اول بازی ؟؟
اونجا اموزشی هست !
برو به سمتش و شیفت رو بزن که جاخالی بده !
اول بازی ؟؟
اونجا اموزشی هست !
برو به سمتش و شیفت رو بزن که جاخالی بده !
جا خالی که زیاد میدم ولی مگه از چند نفر میشه جاخالی داد بعدم این وقتی بزننش دیگه کنترلی روش نداری فقط میخوره تا دست از سرش بر دارند که مشکل بزرگیه
زده به سرم دی ال سی اول رو رو نایتمیر برم![]()
اپیزود 5: کلیکربخش 1: زندگی شبانه در بریت فالآن چه گذشت: تنها نکته مهمش اینه که در مورد کلیکر توش میگه.در قسمت قبل گفتیم که نایتنگل روی آلن اسحله می کشد و در این قسمت می بینیم که او آلن و بری را به بازداشتگاه برده. آلن ازخواب بیدار می شود و ناگهان سینتیا ویور را می بیند که می گوید:سینتیا ویور: من دارمش." یه نفر براش میاد وقتی زمانش برسه" توماس اینو گفت. اون نوشتش. این کارمنه که امن نگهش دارم، امن توی نور.همیشه توی نور.بعد آلن از بالا ی تخت پایین می آید و می گوید : تمام برگه هارو مامور اف بی ای برده بود.بعد می گوید : من باید سینتیا ویور رو ببینم، اون کسیه که تو آهنگ بود. بانوی روشنایی.بعد از آن صدای جروبحث سارا شریف و نایتنگل می آید( نایتنگل می خواهد آلن را ببرد اما سارا مخالفت می کند و می گوید: تو حتی ازش بازجویی نکردی؟!!! )آن دو به دم سلول آلن و بری می آیند. و باز جر وبحثشان ادامه دارد:( نایتنگل به سارا می گه که برگه های آلن رو خونده و می گه که داستان جالبیه)سارا:مامور نایتنگل من باید با مافوق شما صحبت کنم.نایتنگل:الان امکانش نیست....ناگهان برق قطع و وصل شده و آلن احساس سردرد می کند و به زمین می افتد(در ذهن خود آلیس را می بیند که پیرزن(جگر) دارد او را به زیر آب می کشد!!!)سارا در سلول را باز کرده و به آلن کمک می کند اما نایتنگل مخالفت کرده و می گوید که همه ی این کار های آلن نقشه است. اما سارا می گوید(خطاب به آلن): من به تو اعتماد دارم. وقتی که نایتنگل این را می شنود به رو آلن اسلحه کشیده و به آلن می گوید که: برو داخل سلولت استفن کینگ تنها راهی که تو تو این سلول هستی اینه که بعد از مرگ من.... (زود منصرف شده و اسلحه را پایین می آورد) و از جیب خود یکی از برگه هارا بیرون می آورد(همانی که مرگ خودش داخلش بود) تا آن را بار دیگر بخواند ولی تر همین حال تاریکی او را باخود می برد و نیز برق ایستگاه را قطع می کند.سارا، آلن و بری را آزاد می کند و برق اضطراری را به کار می اندازد. آلن به او می گوید که: برای حل تمام این مشکلات باید بریم پیش سینتیا ویور تو می دونی اون کجاست؟ سارا جواب می دهد که: اون تو محل قدیمی نیروگاه زندگی می کنه. ولی برای این که بریم اونجا باید با هلیکوپتر بریم تا سریع برسیم ولی اول باید کلید هلیکوپتر رو پیدا کنیم. به بری نیز می گوید که: تو این جا بمون و به افرادی که توی اون لیستن زنگ بزن و بگو که یه پیغام از طرف من داری"نایت اسپرینگس(شب های بهاری)" به این افراد باید هشدار بدی!!!! وقتی هلیکوپتر رو پیدا کردیم میایم دنبالت.سپس آلن و سارا به خانه ای ( نمی دونم کجا بود) که کلید آن جا بود می روند و در راه نیز با شبه زامبی ها می جنگند خلاصه به هر ترتیبی که شده به آن جا می رسند اما ناگهان بری را می بینند که دارد به سمت آن ها می آید و از دست گردباد تاریکی فرار می کند اما رهش بسته شده و مجبور می شود به داخل یکی از خانه ها برود.بعد از این که آلن و سارا کلید را گرفتن کمی جلوتر به سمت هلیکوپتر بری را پیدا می کنند که با یک فلیرگان دارد با تاریکی مبارزه می کند بعد از آن سه نفری به هلیکوپتر می رسند و سارا و بری می روند که هلیکوپتر را روشن کنند و آلن نیز باید آن ها را پوشش دهد در همین حال صدای جگر می آید که می گوید: تو هیچ وقت اون (آلیس) رو نجات نمیدی!!! به هر حال هر سه با هلی کوپتر به سمت مکانی که سینتیا زندگی می کند می روند.نتیجه: چیز خاصی ندارد.
یه چیزی رو دقت کردین که این مامور نایتنگل همش سعی درگرفتن آلن ومتهم کردنش داره.اصلا معلوم نیست به چی متهمش میکنه.
حتی یکی دو دفعه هم به طرفش شلیک کرده درحالی که هنوزچیزی ثابت نشده واتفاقی از دیدپلیس نیفتاده،عجیب نیست؟فکر کنم به اسم دیگه ای هم چند جا اونو صدا میزنه
نه فقط نایتنگل بلکه دکتر هارتمن هم این جوری بود و اگه دقت کنی
آخر بازیمحتوای مخفی: !!
re : ALI&SOAP
ممنون دوست عزيز بابت ترجمه و توضيحاتتون ميگم حالا كه داره تموم ميشه اگه بشه يجا توي يه پست يا بصورت فايل آپلودي بذاريدش واقعا لطف كرديد![]()
جدا ازبحث بالا منظورم این بود که مثل اینکه آلن رو ازقبل میشناخته وبه خاظراتفاقی ازقبل یک مظنون جدی به شمار میرفته(حتی شایدیک متهم)
ای بابا یه چند جمله دیگه میخوام تو اسپویلر بنویسم هر چقدر می نویسم نشون نمیده چیکار کنم؟
Last edited by undercover; 27-03-2012 at 11:53.
دوست عزیر متاسفانه چون از دیال آپ استفاده می کنم امکان آپلود ندارم ولی وقتی داستان به طور کامل تمام شده ، همه ی داستان با خلاصه اش رو تو یه پست میذارم تا یه نفر برای همه pdf و آپلود کنه![]()
Last edited by ALI&SOAP; 27-03-2012 at 12:05.
اینجور که من فهمیدم داستانی که الن نوشته بود باعث یه اتفاق های بدی برای طرف شده بود و برا همین الن رو مقصر همه چی میدونست و میخواست بکشدش
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)