تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1547 از 2734 اولاول ... 547104714471497153715431544154515461547154815491550155115571597164720472547 ... آخرآخر
نمايش نتايج 15,461 به 15,470 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #15461
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    نصاب حسن در حد کمال است
    زکاتم ده که مسکین و فقیرم

    چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی
    به سیب بوستان و شهد و شیرم

    چنان پر شد فضای سینه از دوست
    که فکر خویش گم شد از ضمیرم

  2. #15462
    اگه نباشه جاش خالی می مونه gazall's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    419

    پيش فرض

    من كه ز پا نشسته ام
    مرغك پر شكسته ام
    زود بيا كه خسته ام
    زين همه خسته تر مكن

  3. #15463
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    نکو بزمی ست عالم، لیک ساقی جام غم دارد
    خوش آن مهمان که خورد از دست او پیمانه ای کمتر

    کسی عاشق شود کز آتش سوزان نپرهیزد
    به راه عشق نتوان بودن از پروانه ای کمتر

    چه غم در باغ گر باد خزانی بی پناهم کرد
    که مشتی خار وخس، یعنی پریشان لانه ای، کمتر

  4. #15464
    اگه نباشه جاش خالی می مونه gazall's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    419

    پيش فرض

    روز جدايي ات مرا يك نگه تو ميكشد
    وقت وداع كردنت
    بر رخ من نظر مكن
    ديده به در نهاده ام
    تا شنوم صداي تو
    حلقه به در بزن مرا
    عاشق در به در مكن

  5. #15465
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    ناله ای کن عاشقانه درد محرومی بگو
    پارسی گو ساعتی و ساعتی رومی بگو

    خواه رومی خواه تازی من نخواهم غیر تو
    از جمال و از کمال و لطف مخدومی بگو

    هم بسوزی هم بسازی هم بتابی در جهان
    آفتابی ماهتابی آتشی مومی بگو

    گر کسی گوید که آتش سرد شد باور مکن
    تو چه دودی و چه عودی حی قیومی بگو

    ای دل پران من تا کی از این ویران تن
    گر تو بازی برپر آن جا ور تو خود بومی بگو

  6. #15466
    اگه نباشه جاش خالی می مونه gazall's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    419

    پيش فرض

    وداع توفان مي آفريند
    اگر فرياد رعد را در توفان نمي شنوي
    باران هنگام طوفان را كه ميبيني
    آري باران اشك بي طاقتم را كه مي نگري

  7. #15467
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    یاد آن جمعه ی خلوت از جنس بوسه افتادم
    همان جمعه
    که آوازی سپید از آسمان بارید
    می ترسم ، ستاره ی سبز من
    از آدم برفی های عریان
    که به نگاه معطر ما
    حسودی می کنند
    از سایه های بی پروا
    حتی از پررنگی چای
    و بی رنگی برف و ترانه
    صدای گریه ی جوجه ای می آید
    که رؤیای سه شنبه را
    روی برف ها پیدا نمی کند
    ساعتم قارقار می کند
    کلاغ روی آنتن خانه ی همسایه
    تیک تاک سر می دهد
    می ترسم
    دیگر نگو چرا

  8. #15468
    اگه نباشه جاش خالی می مونه gazall's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    419

    پيش فرض

    آن لب خندان كه شب هاي غم و صبح نشاط
    بوسه مي زد همچو گل بر روي ما يادش به خير
    با همه بيگانه ماندم تا كه از من دل بريد
    صحبت آن دلنواز آشنا يادش به خير

  9. #15469
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    رهایم کردی و رهایت نکردم!
    گفتم حرف ِ دل یکی ستّ
    هفتصدمین پادشاه راهم اگر به خواب ببینی،
    کنار ِ کوچه ی بغض و بیداری
    منتظرت خواهم ماند!
    چشمهایم را بر پوزخند ِ این آن بستم
    و چهره ی تو را دیدم!
    گوشهایم را بر زخم زبان این آن بستم
    و صدای تو را شنیدم!
    دلم روشن بود که یک روز،
    از زوایای گریه هایم ظهور می کنی!
    حالا هم،
    از دیدن ِ این دو سه موی سفید آینه تعجب نمی کنم!
    فقط کمی نگران می شوم!
    می ترسم روزی در آینه،
    تنها دو سه موی سیاه منتظرم باشند
    و تو از غربت ِ بغض و بوسه برنگشته باشی!
    تنها از همین می ترسم ...

  10. #15470
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    ما عشق را،
    که در لفافه ی اعصار مرده بود،
    در بوسه های موج، بساحل،
    شنیده ایم.
    ای سر به مُهر،
    ـ ای عشق ابتدائی اشراق ـ
    ای مُحطاط:
    ما را به سوی شرق،
    ـ ما را چراغ راه بسوی امید باش ـ .

    در تنگنای شبی،
    که کودکیم میمیرد،
    آغوش لخت توام،
    بستر نجیب.
    دستان گرم توام،
    چوب سِحر بود!.

    آئین خالص اشراق را مگر،
    در تیره ی مُغاک تفارق،
    فکنده اند؟

    در این تلاطم انبوه سینه ها،
    ـ در این تفاصُل و توصیل ـ
    ما را به عشق فرا خوان،
    و با شوق آشتی،
    رنگ کدورت غربی را،
    از شیشه های عینک من بزدای،
    ای عشق،
    ای در تفاصُل و توصیل غرب،گم!.
    ...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •