هر ششب کنم اندیشه تا دل ز تو بر گیرم
چون صبح شود روشن عششق تو ز سر گیرم
هر ششب کنم اندیشه تا دل ز تو بر گیرم
چون صبح شود روشن عششق تو ز سر گیرم
مي خواستم كه شعله شوم سركشي كنم
مرغي شدم به كنج قفس بسته و اسير
روحي مشوشم كه شبي بي خبر ز خويش
در دامن سكوت بتلخي گريستم
ما ز بالاييم و بالا ميرويم
ماز درياييم و دريا ميرويم
من كويري گرمم
داغ و تنها و غريب.
سالياني دور است ...
حسرت سايه ابري دارم
ابر باراني عشقي سوزان
تا كه سيراب كند ترك كهنه لبهايم را
تن من در عطش لطف نسيم
تن من در عطش دست نوازشگر مهر
تن من در عطش است.
يادم آيد كه دگر از تو جوابي نشنيدم
پاي دردامن اندوه كشيدم
نگسستم نرميدم
رفت در ظلمت غم آن شب و شبهاي دگر هم
نه گرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه كني ديگر از آن كوچه گذر هم
بي تو اما به چه حالي من از آن كوچه گذشتم
متصلتر, باهمه دوري, به من
از نگه با چشم و از لب با سخن
نميدانم چه مي خواهم خدايا
بدنبال چه مي گردم شب و روز
چه مي جويد نگاه خسته من
چرا افسرده است اين قلب پرسوز
زندگی را ندانستم معنیش
زندگی را نخواستم تلخیش
زندگی بی دیوانگان بی معنیست
دیوانگان نچشند از آن همه تلخیش
...
زبس گرد از آن رزمگه بردميد
تن هر دو از شد از نظر ناپديد
خصوصیات پسر متولد تیر ماه : سعی کنید با او کل کل نکنید ! چون در نهایت پشیمان می شوید
هم اکنون 5 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 5 مهمان)