تیم ما پیراهنِ مارکدار نمیپوشد
بی سپانسر حال میدهد بازی
یک بازیِ تمیز
تمیز یعنی قشنگ
بیهوسِ گل زدن
خراب یعنی
ما که یک زمین بیشتر نداریم
بهترین دروازهبانت میشوم
بیخط، بینشان
خلاص
تیم ما پیراهنِ مارکدار نمیپوشد
بی سپانسر حال میدهد بازی
یک بازیِ تمیز
تمیز یعنی قشنگ
بیهوسِ گل زدن
خراب یعنی
ما که یک زمین بیشتر نداریم
بهترین دروازهبانت میشوم
بیخط، بینشان
خلاص
صبحدمی که برکنم، دیده به روشناییت
بر در آسمان زنم، حلقه ی آشناییت
توی نی شیرش فوت میکرد
یک زن پنجاه و دو ساله
هفت نوه داشت
موهای رنگ نکرده
یک خانهی تمیز و مرتب
شام شب را آماده کردهبود
میگفت دوست دارم
همیشه خیلی دوست داشتم
حبابها قشنگند
درد عشق از تندرسي خوشترست
ملک درویشی ز هستی خوشترست
تا سلسلهی ایوان بگسست مدائن را
در سلسله شد دجله، چون سلسله شد پیچان
گهگه به زبان اشک آواز ده ایوان را
تا بو که به گوش دل پاسخ شنوی ز ایوان
دندانهی هر قصری پندی دهدت نو نو
پند سر دندانه بشنو ز بن دندان
گوید که تو از خاکی، ما خاک توایم اکنون
گامی دو سه بر مانه و اشکی دو سه هم بفشان
نگه کرد و موری در آن غله دید
که سرگشته هر گوشه ای می دوید
ز رحمت بر او شب نیارست خفت
به مأوای خود بازش آورد و گفت
مروت نباشد که این مور ریش
پراگنده گردانم از جای خویش
درون پراگندگان جمع دار
که جمعیتت باشد از روزگار
Last edited by gazall; 16-09-2007 at 11:32.
راه عشق از روی عقل از بهر آن بس مشکلست
کان نه راه صورت و پایست کان راه دلست
بر بساط عاشقی از روی اخلاص و یقین
چون ببازی جان و تن مقصود آنگه حاصلست
زینهار از روی غفلت این سخن بازی مدان
زان که سر در باختن در عشق اول منزلست
فرق کن در راه معنی کار دل با کار گل
کاین که تو مشغول آنی ای پسر کار گلست
تا عهد تو در بستم،عهد همه بشكستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پيمانها
الا ای آهوی وحشی كجایی؟
مرا با توست چندین آشنایی
دو تنها و دو سرگردان , دو بی كس
دد و دامت كمین , از پیش و از پس
بیا تا حال یكدیگر بدانیم
مراد هم بجوییم ار توانیم
كه می بینم كه این دشت مشوش
چرا گاهی ندارد خرم و خوش
شو تورا به چه من را چه کار داری
-
من ز دست تو کدامین طرف جاری
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)