خوب بنده هم دو ایراد گرفتم از خود گفته و سخن....و در آخر از کپی پیست کردن اون خبر صادقانه تشکر کردم!!!!![]()
خوب بنده هم دو ایراد گرفتم از خود گفته و سخن....و در آخر از کپی پیست کردن اون خبر صادقانه تشکر کردم!!!!![]()
اشتباه بزرگ کمیته انضباطی/ ماده 151 کجای آییننامه 146 مادهای فیفاست!
معاون حقوقی اتحادیه فوتبال باشگاههای کشور گفت: آخرین آیین نامه انضباطی فیفا 146 ماده دارد حالا چطور کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال به ماده 151 استناد کرده است جای سوال دارد. احمدرضا براتی در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به این پرسش که "آیا مجموع اقدامات صورت گرفته و تصمیمات اتخاذ شده در راستای تکرار مسابقه ذوب آهن و مس ، صحیح و منطبق با قانون بوده است؟" گفت: به هرحال مقررات در این خصوص مجمل و ساکت است و ظاهراً فدراسیون جهانی فوتبال هم موضوع را به تصمیم گیرندگان داخلی محول نموده است.
وی ادامه داد: بر اساس ماده 30 آیین نامه انضباطی کمیته انضباطی مکلف بوده است که از نظر هیئت کارشناسان و کمیته مسابقات اطاعت نموده و براساس آن انشاء رای نماید. خوشبختانه هیئت کارشناسی مذکور، متشکل از خبرگان و پیشکسوتان توانمندی نظیر آقایان عزیز الله محمدی، بهروان ، تاج و نبی بوده که هریک در عرصه مدیریت و داوری صاحب اعتبار هستند بنابراین با توجه به سکوت آیین نامه و تجویز فیفا، این هیئت تصمیم بر تکرار مسابقه گرفته که مطمئنا این تصمیم متکی به دلایل و مدارکی بوده که هیئت را برای اتخاذ چنین تصمیمی قانع نموده است. قدر مسلم اینکه تکرار این مسابقه منع قانونی نداشته است و هیئت کارشناسی عمل خلاف قانونی را مرتکب نشده است.
این مشاور حقوقی در ادامه خاطرنشان کرد: اما در این میان و بیش از آنکه اصل رای صادره جلب توجه نماید، نحوه صدور حکم توسط کمیته انضباطی و انتشار آن موجب شگفتی و تاسف است. در متن رای صادره توسط کمیته انضباطی اشاره شده است که رای مذکور مستنداً به ماده 151 آیین نامه انضباطی فیفا صادر شده است! حال آنکه آخرین آیین نامه انضباطی مصوب فیفا ( 2009 ) فقط 146 ماده دارد! حال سوال این است آیا کمیته انضباطی اشراف کامل و لازم بر مقررات داخلی و بین المللی و موازین قضایی و دادرسی را دارد؟
احمدرضا براتی در ادامه گفتگو با خبرنگار مهر خاطرنشان کرد: از سوی دیگر با عنایت به بند 3 ماده 14 آیین نامه انضباطی فدراسیون فوتبال مشاهده می کنیم که آراء این کمیته صرفاً بعد از سپری شدن مهلت تجدیدنظرخواهی و پس از قطعیت یافتن قابل انتشار هستند. حال چگونه است که کمیته انضباطی با نقض مقررات فدراسیون، قبل از قطعیت یافتن حکم مذکور مبادرت به انتشار و اعلان عمومی آن کرده است؟
وی ادامه داد: متاسفانه این رویه خلاف قانون کمیته انضباطی است که تعداد زیادی از احکام را قبل از قطعیت یافتن، از طریق رسانه های عمومی یا سایت فدراسیون، منتشر می کند و نقض صریح آیین نامه است و هیچ دفاع قانونی برای این اقدام خلاف قانون وجود ندارد الا اینکه برخی در این کمیته بیش از حد معمول به رسانه و مصاحبه علاقه مند هستند؟
برای خاطرنشان کرد: بدیهی است که این اوضاع کمیته انضباطی موجبات مخدوش به نظر رسیدن تصمیمات و اقدامات سایر ارکان فدراسیون فوتبال را فراهم می نماید. امیدوارم که مدیران محترم فدراسیون فوتبال در راستای اعتلای فوتبال کشور، فکری هم به حال این بخش بسیار مهم و حیاتی فدراسیون کنند چرا که در صورت بررسی بیشتر متوجه خواهند شد که مشکلات موجود در رکن قضایی فدراسیون فوتبال منحصر به این دو موارد نیست.
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1221346
====================
افشاگري استاندار اصفهان: تاج گفت جوسازي عليه ذوبآهن به خاطر فشار برخي نهادها بود
استاندار اصفهان گفت: آقاي تاج به من گفت درباره جوي كه عليه باشگاه ذوبآهن به راه انداخته شد برخي فشارها از سوي نهادهايي وجود داشت.عليرضا ذاكر اصفهاني در خصوص اتفاقات رخ داده چند روز اخير پيرامون بازي ذوب آهن اصفهان و مس كرمان و حواشي پس از آن اظهار داشت: اميدوارم مشكلات و مسايل مربوط به ورزش تنها در همين حوزه و توسط نهادها و دستگاههاي مرتبط با ورزش حل و فصل شود و اين مباحث صرفا در سطح ورزش باقي بماند و ابعاد سياسي به خود نگيرد. استاندار اصفهان ضمن انتقاد از ورود غيرورزشيها به ورزش و با اشاره به اتفاقاتي كه در چند روز گذشته در خصوص باشگاه ذوب آهن اصفهان رخ داده، گفت: در جريان حوادث رخ داده مرتبط با بازي ذوب آهن و مس و پس از آن صحبتهايي مطرح شد و اظهارنظرهايي صورت گرفت كه چندان صحيح و منطقي نبود. استاندار و نمايندگان محترم استان كرمان نيز هرچند نظرشان محترم است ولي بنده معتقدم بسياري صحبتها نبايد مطرح ميشد و برخي اعمال فشارها نبايد صورت ميگرفت. ذاكر اصفهاني با اشاره به گفتوگوي تلفني با مهدي تاج نايب رئيس اول فدراسيون گفت: آقاي تاج به من گفت كه در ارتباط با صحبتهايي كه در خصوص مديرعامل باشگاه ذوب آهن اصفهان مطرح و جوي كه عليه اين باشگاه به راه انداخته شد برخي فشارها از سوي نهادهايي وجود داشت و ما هم مجبور شديم كنار بياييم. وي افزود: خواهش ميكنم اجازه دهيد موضوعاتي از اين دست كه مكانيزمهاي حل و فصل آن وجود دارد، توسط نهادهاي تصميمساز و تصميمگيرنده در ورزش و البته طبق انصاف و عدالت پيگيري شود. اگر صرفنظر از اين نهادها و دستگاههاي تصميمگيرنده در ورزش و هواداران كثير ورزش دوست، ديگران هم ورود كنند، به تدريج شاهد بدعتگذاري خواهيم بود كه در نهايت به نفع ورزش نيست. استاندار اصفهان به طوماري كه توسط هواداران ذوب آهن در حمايت از تيم فوتبال و مديرعامل باشگاهشان تهيه و امضا و به دفتر وي ارسال شده است اشاره كرد و گفت: روز گذشته هزاران نفر از هواداران ذوب آهن طوماري نوشته و به دفتر من فرستادند. آنها خواسته بودند كه مسئولين استاني اصفهان نيز همانند مسئولين ساير استانها از نمايندگان ورزش شهرشان حمايت كنند و اجازه ندهند حق باشگاه پرافتخاري چون ذوب آهن به راحتي تضييع شود. وي ادامه داد: بنده اين قول را به آنها ميدهم كه به طور همهجانبه از ذوب آهن حمايت خواهم كرد و در همين راستا و در خصوص اتفاقات باشگاه ذوب آهن نيز در روزهاي گذشته با آقاي تاج صحبت كردم و در چند روز آينده با ساير مسئولين ورزش كشور هم صحبت خواهم كرد. ذاكر اصفهاني ضمن تاكيد بر دور شدن از فضاي ملتهب كنوني در سطح ورزش كشور اظهار داشت: با وجود اينكه از راي كميته انضباطي در خصوص بازي ذوب آهن اصفهان و مس كرمان متاسفيم، اما از طرفهاي ماجرا ميخواهم كه بردباري به خرج داده و براي اجتناب از التهابهاي بيشتر، اجازه دهند مجامع حقوقي داخلي و فدراسيون به وظايف خود عمل كنند. وي گفت: نظر مجامع حقوقي داخلي بايد براي همه اصل باشد و بايد از آن تبعيت كرد. من باور دارم تيم فوتبال ذوب آهن كه تاكنون در داخل و خارج از كشور بسيار خوش درخشيده و افتخار آفرينيهاي آن را به عينه ديدهايم، چنانچه در نهايت قرار به تكرار اين بازي شد، تمام تلاش خود را براي پيروزي به كار خواهد بست و شايستگيهاي خود را به اثبات خواهد رساند.
http://90tv.ir/node/52959
چی میگی؟؟؟!!!![]()
شریفی اعلام کرده بود که این مغایرت شماره بند بدلیل تغییر کردن قوانین بوده ولی اصل بند حفظ شده و شمارش به 146 تغییر کرده .
همچنین داوران این بازی ،بخشی زاده 8 هفته و کمک هاش به ترتیب 4 و 2 هفته محروم شدند . به گفته جناب عنایت !
اگه 90 این هفته پخش بشه خیلی از مسایل روشن میشه .
سر مربی خالکوبی شده برای تیم ایرانی؟
مهر- سرپرست کمیته روابط بین الملل فدراسیون فوتبال فعالیتهای این کمیته در خصوص انتخاب سرمربی برای تیمهای ملی بزرگسالان، امید و جوانان فوتبال ایران را تشریح کرد و گفت: سرمربی این تیمها را من انتخاب نمی کنم.
عباس ترابیان ضمن بیان این مطلب در خصوص فعالیتهای کمیته روابط بین الملل برای انتخاب سرمربی تیمهای ملی فوتبال ایران گفت: نکتهای که در ابتدا باید عنوان کنم و مطرح کردن آنها اذهان عمومی را روشن می کند، این است که من سرمربی تیمهای ملی، امید و جوانان فوتبال ایران را انتخاب نمی کنم، چرا که نه صلاحیت این کار را دارم و نه اینکه از نظر فنی فدراسیون این اجازه را به من می دهد که برای تیم ملی سرمربی انتخاب کنم، خودم هم به این کار اعتقادی ندارم.
وی با طرح این موضوعات به تشریح فعالیتهای کمیته روابط بینالملل فدراسیون فوتبال برای انتخاب مربی واجد شرایط هدایت تیم ملی ایران پرداخت و گفت: کاری که من در کمیته روابط بین الملل انجام می دهم این است که شرایط مربیانی که از کانالهای صحیح و رسمی به فدراسیون فوتبال و کمیته معرفی می شوند را مورد مطالعه و بررسی قرار دهم و در نهایت گزینه واجد شرایط را به مسئولان فدراسیون معرفی کنم.
سرپرست کمیته روابط بین الملل فدراسیون فوتبال در ادامه افزود: ما برای اینکه این مطالعات جهت درستی داشته باشد و به بیراهه نرود، یک چارچوب کلی را برای انتخاب سرمربی تیم ملی تعریف کردهایم. این بدان معناست که سرمربی تیم ملی ایران باید چه شرایطی داشته باشد و تعریف ما از این شرایط چیست.
ترابیان برای انتخاب سرمربی تیمهای ملی، امید و جوانان فوتبال ایران سه اصل کلی را بیان کرد که کمیته روابط بین الملل آنها را در گزینش خود لحاظ می کند. این سه اصل شامل؛ موارد فنی، برند و شخصیت مربی و مسائل مالی است.
وی در ادامه این سه اصل را بصورت زیر تشریح کرد: ما مربی که برای هدایت تیم ملی معرفی شده و یا مدنظر داریم را ابتدا از نظر فنی مورد ارزیابی قرار می دهیم. بطور مثال اینکه مربی مدنظر از نظر باشگاهی و ملی چه سابقهای دارد، در کارنامه او چه افتخاراتی در این دو رده دیده می شود، کدام تیم ملی را در چه شرایط هدایت کرده است و... را مورد ارزیابی قرار می دهیم.
سرپرست کمیته روابط بین الملل فدراسیون فوتبال خاطرنشان کرد: ما حتی وقفههایی که یک مربی در کارش داشته است را مورد مطالعه قرار می دهیم. برای مثال آقای X که قرار است سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شود، چرا بین کارش در رده ملی و یا باشگاهی وقفه افتاده و علت این وقفه چه بوده است و ... .
بعد از بررسی همه جوانب می پردازیم به اینکه مربی مورد نظر چه نتایجی در بازیگری و مربیگری کسب کرده است، البته اولویت ما در این بخش کارنامه او در دوران مربیگری است و اینکه چقدر مربی مورد نظر در این بخش توفیق داشته است. ما همچنین موارد دیگر را نیز را مورد نظر قرار می دهیم که اگر بگویم از فردا گزینه سازی می شود و هر روز یک مربی را برای هدایت تیم ملی در نظر می گیرند!
ترابیان خاطر نشان کرد: بخش دیگری که برای انتخاب سرمربی به آن می پردازیم، برند و شخصیت آن مربی است. برای ما از اهمیت زیادی برخوردار است که سرمربی تیم ملی چه شخصیت و برندی دارد و جایگاهش در کشورش چگونه است. توجه مربی به مسائل اخلاقی یکی از مواردی که برای انتخاب مدنظر قرار می دهیم و آن مربی باید با فرهنگ و خلق و خوی ما بتواند خود را هماهنگ کند.
وی افزود: مثلا فلان مربی نامی که شاید خیلیها دوست داشته باشند، سرمربی تیم ملی ایران شوند، وقتی بدنش پر از خالکوبی است نمیتواند سرمربی تیم ملی جمهوری اسلامی ایران شود و الگوی خوبی برای بازیکنان ما باشد. همانطور که گفتم برند مربی برای ما خیلی مهم است و آدمی را برای هدایت تیم ملی انتخاب می کنیم که امتحان پس داده بوده و دنیا با نام آن مربی غریبه نباشد. در دنیا کم نیستند تیمهایی که مربیان شان باعث شدهاند نام آن تیمها مطرح شوند. حال تیم ایران که در آسیا دارای جایگاهی ویژه است باید مربی شناخته شدهای داشته باشد.
سرپرست کمیته روابط بین الملل فدراسیون فوتبال مسائل مالی را یکی از نکات مهم در عقد قرارداد با مربی آینده تیم ملی برشمرد و گفت: باید مربی را انتخاب کنیم که فدراسیون فوتبال امکان برآوردن خواستههای مالیاش را داشته باشد و توقعات او را برآورده کند. البته مربی آینده تیم ملی هم خواستههایی از ما دارد که تنها به مسائل مالی خلاصه نمیشود. اینکه چه امکاناتی برای او می توانیم تامین کنیم، یکی از نکات تعیین کننده است.
وی ادامه داد: داشتن کمپ تیمهای ملی، آکادمی پیشرفته فوتبال، هتل مناسب و ... یکی از برگهای برنده فدراسیون فوتبال برای استخدام مربی است. ما امکاناتی داریم که در مذاکرات با مربیان مختلف وقتی آنها را مطرح می کنیم، تمایل شان برای عقد قرارداد با فدراسیون فوتبال ایران بیشتر می شود. خوشبختانه امروز در کمپ تیمهای ملی امکاناتی هستند که شاید در بیشتر کشورهای اروپایی هم نمونه آن وجود نداشته باشد.
ترابیان تاکید کرد: تلاش ما براین است که مربی آینده تیم ملی با خود هفت تا دستیار به ایران نیاورد و به جای دستیاران مختلف خارجی از مربیان جوان ایرانی کنار خود استفاده کند. با این کار تعدادی جوان ایرانی هم کنار یک مربی بزرگ خارجی پرورش پیدا می کنند.
"اولویت فدراسیون فوتبال برای انتخاب سرمربی جهت کدامیک از تیمهای بزرگسالان، امید و جوانان است؟"، ما برای انتخاب سرمربی این سه تیم اولویت همزمان داریم و از آنجائیکه وقت نداریم با مربیان مختلف جهت هدایت این سه تیم در حال مذاکره هستیم. البته اگر بخواهم اولویت برای این سه تیم تعیین کنم، ابتدا تیم امید، بعد تیم بزرگسالان و در نهایت تیم جوانان خواهد بود.
وی با بیان اینکه احتمال دارد و ممکن است، سرمربی تیم ملی فوتبال بزرگسالان تا پیش از آغاز جام ملتهای آسیا معرفی شود، افزود: پس از آنکه سرمربی تیم ملی انتخاب شد و با او قرارداد امضا کردیم، از شما خبرنگاران دعوت می کنیم تا در هتل آکادمی فوتبال حضور پیدا کنند. در آن نشست ضمن معرفی سرمربی از خبرنگاران می خواهیم تا در نشست خبری با مربی تیم ملی فوتبال شرکت کنند.
پیشنهاد رشوه به یک داور ایرانی فوتبال + سند
این تنها یک نمونه از پشت پرده کثیف وقایعی است که گاهی اوقات در فوتبال کشورمان رخ داده و دل علاقمندان و کارشناسان منصف را به درد آورده است.
یکی از کارشناسان معروف داوری، در زمان فدراسیون فوتبال محمد دادکان به اتهام اشاعه فساد در فوتبال مدتی ممنوع الفعالیت شد و دیگر به او در امر داوری هیچ مسئولیتی اعم از نظارت و تدریس داوری سپرده نشده است.
در این نامه که به امضا محمد دادکان رئیس وقت فدراسیون فوتبال رسیده و نسخهای از آن نیز در اختیار سایت آتی نیوز قرار گرفته است، به پیشنهاد رشوه یک دستگاه سمند به داور مسابقه استقلال اهواز و سپاهان در جام حذفی سال ۸۳ نیز اشاره شده تا تیم داوری این دیدار را به سود استقلال اهواز که میزبان این دیدار بوده قضاوت کند.
این تنها یک نمونه از پشت پرده کثیف وقایعی است که گاهی اوقات در فوتبال کشورمان رخ داده و دل علاقمندان و کارشناسان منصف را به درد آورده است.
آيا علي دايي، «بهروز افخمي» فوتبال ايران است؟
رسول بهروش1 ) علي دايي و بهروز افخمي؛ دو نام از دو حوزه کاملاً متفاوت با خاستگاه هايي بيگانه که در نگاه اول، هيچ قرابتي غير از ايراني بودن بين آنها به چشم نمي خورد، اولي ستاره بين المللي، معتبر و سرشناس کشورمان در دنياي فوتبال است و دومي مردي از تبار سينما و البته تيره سياست! هدف اين مطلب اما، چند و چون در حال و احوال دو کاراکتر شهير، اما متفاوت ايراني نيست، بلکه دقت در شباهتهاي جادويي و ديده نشده کارنامه حرفه اي آنان است!
ماجرا اين است که دايي و افخمي شباهتهاي جالب توجه و جذابي با يکديگر دارند. گرايشات سياسي هر دوي آنها در يک طيف دسته بندي مي شود، هر دو روحيه اي اعتراضي و جاه طلبانه دارند که در رفتار و آثارشان به وضوح مشهود است و البته در مورد هر کدام از آنها، بارها شايعه اقامت طولاني مدت شان در خارج از کشور به سر زبانها افتاده هر چند که هرگز به حقيقت نپيوسته است.
با اين حال، آنچه مقصود ماست از اين هم يک قدم جلوتر مي رود و به همساني هاي شگفت انگيز موجود در کارنامه کارگرداني افخمي و کارنامه مربيگري دايي اشاره مي کند؛ جايي که به نظر مي رسد هر دوي آنها مهارت بي نظيري در قبول پروژه هاي نيمه تمام ديگران و به سر و سامان رساندن آنها دارند و البته هر دو معمولاً در عاقبت به خير کردن پروژه هايي که خودشان شروع کرده اند، ناموفقند!
2 ) بهروز افخمي در ميان سينمايي ها کاملاً به آنچه گفتيم مشهور است. بخشي از موفقيت آميزترين آثار او را فيلمهايي تشکيل مي دهند که ابتدا با کارگرداني ديگر آغاز شده بودند و البته تعدادي از پر سر و صداترين فيلم هايش هم آناني هستند که او آغازشان کرد، اما به دلايلي نتوانست آن را تمام کند. اگر افخمي توانست سريال «کوچک جنگلي» را از ناصر تقوايي بگيرد و تبديل به يکي از ماندگارترين آثار تاريخ تلويزيون ايران کند و باز اگر موفق شد فيلمهاي «روز فرشته» شهريار بحراني و «جهان پهلوان تختي» مرحوم علي حاتمي را از نيمه راه، از آن خود کرده و هر کدام را به صفحاتي به ياد ماندني از کتاب هنر هفتم در کشورمان تبديل کند، در عوض کارنامه او پر است از آثار ناتمام خودش که در بسياري از موارد به ديگران سپرده شد!
او در ماجراي ساختن فيلم «شوکران»، سه ماه وقفه را به تهيه کننده تحميل کرد، اما توانست خودش کار را تمام کند، با اين حال پروژه سينمايي «ته دنيا»ي او هنوز معلق است، از تدوين «سن پترزبورگ» راضي نبود و آن را جزو آثار خودش ندانست، «دست نوشته ها» را در ميانه هاي راه براي مهرزاد مينويي باقي گذاشت تا او تمامش کند و همين طور 40 درصد پاياني فيلمبرداري «عقرب» را هم به حسين فرحبخش سپرد و نام خودش را از تيتراژ کار درآورد! حتماً مي دانيد که همين حالا درگيريها بر سر «فرزند صبح» او هم ادامه دارد؛ فيلمي که از 14 سال قبل استارت خورد، اما شايد در نهايت بدون نام افخمي، آن را ببينيم!
3 ) و حالا علي دايي؛ مردي که دو هفته قبل از سرمربيگري پرسپوليس استعفا داد تا به تيم ديگري برود، اما زود پشيمان شد و برگشت، گرچه منتقدان آينده درخشاني در اين تيم براي او متصور نيستند! حکايت دايي هم کاملاً شبيه افخمي است. او اولين تجربه اش در دنياي سرمربيگري را با پذيرش هدايت تيم سايپا در اواسط ليگ ششم حرفه اي کليد زد و شگفت انگيز است که همان سال اول توانست تيم رها شده توسط ورنر لورانت را قهرمان ايران کند و اعتباري دوباره به دست بياورد.
طنز ماجرا اما همين است که وقتي قرار شد براي فصل بعد، خودش سايپا را بسازد، اين تيم با وجود بلعيدن ستاره هاي مشهور فوتبال ايران، با مشکلات فراواني روبرو شد و در پايان يک سال پر فراز و نشيب، به رتبه اي بهتر از يازدهمي دست نيافت! نامناسب و نيمه تمام رها شدن کارهاي دايي مربي به اينجا ختم نشد و او استعداد بي بديل خودش در اين مسير را، با فاجعه اي که روي نيمکت تيم ملي رقم زد، بار ديگر به همگان ثابت کرد! تيمي که کاملاً تحت اختيار وي بود و با ميل و اراده او چيده شد، در نهايت پس از 25 بازي تدارکاتي، نتايجي کابوس وار به دست آورد تا دايي، در حالي که فقط يک برد از 5 بازي مقدماتي جام جهاني به دست آورده بود اخراج شود و تيمش را به قطبي بسپارد!
علي دايي اما، 9 ماه بعد «افخمي وار» به فرياد يک پروژه ناتمام در فوتبال ايران رسيد و پرسپوليس کرانچار را در اوج شکوه و جذابيت، قهرمان جام حذفي کشور کرد و حالا، شگفت انگيزتر از همه اينکه پرسپوليسي که خودش بسته، در فصلي که خودش آن را آغاز کرده، همه رکوردهاي منفي تاريخ باشگاه را زده و بارها آقاي سرمربي را تا مرز کنار رفتن کشانده است؛ آنچه حتي يک بار عملي هم نشد، اما او را دوباره سر پروژه اش برگرداندند تا شايد در فرصتي ديگر، دوباره عطاي کار را به لقايش ببخشد و سراغ کار نيمه تمام يک مربي ديگر برود!
4 ) اگر فيلم خوب، فيلمي است که يک نفر آن را آغاز مي کند و بعد از کناره گيري اش، افخمي به پايانش مي رساند، لابد تيم خوب هم بايد تيمي باشد که استارتش را يک مربي ديگر مي زند، اما در نهايت به دايي سپرده مي شود! بهروز افخمي البته کارگردان چيره دستي است که با پروژه کم نظيري مثل «عروس» ثابت کرده خودش مي تواند کاري را شروع کرده و به نحو احسن به پايان برساند. علي دايي هم حالا حالاها فرصت دارد روي «فرضيه» ما خط بطلان بکشد، اما حقيقت اين است که خيلي از سينمايي ها و فوتبالي ها، معتقدند کاريزماي موجود در اين دو کاراکتر، ترجيحاً مناسب حال عاقبت به خير کردن همان پروژه هاي ناقص بقيه است!
خبرهای پشت پرده(!) حاکیست که این کارشناس محترم و بسیار پاک فوتبال کشورمون کسی نیست جز جناب نصیرزاده!!!!
مرثیه ای برای این پرسپولیس واستقلال یکبار مصرف
از بازار « کاپیتان » بخر !
1- وحيد هاشميان باوجود اختلاف سليقههايي ملام كه در گذشته با علي دايي داشت، تصميم گرفت براي نيمفصل آينده به پرسپوليس بپيوندد و پس از مدتها دوري از ميادين، براي سرخپوشان تهراني به ميدان برود. اولين حاشيه حضور وحيد در پرسپوليس اما، داستان احتمال جدي اعطاي بازوبند كاپيتاني قرمزها به او است؛ آنچه با توجه به وقايع اخير و نيز عطف نظر به سوابق بينالمللي و كاراكتر آرام هاشميان، با استقبال نسبي هواداران هم مواجه شده است. ترديدي نيست كه بازوبند مقدس پرسپوليس كه روح بازيكنان بزرگي در آن دميده شده، پس از ماهها تحمل نامهرباني، حالا ميتواند روي دستان بازيكن بزرگي مثل وحيد هاشميان آرام بگيرد، اما در اين ميانه نكتهاي هست كه نميتوان بيتفاوت از كنارش عبور كرد؛ واقعا چه بر سر پرسپوليس آمده كه حالا مجبور است از بازار نقلوانتقالات براي خودش «كاپيتان» بخرد؟ آيا اين ظلم بزرگي نيست كه در تيمي با اين قدمت و محبوبيت، بازيكني جديد از اولين لحظه ورودش به باشگاه بازوبند سرگروهي تيم را از آن خودش كند؟
2- ميگويند و درست هم ميگويند كه انتخاب كاپيتان در نقاط مختلف جهان مكانيزمهاي گوناگوني دارد. بعضي از تيمها سابقه بالاتر را ملاك قرار ميدهند و بعضي باشگاهها از روشهايي مثل رايگيري يا نظر مستقيم سرمربي استفاده ميكنند. با اين حال، مساله قابل بحث اين است كه اولا در ايران تاكنون سابقه بازيكنان براي كاپيتاني مهم بوده و گذشته از آن، در اغلب تيمهاي پرهوادار و ريشهدار جهان، كاپيتان ترجيحا بايد سمبلي از وفاداري به تيم باشد. در بارسلونا بزرگاني مثل ريوالدو و رونالدينيو هرگز كاپيتان اول نشدند و همين حالا ليونل مسي به عنوان بهترين بازيكن دنيا، بعد از پويول، ژاوي و والدز كاپيتان چهارم آبي و اناريهاست. همينطور در رئالمادريد ستارهاي مثل زينالدين زيدان نتوانست به اين افتخار دست پيدا كند و جالب اينكه در مقطعي پشت خط بازيكني در حد و اندازههاي گوتي باقي ماند. همه اينها يعني آنكه در باشگاههاي بزرگ با پايگاههاي وسيع و باورهاي عميق مردمي، لازم است سرگروه تيم ستارهاي محبوب و كهنهكار باشد كه قطعا پرسپوليس هم از اين قاعده مستثنا نيست. امروز به واسطه باز پس گرفته شدن كاپيتاني سرخپوشان از بازيكناني نظير شيث رضايي، عليرضا حقيقي و سپهر حيدري خوشحاليم و براي هاشميان در ماموريت جديدش آرزوي موفقيت ميكنيم. با اين حال نقدمان بر اوضاع و احوال كلانتري است كه از بزرگترين تيمهاي اين مملكت، مجموعههايي چنين تهي و بيهويت ساخته است. كجاست پرسپوليسي كه روزي در آن حتي احمدرضا عابدزاده هم كاپيتان نبود؟ 3- بيكاپيتان ماندن پرسپوليس و رسيدن بازوبند سرگروهي سرخابيها به جوانان نورس، ميتواند نمادي كاملا گويا از فقدان برنامهريزيهاي اصولي و بلندمدت در قطبهاي قديمي فوتبال ايران باشد. تغييرات پي در پي و بيحساب مديريتي و فني در اين تيمها و به كار گماردن مرداني در راس امور كه بعضا كمترين لياقتي براي تصدي اين پستها نداشتند، باعث شد صرفا نگاهها به پرسپوليس و استقلال، كوتاهمدت و به شدت منفعتگرايانه باشد و از آنها مثل ظروف «يكبار مصرف» استفاده شود. تندبادهاي تغييرات، چنان سهمگين شد كه فرصتي براي ساختارسازي و حفظ اندوختهها باقي نماند، تيمهاي پايه كه بايد بازيكن اصيل و پرورشيافته در مكتب باشگاه به تيم بزرگسالان تحويل ميدادند، در فقر و فاقه سوختند و سرمايهها به تاراج رفتند. اينچنين است كه حالا سرخابيها با همه عظمتشان در تمناي چند بازيكن قديمي و بااصالت ميسوزند و ناچارند بازوبند كاپيتانيشان را به حراج بگذارند. اگر هم نتيجه فرآيند معكوس زندگي پرسپوليس و استقلال را ميخواهيد، به قطبهاي صنعتي شهرستاني نگاه كنيد كه در سايه ثبات و آرامش مديريتي و اقتصادي، سالهاست هم تيمهاي پايهشان را در سعادت نگه داشتهاند و هم با حفظ بازيكنان قديميشان، هميشه مشترياني واجد صلاحيت براي بازوبند كاپيتاني در اختيار دارند. كاپيتاني قاسم حداديفر و مهدي رجبزاده در ذوبآهن يا محرم نويدكيا و هادي عقيلي در سپاهان بايد مثالهاي خوبي باشد، بهخصوص كه اين آخري بازيكن تيمهاي پايه پرسپوليس هم بوده و چهبسا ميتوانست با وجود اندكي درايت در اين باشگاه، حالا سرگروه سرخپوشان باشد! 4- علي كريمي ديروز توسط باشگاه الاهلي امارات براي بازي دوستانه مقابل ميلان ايتاليا به دوبي فرا خوانده شد. ستارهاي كه امروز مورد تجليل اعراب قرار ميگيرد، بازيكني پرسپوليسي است كه اكنون ميتوانست بازوبند به هاشميان رسيده را از آن خود كند، اما افسوس كه نوسانات نامعقول و مديريتي اين سالهاي پرسپوليس باعث شد در زمان يك مدير از اين تيم رانده و در زمان مديري ديگر روي سكوها «هو» شود!
منبع روزنامه گل
سال 83 كه ميشه زمان دادكان و رييس كميته داوران ، قياسي (يا غياثي) بود!!
پس چرا توي نامه نوشته منوچهر نظري؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)