مطلب کوتاهی که مینویسم حاصل تجربه ی من از اتمام این بازیست. حاوی هیچ گونه اسپویلری نخواهد بود و در انجام بازی خللی ایجاد نمیکند و صرفا" جهت ابراز آنچه که از بازی به من منتقل شد خواهد بود ، پس این مطلب شخصی را به حساب نقد و یا ریویو نگذارید.
شهر لوس سانتوس و حومه اش بسیار وسیع است. بسیار بزرگتر از آن که فکرش را بکنید و جای جای آن را میتوان تجربه کرد. این بزرگی به حدیست که شاید برای انجام ماموریت در طرف دیگر نقشه ، راک استار را نفرین کنید. اما با این حال ، شاید نتوان توجیهی برای اینکه چرا از این وسعت استفاده نشده است پیدا کرد. برخی بخش های مهم موجود در نقشه ی بازی مثل 'زندان' و یا 'کمپ نظامی' که هر دو پتانسیل بالایی برای انجام ماموریت دارند به کل در این بازی استفاده ای ندارند. اینکه از حد اکثر پتانسیل موجود در یک محصول استفاده نشود، بالاترین ایراد آن محصول ساخته شده است.
فرصت های از دست رفته
اتومبیل ، هسته ی مرکزی ِ همیشگیاین اهمیت به قدری بالاست که سرعت یک اتومبیل از یک هلیکوپتر جنگی بیشتر است! اما با این حال ، دقت در جزییات اتومبیل ها ستودنیست. بعضی از اتومبیل ها شاید از روی اتومبیل های واقعی عینا" کپی نشده باشند اما چنان هنرمندانه طراحی شده اند که شما با یک نگاه میتوانید نسخه ی اصلی ِ آن را تشخیص دهید. تخریب پذیری مناسب اتومبیل ها ، کشیده شدن فرمان بر اثر ضربه به محور چرخ ها ، صدای سرد شدن ِ اتومبیل ، نور بالا و نور پایین ، بسته و باز شدن سقف کانورتیبل ها به حدی خوب انجام شده است که در بعضی موارد از بازی هایی که صرفا" با اتومبیل سر و کار دارید پیشی میگیرد. اما من فکر میکنم با تمام این اوصاف تعدد اتومبیل ها برای چنین وسعتی کمی محدود بود.
ماموریت های درجه سه ، سرگرم کننده اما ...در بازی ماموریتهایی فرعی تر از ماموریتهای فرعی وجود دارد که به واسطه ی عبور از محلی اصطلاحا" Trigger میشوند. این ماموریت ها ابتدا سرگرم کننده اند ولی بعد از مدتی به شدت تکراری میشوند و در این تکرار ، انگیزه ای نیز شما را Push نمیکند. رساندن یک نفر از یک نقطه ی شهر به نقطه ی دیگر ، وقتی تنها 80 دلار به شما جایزه داده میشود و یا گرفتن پول ِ دزدیده شده ی خانمی که تنها با گفتن ِ "You're such a gentleman" شما را بدرقه میکند نمیتواند انگیزه ای کافی برای انجام چنین ماموریت هایی فراهم آورد. البته در این میان شاید به استثناء هایی هم بربخورید و یا رساندن ِ یک مسافر بخاطر صحبت هایش دلپذیر باشد ، ولی در کل ، خالی از لطف است و به نظر من برای پر کردن ِ این همه "خالی بودن" ِ بازیست.
بازی با سرمایهوقتی ملکی خریداری میشود ، سوددهی ِ آن نسبت به هزینه ای که برایش پرداخت شده پایین است. غیر از گاراژ ها ، چندان فایده ای در دیگر املاک وجود ندارد. مثلا" یک Hanger هواپیما وجود دارد که میتواند توسط Trevor خریداری شود ، اما به نسبت قیمتی که دارد ، بازگشت سرمایه به قدری کند و با زحمت صورت میگیرد ( با بردن ِ بار توسط هواپیما بوسیله ی Trevor ) که عملا" پول ِ شما سوخت میشود. از طرفی استفاده از بورس تنها برای یک نفر از این سه نفر جای مانور دارد و میتواند بخاطر شرایطی که در بازی برایش فراهم میشود ، از بالا و پایین شدن ِ ارزش سهام بهره ببرد ، در صورتی که این کمی ناعادلانه است.
دیالوگ های شاهکارحرفی در این قسمت باقی نمیماند. من با یک سیاهپوست صحبت میکردم و واقعا" از یک دیالوگ طولانی که بین Lamar و Franklin صورت گرفته بود به وجد آمده بود. او میگفت من هر روز این کلمات را میشنوم ولی این ترکیب ِ کلمات و جملات در ساختار دیالوگ های راک استار ، کلام را چنان جذاب میکند که جایی برای صحبت باقی نمیگذارد. به شخصه در دیالوگ هایی که در خانواده ی مایکل رد و بدل میشد - چه در ایمیل و تکست ، چه در گفتگوی مستقیم - وضعیت ِ به فنا رفته ی یک خانواده را میدیدم که به زیبایی ، با تمام سختی ها ، بخاطر کمترین میزان ِ علاقه ، باز خانواده است. مایکل از همه با تجربه تر است ولی نمیتواند خوب از کلمات استفاده کند ، راحت نیست. فرانکلین اما از طرفی بخاطر محیطی که در آن بزرگ شده، قدرت کلامی بالاتری دارد. Trevor هم به عنوان یک سایکو ، هر چیزی میگوید ولی هر سه ی این شخصیت ها ، عالی هستند و این زمانی جذابتر میشود که میبینید شخصیت های غیر اصلی نیز به این خوبی پردازش شده اند ...
دزدی ها ، به آسانی ِ آب خوردن ... حتی بزرگترینشان!بله واقعا" شاید در بعضی دزدی ها حتی Mission Failed را هم ندیدم. در صورتی که در GTA IV کارم چنان سخت بود که به زدن ِ رمز منتهی میشد، شاید بزرگتر شده ام، درکم بالاتر رفته و یا تجربه ام بیشتر شده ولی آن موقع سخت بود. اما در اینجا نه ... حتی برای "دزدی ِ بزرگ" یا "The Big Score" ، هیچ خبری از استرس نبود. همه چیز آسان بود ... حتی تعقیب و گریز ها . همه چیز Smooth پیش میرفت. نگرانی وجود نداشت و آدرنالین از اینکه "الانه که بمیرم" ترشح نمیشد. به جرات میتوانم بگویم سخت ترین کار بازی Landing های چتر نجات و هواپیماها و هلیکوپتر ها بود. دزدی از یک کشتی سازمان نظامی خصوصی ، به راحتی آب خوردن بود ... تصورش را بکنید که اینکار چقدر میتوانست سخت باشد و در عین حال در این سختی ِ بالا ، هیجان را تجربه کرد. اما نشد ...
نکته ی بغرنج باز هم گرد ِ آسانی ِ بازی میچرخد. بازی به شما پیشنهاد میدهد که چه زمانی کاراکتر را سوئیچ کنید. هیجان ِ این مسئله در چیست ؟ بهتر نبود ندانیم که چه زمانی باید سوئیچ کنیم تا تجربه ی بهتری داشته باشیم ؟
نیش ِ آخر این نسل، بر تنه ی بهترین ِ این نسلبرای اینکه بدانید چه میگویم ، بازی را روی مانیتور انجام دهید و قبل از آن روی همان مانیتور ِ PCـتان یک بازی با کیفیت 1080p انجام داده باشید تا GTA V برایتان زهر شود. تراکم پیکسل ها در مانیتور 1080p که 27 اینچ است را نمیتوان با تلوزیون فول اچ دی 46 اینچ مقایسه کرد. مثل ِ رج ِ یکسان یک فرش بزرگ و یک فرش کوچک ... و اینجاست که متوجه میشوید در این تراکم بالا ، چه چیزهایی از دست رفته است و تنها مقصر ، نسلیست که با آن خداحافظی میکنیم.
سیستم ذخیره ی اتومبیل ها ، خوب یا بد ؟800 هزار دلار هزینه ی اتومبیلی کرده اید که 200 هزارتای دیگر برای تیونینگش پرداختید. با این اتومبیل به محلی میروید و از شما خواسته میشود با یک اتومبیل دیگر کاری انجام دهید. اتومبیل خریداری شده تان را دیگر نخواهید دید. 1 میلیون تومان از کفتان رفته است. خیلی ها بر این عقیده اند که نباید انتظار داشت وقتی اتومبیلی را در خیابان رها میکنیم ، به گاراژ بازگردد. ولی مگر این خواست ِ ما بوده است که از بازیباز خواسته میشود اتومبیل 1 میلیون دلاریش را رها کند و با یک وسیله ی دیگر ماموریت انجام دهد.
صداگذاری ِ استثناییوقتی Lamar به آن زیبایی حرف میزند ، چه انتظاری از سه هنر پیشه ی اصلی دارید... فکر میکنم انتخاب این صداپیشگان ، چقدر سخت است. چه شخصیت های جالبی باید باشند. من صداگذاری ِ Mass Effect را میپسندیدم. اما این .... دنیایی دیگر است!
یادآوری های دلنشینGrove Street و CJ شاید در راس ِ این یاد آوری ها باشد. آن کوچه ی بن بست ِ دایره ای! اما اشاره به حضور ِ یک فرد که در لیبرتی سیتی بوده و اروپایی ِ شرقی بوده و Went quiet شده است ، هم جالب است و خاطره ی نیکو بلیک را زنده میکند. البته یکی از دوستان ِ قدیمیمان هم که در IV بود (Packie McReary) هم به عنوان Crew Member حضور خواهد داشت.
همه ی این حرفها که از نگاه انتقادی به بازی زده شده بود نمیتواند زیبایی بازی را بگیرد. بازی برای من دلنشین بود ... اما میتوانست بهتر باشد. چون همانطور که گفتم ، بزرگترین ایرادش ، استفاده نکردن از پتانسیل یک شاهکار است.
اما ...