اي سيه چشمان نهال عمرتان سر سبز باد
نازم آن صورتگري كز گل شما را آفريد
امضا نو مبارک آقا جلال.
خیلی فلسفیه,آخه من چیزی ازش نفهمیدم.
اي سيه چشمان نهال عمرتان سر سبز باد
نازم آن صورتگري كز گل شما را آفريد
امضا نو مبارک آقا جلال.
خیلی فلسفیه,آخه من چیزی ازش نفهمیدم.
داروی مشتاق چیست زهر ز دست نگار
مرهم عشاق چیست زخم ز بازوی دوست
دوست به هندوی خود گر بپذیرد مرا
گوش من و تا به حشر حلقه هندوی دوست
گر متفرق شود خاک من اندر جهان
باد نیارد ربود گرد من از کوی دوست
سلام. ممنون. کجاش فلسفیه؟![]()
تا به كام دل ببينمت
بگذار از اشك سرخ
گذرگاهت را چراغان كنم
آه كه نمي داني
سفرت روح مرا به دو نيم مي كند
و شگفتا كه زيستن با نيمي از روح تن را مي فرسايد
آقا جلال گفتم خیلی فلسفی شدی خودت جواب خودتو میدی!!!!
Last edited by gazall; 10-09-2007 at 18:46.
در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود
در زمین با ماه و پروین، آسمانی داشتم
درد بیعشقی ز جانم برده طاقت
ورنه من داشتم آرام تا آرام جانی داشتم
بلبل طبعم کنون باشد ز تنهایی خموش
نغمهها بودی مرا تا همزبانی داشتم
یه لحظه جوگیر شدییییییم!
من چه كنم
تو پرواز ميكني و من پايم به زمين بسته است
اي پرنده
دست خدا به همراهت
اما نمي داني
كه بي تو به جاي خون
اشك در رگهايم جاريست
از خود تهي شده ام
نمي دانم تا بازگردي
مرا خواهي ديد
دیدم صنمی سرو قدی ، روی چو ماهی
الهی تو گواهی خدایا تو پناهی
افکنده به رخسار چو مه زلف سیاهی
الهی تو گواهی خدایا توپناهی ...
يار رفت و عمر رفت و جمع ما پاشيده شد
راستي خوش عشرتي بود اي خدا يادش به خير
مي رسد روزي كه از من هم نماند غير ياد
آن زمان بر تربتم گويي كه ها يادش به خير
آقا جلال آواترو هم که عوض کردی
Last edited by gazall; 10-09-2007 at 19:01.
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
من كه ز پا نشسته ام
مرغك پر شكسته ام
زود بيا كه خسته ام
زين همه خسته تر مكن
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)