...
حق با عمویش بود؛ دلتنگی برای گذشته مثل عشقبازی با زنی مرده بود. خیر و برکت نداشت.
...
گلی ترقی، عادتهای غریب آقای «الف» در غربت
...
حق با عمویش بود؛ دلتنگی برای گذشته مثل عشقبازی با زنی مرده بود. خیر و برکت نداشت.
...
گلی ترقی، عادتهای غریب آقای «الف» در غربت
تنها چیزی که از من دلجویی می کرد امید نیستی پس از مرگ بود
_فکر زندگی دوباره مرا می ترسانید_
من هنوز به این دنیای که در آن زندگی می کردم،انس نگرفته بودم ،دنیای دیگر به چه درد من می خورد.
صادق هدایت _ بوف کور
دکتر وین دایر در کتاب عظمت خود را دریابید، میگه :
آدم ها دو دسته هستند: غازها و عقاب ها. هرگز نباید عقاب ها رو به مدرسه غازها فرستاد و نباید افکار
دست و پا گیر غازها فکر عقاب ها رو مشغول کنه. کسی که مثل غاز هست و تعلیم داده شده، نمی تونه
درست پرواز کنه و به خار و خاشاک گیر می کنه که مانع پروازش می شه . ولی عقاب رسالتش اوج گرفتنه .
عقابی که مثل غاز رفتار می کنه از ذات خودش فرار می کنه .
بدترین چیز ندونستن قوانین عقاب هاست . این که ندونیم چطوری عقاب باشیم :
غازها همه مثل هم فکر می کنند و همیشه هم ادعا می کنند که درست فکر می کنند . افکارشون کپی
شده هست و اصلاً خلاقیت نداره . اکثر مواقع هم همگی با هم به نتایج یکسان می رسند چون دقیقا مثل
هم فکر می کنند .
عقاب ها میدونند زمانی که همه مثل هم فکر می کنند در واقع اصلا کسی فکر نمی کنه .
غازها همیشه می دونند غاز دیگه چطوری زندگی کنه بهتره . هر کسی جای کس دیگه تصمیم می گیره .
برای همین اکثراً یا دیر به بلوغ ( فکری – جنسی – احساسی ) می رسن و یا اصلا بالغ نمی شن .
عقاب ها به خلاقیت ذهن هر کس اعتقاد دارن و در زندگی, ماهیگیری به فرد یاد می دن و نه ماهی . در
محله عقاب ها هر کسی جای خودش باید فکر کنه و کسی مسوولیت زندگی کس دیگه رو به عهده نمی گیره .
غازها از جسمشون بیش از حد کار می کشن و تمام توان داشته و نداشته رو به کار می گیرن ولی به نتایج دلخواه نمی رسن .
عقاب ها اول تمام جوانب کار رو در نظر می گیرن ، باتوجه به تجارب قبلی و برنامه ریزی های ذهن خلاقشون
تصمیم می گیرند و بعد شروع به کار می کنند . عقاب ها ایمان دارند که تلاش جسمی به تنهایی اصلا برای کار کافی نیست .
غازها حریم شخصی ندارند و بارها و بارها وارد حریم خصوصی عقاب ها می شن چون حرمت ندارند .
عقاب ها به حریم شخصی هر فردی احترام می زارن و قاطعانه به افرادی که وارد حریم خصوصی اونها می شن تذکر می دن .
غازها باید همه رو راضی نگه دارند و تمام تلاششون رو در روابط می کنند که همه انسان ها ، تک به تک از
اونها راضی باشند . به جای انجام وظایف و رسالت خودشون ، رضایت همه اطرافیان رو با هر زحمتی شده به دست می یارن چون اگر به دست نیارن احساس خلا می کنند .
عقاب ها می دونند که به دست اوردن رضایت همه افراد امکان نداره و نیمی از مردم همیشه با نیمی از افکار اونها مخالفند و این وظیفه یک عقاب نیست که مخالفانش رو راضی نگه داره .
غاز نه نمی گه و همش شاکی هست که چرا باید اینهمه به دیگران توجه کنه .
عقاب در مواقعی که لازم هست ، به راحتی نه می گه .
غاز شرط اول ارتباط رو صمیمیت بیش از حد می دونه .
عقاب شرط اول ارتباط رو احترام متقابل می دونه .
غاز نمی خواد باور کنه که دشمنی داره .
عقاب می دونه که باید دشمنش رو ببخشه ولی بهش اعتماد نمی کنه .
غاز از تجربیات درس نمی گیره و فقط آزار می بینه .
عقاب بعد از گذروندن سختی مسئله ، به فکر پذیرش مسئله و درس های ممکنه هست .
غاز از دلش هیچ وقت حرف نمی زنه .
عقاب با دلش زندگی می کنه .
غاز یا احساسیه و یا منطقی .
عقاب می دونه که در دورانی از زندگی باید مغز رو پرورش و ورزش دارد و در دورانی دیگه باید دل رو نوازش داد و به حرف های دل بها داد .
غاز اشتباه نمی کنه .
عقاب می دونه اگر هیچ وقت اشتباهی نکرده ، دلیلش اینه که اصلا دست به عملی نزده .
غاز جای دیگران زندگی می کنه .
عقاب می دونه که باید به دیگران کمک کنه ولی جای کسی نباید زندگی کنه چون تجربه خود بودن رو از اون فرد گرفته .
غاز همیشه همه کار می تونه انجام بده .
عقاب می دونه چه کارهایی رو می تونه انجام بده و چه جایی باید اعلام کنه که از عهده اون بر نمی یاد .
غاز همیشه مجبوره .
عقاب همیشه مختاره و اگر به جبر روزگار مجبور شد کاری رو انجام بده ، می پذیره و می گه : ترجیح می دم این کار رو انجام بدم .
زمان تفریح غاز مشخص نیست .
عقاب برای تفریحش برنامه ریزی می کنه و می دونه که فاصله خالی این نت تا نت بعدی در موسیقی ، دلیل دل نشین بودن اون هست .
غاز همیشه ناراضیه و شاکی و همیشه در حال شناخت عامل این بدبختی است .
عقاب همیشه راضیه و می دونه هر سختی هم پایانی داره . عقاب باور داره ان مع العسر یسرا .
غاز عبادت عادتش شده .
عقاب تکرار و عادت و روزمرگی رو مرگ دل و پرستش می دونه .
غاز نسبت به عقاب یا احساس برتری می کنه و یا احساس ضعف .
عقاب باور داره برتری وجود نداره . اصل فقط تفاوت است که باعث برتری کسی بر کس دیگه نمی شه .
غاز زیاد از مغزش کار می کشه البته بدون بهره وری لازم .
عقاب مفید فکر می کنه و از اشتباهاتش درس می گیره .
غاز می خواد غاز باشه چون غاز بودن و نپریدن خیلی آسون تر از پرواز و اوج گرفتنه.
عقاب بر عقاب بودن اصرار داره ، حتی اگر بارها به مدرسه غازها رفته باشه و به خاطر عقاب شدن بهای سنگینی رو بپردازه
قانون محبت دو دستور به هر کس می دهد.اول آنکه خواستار خوبی دیگران باشد.دوم آنکه خود را شایسته دوست داشتن دیگران سازد
الکسیس کارل
جوان و بحران هویت
دکتر محمد رضا شرفی
هيچ عالم الهی به اين فکر نيفتاده است که درباره دستهای زنانه در انجيل صحبت کند، ورونيکا، ماگدالنا، مريم و مارتا اين همه دستهای زنانه در انجيل که نسبت به مسيح محبت می کردند. به جای آن درباره قوانين، اصول نظم، هنر و دولت موعضه می کند. بايد گفت که مسيح از نظر زندگی شخصی فقط با زنها معاشر بوده است. طبيعی است که به مردان احتياج داشته، چون مردان، مانند کاليک، با قدرت ارتباط دارند و طبيعتشان با سازمان دادن و از اين مزخرفات سازگار است. او به مردان احتياج داشته، همچنان که آدم هنگام اسباب کشی به باربر احتياج دارد، برای کارهای خشن، پطرس قديس و يوهنای قديس چنان مهربان و دوست داشتنی بودند که ديگر تقريبا به آنها نميشد مرد گفت. حال آنکه پولس چنان مردانه بود که يک رومی بايد باشد
Last edited by Mahdi Hero; 05-11-2011 at 06:31.
در باب حکمت زندگی
آرتور شوپنهاور
"هر شکوه و لذتی که در ذهن بی ادراک فردی ابله نقش بندد، در برابر سروانتس که در زندانی ناراحت دن کیشوت را می نوشت پست و ناچیز است"
آخرین پست این تاپیک مربوط به 166 روز قبل است و جزو تاپیک های قدیمی انجمن محسوب میشود!
جز بادل هیچی را چنان که باید دید نمی توان دید.نهاد و گوهر را چشم سر نمی بیند
رازی که روباه به شازده کوچولو گفت
شازده کوچولو-اثر جاویدن آنتوان دوسنت اگزوپری
به اسمش نگاه نکنید و بگید بچگونه ــست
خیلی کتاب قشنگی هست.حتما بخونید
خاصيت انقلاب اين است که هر کس کار بدی بکند از او تقدير می کنند اگر شيشه بانک ها را بشکند يک عمل انقلابی است.
خاصيت انقلاب اين است که دختران زيبا همانند دختران تحصيل کرده زشت می شوند و زشتی زيبايی تلقی می شود.
باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد ،آنقدر که اشک ها خشک شوند.باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد.به چیز دیگری فکر کرد.باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد.
من او را دوست داشتم
آنا گاوالدا
استالين:لذتبخش تر از اين وجود ندارد که آدم با کمال دقت دامی گريز ناپذير برای دشمن حزبی خودش تدارک ببيند،و بعد برود و راحت بخوابد.
هيتلر:تاريخ جهانی،به عنوان منبعی پايان ناپذير،همواره الهام بخش من در اقدامات سياسی زمان حاضر بوده است.
هيتلر:حکومت وسيله اي است برای رسيدن به يک هدف،و آن هدف بقای نژاد ماست.
ناپلئون:يک دکمه به من بدهيد،کاری می کنم که مردم آن را بپرستند و جان خودشان را فدای آن بکنند.
ناپلئون:برای پايان دادن به جنگ وانده کاتوليک شدم،برای استقرار در مصر خودم را مسلمان قلمداد کردم،برای جلب کشيش های ايتاليا طرفدار پاپ شدم.و اگر بنا باشد بر يهوديان حکومت کنم،هيکل سليمان را دوباره ميسازم.
گوبلز:توده،مجموعه ی از انسان هاست که ذاتا ضعيف و تنبل و پست است.توده ماده اي بی شکل است.فقط پيشوای سياسی است که می توند توده را به صورت مردم،و مردم را به صورت ملت دراورد.
موسولينی:فقط جنگ می تواند همه ی نيروهای بشر را به به اوج حدت برساند و بر ملت هايی که شهامت رويارويی آن را دارند نشان شرافت بزنيد.
موسولينی:جنگ برای بشر،حکم عاطفه ی مادری برای زن را دارد.
منتسکيو:ديکتاتور کسی است که برای چيدن يک سيب درخت را از ريشه در می آورد.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)