بیا ای ساقی میخانه عشق دمی مستم کن از پیمانه عشق
عطا کن جامی از محبای شوقت که هر عاقل شود دیوانه عشق
بیا ای ساقی میخانه عشق دمی مستم کن از پیمانه عشق
عطا کن جامی از محبای شوقت که هر عاقل شود دیوانه عشق
در عمق قلبم آتشى است
قلبى سوزان.
در عمق قلبم آرزويى است براى آغاز.
من در احساساتم ميميرم.
دنياي من در خيال است.
من در روياهايم زندگي مي كنم بلى در روياهايم . . .
تو در قلب من هستى
تو در وجود منى
هر جا كه بروم
جلوه گرش خواهم بود و خواهم كرد.
دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو
بازپرسید خدا را که به پروانه کیست
فکر اینو یه بار دیگه هم گفتم!!lol
تا بر گذشته مينگرم عشق خويش را
چون آفتاب گمشده مي آورم به ياد
مي نالم از دلي كه به خون غرقه گشته است
اين شعر غير رنجش يارم به من چه داد
اين درد را چگونه توانم نهان كنم
آندم كه قلبم از تو بسختي رميده است
اين شعر ها كه روح ترا رنج داده است
فريادهاي يك دل محنت كشيده است
تو که تازه رسیدی از گرد راه
تو که تازه به دل ما رسیدی
تو چه جوری مارو دیوونه دیدی
تو چه جور نقشه برامون کشیدی
عمریه که عاشق خدایی این دل ما
آخر خط و باز فدایی این دل ما
تو یکی بیا و از پشت دیگه خنجرش نزن
ذولفقار عشقت و تو یکی بر سرش نزن
دل مارو تو دیگه در به در این در و اون درش نکن
گل ما رو به خزونه تو با عشقت دیگه پرپرش نکن
بیچاره خوش باور و ساده و پاک دل ما
واسه یه ذره وفا عمری هلاک دل ما
بیا با ما تو یکی از ته دل یار بشو
راستی راستی بیا با ما عمری گرفتار بشو
ولي آن دم كه ز اندوهان روان زندگي تار است
ولي آن دم كه نيكي و بدي را گاه پيكاراست
فرو رفتن به كام مرگ شيرين است
تمام روز های زندگی زیباست
اما برای من که در گرداب غم خشم و
گناه بی کسی غرقم
چه تاریک است
مسیحا همدمی میخواهم
........
مجوييدم نسب
فرزند رنج و كار
گريزان چون شهاب از شب
چو صبح آماده ديدار
مبارك باد آن جامه كه اندر رزم پوشندش
گوارا باد آن باده كه اندر فتح نوشندش
...
شهريست پر كرشمه خوبان ز شش جهت......چيزيم نيست ور نه خريدار هر ششم
...
سلام دوستان.
ماه اگـر در شبکلاه زر زری زیباتر است
ماه عالمتاب من در روسری زیباتر است
گر چه زیبا می زند پیدا شدن بر مـوی او
گم شدن در آن شب نیلوفری زیبا تر است
عشق را در گنجه ًسبز قدیمی دیده ام
چشمش از نار و ترنج کودری زیباتر است
سلام
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)