در كوله بار خاطره چيزي از اين تنها ببر
در كوچه هاي واپسين يادي از ان جانا ببر
شايد مرا از خاطره در قاب قسمت بنگري
اما نگو ياران چه شد انجا فقط وفا ببر
در غربت تنهايي ام ديگر مجال وصل نيست
اي شمع رخسار دلم امشب بيا يار را ببر
شعرم ز جان سر مي رسد تا بنگرد رخسار تو
موسيقي ام رنگ شب است بهر خدا نوا ببر