه در سال 2007 سهمی 42 درصدی از آن داشت. امروزه پُست پیسی دارای اهمیت بسیاری است. آیپد به تنهایی درآمدی معادل کل درآمد مایکروسافت از ویندوز را دارد؛ فروش آیفون به تنهایی برابر با کل درآمد مایکروسافت است، یعنی رقم 74 میلیارد دلار در سال.
(اپلیکیشن اجتماعی جدید، شبکههای مختلف (فیسبوک، توییتر، و لینکدین) را در
یک پایگاه واحد جمع کرده که وضعیت به روزرسانی آنها را پیوسته نمایش میدهد.)
به آغوش کشیده شدن اصل مهم "طراحی" توسط مایکروسافت به این خاطر نبوده که بالمر مثل جابز به ناگاه عامل اصلی "زیبایی" را کشف کرده و مشغول وَر رفتن با سبکهای مختلف طراحی حروف شده باشد. بلکه عامل جلب توجه مایکروسافت به این مقوله را باید در این یافت که اپل با همه محدودیتهای موجود در پلتفرمش، نشان داده که "طراحی خوب" میتواند به طرز بیشرمانهای "سودآور" باشد.دو رویکرد متفاوت در زمینه طراحی نرمافزار: مایکروسافت و اپل
پی.جی هیو، رئیس بخش آفیس در کمپانی مایکروسافت میگوید: «ما [با ویندوز 8] ارزش طراحی خوب را تشخیص دادهایم و تصمیم گرفتهایم آن را در اولویت خیلی بالاتری قرار دهیم.» یکی از مدیران ارشد قبلی در مایکروسافت (که میخواهد ناشناس بماند) میگوید: «آنها دارند تأکید زیادی روی طراحی میکنند چون پول در آنجا خوابیده. چشم آنها خیره شده به حجم کمپانی اپل در بازار سرمایه.»
با این وجود، طراحان ویندوز 8 نمیتوانستند ریشههای ویندوز را نادیده بیانگارند و فدا کنند، به خصوص که زیر نظر مدیران ارشد کمپانی هم کار نمیکردند. به گفته منابعی از داخل مایکروسافت، بالمر برای تیم طراحی ویندوز 8 هیچ خط سیری در زمینه طراحی رابط کاربری جدید مشخص نکرده بود و فقط استیو سینوفسکی (رئیس بخش ویندوز) او را گام به گام از فرآیند پیشرفت مطلع میکرد. بالمر در طول این دوره، فقط دو بار با خانم لارسون-گرین ملاقات کرد و هرگز ملاقاتی با تیم طراحی نداشت.
اما حالا پس از یک تلاش سخت و طولانی، طراحان ارشد مایکروسافت زمین بازی وسیعتری را پیش روی خود میبینند. مورو اینک در 41 سالگی یک رهبر نسبتاً جوان برای تیم طراحی به حساب میآید. او میگوید که در سال 2006 به مایکروسافت پیوسته و به شوخی اضافه میکند که این اشاره به سال استخدامش: «یک کد داخلی است برای اینکه بگویم در مورد ویندوز ویستا گناهکار نیستم.»
مورو با کهنهسربازهایی مثل نایب رئیس بخش ویندوز فون، آقای جو بلفیوره که در سال 1990 به مایکروسافت آمد یک تیم را تشکیل داده تا برای طراحان مایکروسافت یک سنگر مستحکم به وجود بیاورند، مانعتراشیها را کم کنند و برای ایستادگی در مقابل خواستههای مدیریت ارشد، از جان مایه بگذارند.
کار این طراحان به مایکروسافت امکان داده تا یک گاز دیگر به سیب بیرقیب دره سیلیکون بزند. تحسینهای بلندی نصیب کمپانی شده، تحسینهایی که قبلاً حتی در حد زمزمه هم شنیده نمیشدند. گادی اَمیت که مؤسس شرکت طراحی NewDealDesign است میگوید: «به نظر من آنها جلوتر از همه هستند، دیگر دنبال اپل نمیدوند؛ در حقیقت باعث شدهاند اپل کهنه به نظر برسد و این در زمینه طراحی و رقابت این دو اَبَر غول، اتفاق غیرمنتظرهای است.»
اپل و مایکروسافت از قدیم در زمینه طراحی نرمافزار نقطه مقابل هم بودهاند. اگر فقط یک کمپانی را در زمینه اسکیومورفیسم بخواهیم مثال بزنیم، آن اپل است. در شرایطی که مایکروسافت سیستم عامل خود را صاف و مسطح کرده، اپل سیستم عاملهایش را مجللتر و سه بُعدی تر کرده. با همان گوشههای گرد معروف! اپل اخیراً یک ویژگی از iOS 6 را نشان داد؛ حذف کردن بلیتهای الکترونیکی با انیمیشنی که عملکرد دستگاه کاغذ خُرد کن را تداعی میکند. این مساوی است با اسکیومورفیسم.
در داخل اپل جنگی میان طرفداران اسکیومورفیسم و بدگویان این سبک شبیه سازی -دنیای خارج در سیستم عامل- در جریان است. اسکات فورستال که رئیس بخش iOS است طرفدار بزرگ رویکرد اسکیومورفیسم است و در مقابل، جانی آیو و دیگر کارمندان قرار دارند که آن را خوار میشمرند. یکی از کارمندان اسبق اپل میگوید: «شما میتوانید از روی میزان تجملی بودن رابط کاربری بگویید که هر محصول را چه کسی ساخته.»
یکی دیگر از طراحان ارشد رابط کاربری که از نزدیک با استیو جابز کار کرده میگوید که این سبک، مشخصاً از DNA او به اپل منتقل شده: «استیو خیلی روی آن تأکید داشت. ظاهر دوخت چرمی iCal مشخصاً از یکی از بافتهای داخل جت گلفاستریم او آمده و در رابطه با آن، کلی ایمیل داخلی بین طراحان اپل رد و بدل میشد که "آقا این خیلی بد است، وحشتناک است."»
بخش زیادی از انتقاداتی که از طراحی نرمافزاری محصولات اپل صورت میگیرد تبدیل به جریانهای عمومی نشده، «ایو بِحار» که یک طراح صنعتی است دلیل آن را اینگونه توضیح میدهد: «مردم فکر میکنند که هر کاری اپل میکند وحی مُنزل است. دختر کوچولوی من هرگز آن تشبیههای بصری GUI را ندیده و از رولودکس یا تقویم مادربزرگم که مال 50 سال پیش است استفاده نکرده. ولی مایکروسافت سرانجام این روند را بر هم زد.»
این طراح صنعتی میگوید که شگفت زده است از اینکه اپل، که به خاطر تعلق خاطر به رویکرد باهاوس در زمینه سختافزار و طراحی مصحولاتش شهرت دارد، میتواند چنین زرق و برقهایی را در نرمافزارهای خود تحمل کند. او میگوید: «این طراحیها ناخوشایند هستند زیرا ذاتاً مغشوشاند. قفسه کتاب دیجیتال، اصلاً مثل قفسه کتاب واقعی کار نمیکند. مسیر درست در این زمینه را مایکروسافت با طراحی بهتر، تمیزتر و کاربردیتر نشان داده.»حتی با این حال، به خصوص با در نظر گرفتن شرایط نامشخص تعهد مدیران ارشد مایکروسافت به رویکرد جدید، زود است که بخواهیم بگوییم مایکروسافت در زمینه طراحی یک صفحه جدید را ورق زده. لَن سندز، مدیر ارشد سابق در زمینه چشمانداز و استراتژی بلندمدت محصولات در مایکروسافت، که در سال 2010 از کمپانی رفت میگوید: «اگر ارزش و DNA طراحی از بالا به پایین گسترش نیافته باشد، آنها (تیم طراحی ویندوز) کار بسیار مشکلی در اشاعه آن رو به بالا خواهند داشت.»بعدش چه؟
لوییس دانزیگر که یک طراح گرافیک مستقل است و از سال 1995 با مایکروسافت همکاری دارد و بسیاری از طراحان ارشد آن را آموزش داده نیز در این زمینه تردیدهایی دارد: «مهندسان نرمافزار و مدیران محصول در مایکروسافت خیلی مواقع طراحی را مثل ماتیک لب در نظر میگیرند. یعنی چیزی که در آخر کار، روی سطح محصول کشیده میشود. و نه آن چیزی که در اصل باید باشد، یعنی وسیلهای برای ممکن ساختن کار با نرمافزار.»
برعکس، در اپل طراحی جزوی از فرهنگ کاری شده. یکی از طراحان ارشد که سابقه کار کردن در هر دو کمپانی را دارد، خاطره جالبی تعریف میکند؛ او یک بار به بازدید از واحد ارسال محصول اپل میرود و متوجه میشود که کارگران، چنان با دقت جعبهها را داخل "ماشین تحویل درب منزل" میچینند که تمام لوگوهای روی جعبهها در یک جهت هستند: «از آنها پرسیدم چرا و یکیشان توضیح داد که عاشق حالت چهره مردم است وقتی که با باز شدن درهای قسمت حمل بار، جعبههای مرتب چیده شده در کنار هم را میبینند.» این مدیر اسبق میگوید: «انجام این کار به خاطر دستور از بالا نبود. میدانم که این یک مثال ساده است، ولی منظورم این است که اینها فقط بچههای حمل و تحویل کالا -در اپل- هستند!»در سال 2010 بود که مورو و لارسون-گرین اولین نمونه از طراحی ویندوز 8 را که "پوکاهانتس" نام داشت مشاهده کردند و سفر به دنیای طراحی نوین آغاز شد. از آن موقع، رابط مترو راه خود را به محصولات مختلف و برنامههای کاربردی دیگر پیدا کرده. ایکس باکس کاشیهایی با خطاطی ساده و مدرن دارد. بینگ نیز تغییر یافته. وُرد و اکسل و پاورپوینت جدید را نیز با رابط جدید خواهید دید.
5 آبان روز بزرگی است. چون با عرضه ویندوز 8 مایکروسافت خواهد فهمید که آیا این شرط بندی بزرگ روی طراحی مینیمالیست جواب خواهد داد یا نه. این را هم در نظر بگیرید که بخش بزرگی از بازار هدف، شرکتهای خریدار محصولات مایکروسافت هستند که در مقابل تغییر، خیلی سفت و سختاند. اما جدای از اینکه ویندوز 8 محبوب دلها بشود یا نه، مورو و گروهش باعث یک دگرگونی بزرگ شدهاند. آنها تنه به تنه اپل زدهاند و در زمینه طراحی، برای اولین بار در تاریخ موجبات جلب احترام به سمت مایکروسافت را فراهم آوردهاند. چیزی شبیه معجزه!
و جالب اینجا است که با وجود تزریق ایدههایی نو و انجام تغییرات، هنوز زیر آن چهره جذاب و نوین رابط مترو، در دل ویندوز 8 عناصر آشنای گذشته چشمنوازی میکنند. محیط دسکتاپ، یعنی دنیای قدیمی مایکروسافت، فقط یک کلیک با شما فاصله دارد. اینترنت اکسپلورر در دو نسخه، دسکتاپ و مترو، ارائه خواهد شد. فرقی ندارد چقدر ویندوز 8 دل شما را ببرد یا خشمتان را برانگیزد، به هر حال چهره قدیمی ویندوز را در زیر این ماسک جدید خواهید داشت.
آقای مورو میگوید: «نمیدانم چه خواهد شد. ما هنوز حتی فکر کردن به آینده را هم شروع نکردهایم. فعلاً ساختن این چیز جدید برایمان کافی است. درست است که مردم تغییر را دوست ندارند ولی ما از روی اهمال کار نکردهایم. دلم نمیخواهد کسی ناامید یا عصبانی شود، این قلبم را به درد میآورد.»
پی.جی هیو میگوید: «ما مجبوریم تصمیم بگیریم که چه چیزی مهم هست و چه چیزی نیست، در غیر این صورت هرگز کار مهم به انجام نمیرسد. مهم نیست دیگران چه چیزی را مهم بدانند. مهم این است که وقتی ما تصمیم میگیریم که چه چیزی مهم است، ظرفیت بالایی هم برای پیش بردن آن داریم. ظرفیتی ذاتی برای طی این مسیر طولانی. و حالا به عنوان یک کمپانی، اهمیت و ارزش طراحی را تشخیص داده و آن را اولویت استراتژیک خود قرار دادهایم.»
با این حال مدیران داخلی به خوبی میدانند که مایکروسافت هنوز به یک کمپانی با تمرکز ذاتی بر روی طراحی محصول تبدیل نشده زیرا سالهای سال فرهنگ مهندسی در آن جاری بوده و سخت است که فقط ظرف 3 سال این تحول در DNA شرکت ثبت و ماندگار شود. استیو جابز یک نظر بسیار معروف دارد: «فکر نمیکنم تا وقتی که بالمر کمپانی را هدایت میکند، در مایکروسافت هیچ چیز تغییر کند.»
ولی طراحانی که حالا بُرش بیشتری در مایکروسافت دارند ثابت کردهاند که کمپانی آنقدر دمکراتیک هست که بتوان تغییر را نه از بالا به پایین، که از پایین به بالا به وجود آورد. و مدیری که یک چنین فضایی را به وجود آورده کیست؟ ناخدا بالمر! پس لااقل در دید منتقدین، این تغییرات شواهدی دال بر شروع انقلاب در مایکروسافت به شمار میآیند. و وقتی انقلابی در شرکتی به وجود میآید که 90٪ کامپیوترها از سیستم عامل آن استفاده میکنند، این یک معنا بیشتر ندارد؛ انقلابی برای همه کاربران کامپیوترهای شخصی در راه است.
narenji.ir