تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 152 از 170 اولاول ... 52102142148149150151152153154155156162 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,511 به 1,520 از 1693

نام تاپيک: Alan Wake

  1. #1511
    آخر فروم باز farzan311's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    محل سكونت
    mostly Tehran and sometimes Isfahan
    پست ها
    2,091

    پيش فرض

    کسی تو حالت nightmare بازی کرده؟
    یه مرحله برین جونتون در بیاد
    من به امید اون صفحه ها که فقط تو nightmare باز میشند رفتم ولی الان کلا بیخیال شدم

  2. 3 کاربر از farzan311 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #1512
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ALI&SOAP's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    431

    پيش فرض

    سلام
    من با این سیستم میتونم بازی رو با کیفیت متوسط انجام بدم ؟

    cpu : Core i3 2100 - 3.10 GHz

    MB: P8H67
    ram :Corsiar 2x2 GB 1600
    graphic : asus EAH 5750 1GB DDR5
    تقریبا آره

    ---------- Post added at 08:01 PM ---------- Previous post was at 08:00 PM ----------

    کسی تو حالت nightmare بازی کرده؟
    یه مرحله برین جونتون در بیاد
    من به امید اون صفحه ها که فقط تو nightmare باز میشند رفتم ولی الان کلا بیخیال شدم
    این که چیزی نیست
    اگه راست میگی اسپیشال هارو با نایتمیر برو

    ---------- Post added at 08:03 PM ---------- Previous post was at 08:01 PM ----------

    راستی می دونستین من رو حالت low بازی می کنم تازه اونم با اورکلاک کارت گرافیکم

  4. این کاربر از ALI&SOAP بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #1513
    آخر فروم باز 5ajad's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2011
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    1,362

    پيش فرض

    واقعا نمیدونم چطور این همه فروش کرده....یه خربار هیزم شکن توهمی میریزن سرت که تنها راه نجاتت تابیدن چراغ قوه اییه که نورش سیم ثانیه خالی میشه و تفنگتم تا ریلود شه مردی...میمونه جا خالی دادن الن که اونم با پرتاب تبر هیزم شکن ها کاریش نمیشه کرد مخصوصا که دست جمعی بربزن سرت....تازه بعد 6 بار شلیک به هیزم شکن های توهمی میمیرن که طی اون مدت هم نور چراغ قوه تمام میشه هم باید ریلود کنی اسلحتو هم اینکه هین ریلود نمیشه با شیفت جا خالی داد....
    به نظر من بازی تکراری کسل کننده و دارای ضعف های بسیار بسیار زیادیه و چون خیلی سخته گیمیر رغبت نمیکنه ادامه بده..
    اینا همش نظر من نیست ، هرکی که ازم بازی رو خریده همین نظر ها رو داره
    حالا چند نفری بازی رو از شما خریدن؟
    میگم شما برو تو کار یه بازی که درجه سنی ـش +3 باشه فکر کنم خیلی حال کنی باهاش...آسونه راحت میتونی مراحلشو بری...خریداراتونم راضی میشن

  6. 3 کاربر از 5ajad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #1514
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ALI&SOAP's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    431

    پيش فرض

    چون این بخش خیلی مهمه سعی کردم به طور کامل بنویسمش ولی ممکنه نگارشم رو بد کرده باشه که به بزرگیه خودتون ببخشید



    اپیزود 4: حقیقت
    بخش 3: شبی که تمام این ماجرا شروع شد.


    بعد از این که آلن و بری به خواب می روند آلن حقیقت را در خواب می بیند(تمام فاصله ی زمانی بین غرق شدن آلیس و بیدار شدن آلن داخل ماشین تصادف کرده)

    آلن در خواب خود را می بیند که از دست آلیس عصبانی است و به کنار دریاچه بر روی پل آمده اما ناگهان صدای کمک خواستن آلیس را می شنود و سریع به سمت خانه برمی گردد(همان کاری که خودمان در بازی انجام دادیم) اما وقتی داخل خانه می شود می بیند که آلیس داخل آب افتاده پس آلن نیز برای نجات دادن آلیس به داخل آب شیرجه می زند(از این به بعد را دیگر ندیدیم)
    آلنی که خواب را می بیند(نه آلنی که داخل خواب است) می گوید(تعریف می کند): به یا می آورم که وقتی کابین رو تاریک و بدون نور دیدم متعجب شدم چون که آلیس هیچ وقت برق رو خاموش نمی کرد(اینو وقتی میگه که آلن داخل خواب به داخل آب شیرجه می زنه) یادم میاد که یه نگاه سریع به اون (آلیس) در زیر آب انداختم که داشت پایین می رفت تو تاریکی(اینو وقتی میگه که آلن بیننده خواب (گیمر) داره از پله ها پایین میره) بعد می گوید:
    شنا کردن به دنبال آلیس آخرین چیزیه که من از اون شب به یاد میارم. بعد از اون چیز بعدی ای که به یاد میارم بیدار شدن تو ماشین و پیدا کردن اولین برگه بود. من باید برای بدست آوردن حافظه ام قدم به قدم این خوابو دنبال کنم.بعد می گوید:
    من نتونستم اون شب پیداش کنم . مجبور بودم فکر کنم که اون مرده.(اینو وقتی میگه که آلن داخل خواب از آب میاد بیرون) بعد می گوید:
    جگر(همان پیرزن تاریکی یا واضح تر بگم همان گرد باد تاریکی که وقتی همین بلا رو سر زین و باربارا آورده بدن باربارا رو برای پوشش خودش انتخاب کرده پس جگر همون تاریکیه .ولی در بدن زن زین) آلیس و من را داشت.
    بعد از این در خواب بالای سر آلن داخل خواب پیرزن تاریکی(از این به بعد جگر صدایش می کنیم) ظاهر می شود و به آلن داخل خواب می گوید:
    جگر: به کابین نگاه کن. کسی پشت پنجره است؟
    آلن داخل خواب:آلیس؟
    جگر:شاید اون غرق نشده! شاید داخل باشه!
    بعد از این که آلن داخل خواب باور می کند و به دنبال آلیس در داخل خانه می رود جگر یک yes… معنادار می گوید!!!
    بعد از این گیمر باید به دنبال آلن داخل خواب به درون خانه برود.
    داخل خانه طبقه ی هم کف:
    جگر: اون (آلیس) باید این دوروبرا باشه. شاید طبقه ی بالا داخل کتاب خانه.
    آلن داخل خواب:آلیس!
    جگر:yes اون اون جاست. تو می تونی عذرخواهی کنی. تو به همه این چیزا خواهی خندید و دیگه کاری بهشون نداری.
    داخل خانه طبقه ی اول(یا به قول خودمون طبقه ی دوم) داخل کتاب خانه:
    جگر:اون این جا نیست. تو احمق بودی که همچین فکری کردی. نه، اون مرده! اون غرق شده!
    آلن داخل خواب:( در حال نشسته بر روی زانو) نه!نه!نه!
    جگر:این تقصیر توست که زنت مرده. تو گناه کاری. تمام چیزی که اون(آلیس) می خواست این بود که کمکت کنه بنویسی. تو اونو کشتی.
    آلن داخل خواب:نه ه ه ه ه!!!!!
    جگر: او! هیس! هنوز امیدی هست. دریاچه ی کالدرون جای مخصوصیه که توان اینو داره که چیزهارو تغییر بده.

    بعد با نیروی خودش آلن داخل خواب را بلند می کند و کاری می کند که روی صندلی پشت دستگاه تایپ بشیند و می گوید:
    جگر: تو میتونی بنویسی که اون برمی گرده. داستان به واقعیت تبدیل میشه. و همه چیز دوباره درست میشه.
    بعد آلن بیننده ی خواب تعریف می کند:
    آلن بیننده خواب:اون آلیس روداشت ودست خط(همان داستان) باجی بود که می خواست.
    بعد آلن داخل خواب(که توسط تاریکی تسخیر شده) می گوید:من خواهم نوشت. من درستش می کنم. من آلیس رو برمی گردونم
    زمان حال:
    آلن:نه! من نوشتمش!
    داخل خواب:
    آلن بیننده خواب(همان راوی داستان): الان دیگه همشو به یاد میارم. تو تاریکی من برای یه هفته نوشتم و تقریبا داستان رمان رو به نام "دیپارتچر" تموم کردم. جگر ادیتور من بود، پچ پچ داخل گوشم مطمئنم می کرد که برملا کردن داستان(نوشتن داستان وکامل کردن آن) اون (جگر) رو قوی تر و قوی تر می کرد. من فکر می کردم که دارم آلیس رو نجات میدم!
    بعد مرد فضایی(زین) رو دم در خانه می بینم و آلن راوی تعریف می کند:
    آلن راوی: حتی با این تارعنکبوت هایی که اون داخل سرمن پیچیده بود. بعضی از قسمت های بدن من به اندازه ی کافی بیدار بودن که فرار خودم رو تو داستان بنویسم، که نور رو به داخل کابین بیارم و من رو قبل از این که بتونم داستان رو تموم کنم آزاد کندبرای قطع کردن داستان ترسناک قبل از به پایان رسیدن آن، جایی که تاریکی همه چیز و همه کس رو دربر بر گیره.
    در همین حال نور زین را میبینم که نشان می دهد داره از پله ها بالا می آید و آلن راوی ادامه می دهد:
    زین ضعیف بود،بسیار دور بود، اما من اونو تو داستان نوشتم نور اون کافی بود که من رو آزاد کنه.
    درهمین حال نور زین آلن داخل خواب را از تاریکی پاک می کند(تاریکی را از بدنش بیرون می کند،آزادش می کند)
    داخل خانه آخرین روز آلن و زین:
    زبن:اون (تاریکی) الان این جا نیست. من اینجام چون که نوشته شده بود. من نورم رو آوردم تا تو را آزاد کنم. تو باید عجله کنی. اون(تاریکی) الان می دونه من اینجام. اون به زودی برخواهد گشت.
    اون بدن باربارای من رو سال ها پیش دزدیده. اون (باربارا) الان پیر به نظر می رسه.
    در این زمان آلن داخل خواب که دیگر تاریکی در بدن او وجود ندارد- که داستان را آن طور که جگر می خواهد ادامه دهد- از خانه بیرون می رود و زین نیز برگه ها را به دست می گیرد.
    ناگهان خواب را از دید تاریکی می بینیم که به داخل خانه می آید و با نور زین مخلوط شده و کابین ناپدید می شود. بعد آلن را نشان می دهد که سوار ماشین می شود و می رود تا در نزدیکی پمپ بنزین تصادف می کند.
    زمان حال، آلن و بری، داخل خانه ی برادران اندرسون:
    آلن: من نوشتمش. اون تقصیر منه.
    مامورنایتنگل(در حالی که به روی آلن-که روی کاناپه دراز کشیده- اسلحه کشیده):درسته. اون تقصیر توئه و تو بخاطر این بازخواست میشی!!!!

    پایان اپیزود 4

    نتیجه:1 آلن تمام حافظه اش را به دست می آورد.2 تاریکی همین بلا را قبلا سر تام زین ودوست دخترش آورده بوده اما تام مثل آلن فرار می کنه ولی یه اشتباهی می کنه که باعث میشه تاریکی نابود نشه، دوست دخترش(باربارا) برنگرده و نیز تاریکی بدن باربارا رو ببره.3آلن با کمک تام زین از دست تاریکی فرار می کنه وداستان رو نیمه کاره رها می کنه.



  8. #1515
    پروفشنال mehrankhanhoy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2012
    پست ها
    620

    پيش فرض

    چون این بخش خیلی مهمه سعی کردم به طور کامل بنویسمش ولی ممکنه نگارشم رو بد کرده باشه که به بزرگیه خودتون ببخشید



    اپیزود 4: حقیقت
    بخش 3: شبی که تمام این ماجرا شروع شد.


    بعد از این که آلن و بری به خواب می روند آلن حقیقت را در خواب می بیند(تمام فاصله ی زمانی بین غرق شدن آلیس و بیدار شدن آلن داخل ماشین تصادف کرده)

    آلن در خواب خود را می بیند که از دست آلیس عصبانی است و به کنار دریاچه بر روی پل آمده اما ناگهان صدای کمک خواستن آلیس را می شنود و سریع به سمت خانه برمی گردد(همان کاری که خودمان در بازی انجام دادیم) اما وقتی داخل خانه می شود می بیند که آلیس داخل آب افتاده پس آلن نیز برای نجات دادن آلیس به داخل آب شیرجه می زند(از این به بعد را دیگر ندیدیم)
    آلنی که خواب را می بیند(نه آلنی که داخل خواب است) می گوید(تعریف می کند): به یا می آورم که وقتی کابین رو تاریک و بدون نور دیدم متعجب شدم چون که آلیس هیچ وقت برق رو خاموش نمی کرد(اینو وقتی میگه که آلن داخل خواب به داخل آب شیرجه می زنه) یادم میاد که یه نگاه سریع به اون (آلیس) در زیر آب انداختم که داشت پایین می رفت تو تاریکی(اینو وقتی میگه که آلن بیننده خواب (گیمر) داره از پله ها پایین میره) بعد می گوید:
    شنا کردن به دنبال آلیس آخرین چیزیه که من از اون شب به یاد میارم. بعد از اون چیز بعدی ای که به یاد میارم بیدار شدن تو ماشین و پیدا کردن اولین برگه بود. من باید برای بدست آوردن حافظه ام قدم به قدم این خوابو دنبال کنم.بعد می گوید:
    من نتونستم اون شب پیداش کنم . مجبور بودم فکر کنم که اون مرده.(اینو وقتی میگه که آلن داخل خواب از آب میاد بیرون) بعد می گوید:
    جگر(همان پیرزن تاریکی یا واضح تر بگم همان گرد باد تاریکی که وقتی همین بلا رو سر زین و باربارا آورده بدن باربارا رو برای پوشش خودش انتخاب کرده پس جگر همون تاریکیه .ولی در بدن زن زین) آلیس و من را داشت.
    بعد از این در خواب بالای سر آلن داخل خواب پیرزن تاریکی(از این به بعد جگر صدایش می کنیم) ظاهر می شود و به آلن داخل خواب می گوید:
    جگر: به کابین نگاه کن. کسی پشت پنجره است؟
    آلن داخل خواب:آلیس؟
    جگر:شاید اون غرق نشده! شاید داخل باشه!
    بعد از این که آلن داخل خواب باور می کند و به دنبال آلیس در داخل خانه می رود جگر یک yes… معنادار می گوید!!!
    بعد از این گیمر باید به دنبال آلن داخل خواب به درون خانه برود.
    داخل خانه طبقه ی هم کف:
    جگر: اون (آلیس) باید این دوروبرا باشه. شاید طبقه ی بالا داخل کتاب خانه.
    آلن داخل خواب:آلیس!
    جگر:yes اون اون جاست. تو می تونی عذرخواهی کنی. تو به همه این چیزا خواهی خندید و دیگه کاری بهشون نداری.
    داخل خانه طبقه ی اول(یا به قول خودمون طبقه ی دوم) داخل کتاب خانه:
    جگر:اون این جا نیست. تو احمق بودی که همچین فکری کردی. نه، اون مرده! اون غرق شده!
    آلن داخل خواب:( در حال نشسته بر روی زانو) نه!نه!نه!
    جگر:این تقصیر توست که زنت مرده. تو گناه کاری. تمام چیزی که اون(آلیس) می خواست این بود که کمکت کنه بنویسی. تو اونو کشتی.
    آلن داخل خواب:نه ه ه ه ه!!!!!
    جگر: او! هیس! هنوز امیدی هست. دریاچه ی کالدرون جای مخصوصیه که توان اینو داره که چیزهارو تغییر بده.

    بعد با نیروی خودش آلن داخل خواب را بلند می کند و کاری می کند که روی صندلی پشت دستگاه تایپ بشیند و می گوید:
    جگر: تو میتونی بنویسی که اون برمی گرده. داستان به واقعیت تبدیل میشه. و همه چیز دوباره درست میشه.
    بعد آلن بیننده ی خواب تعریف می کند:
    آلن بیننده خواب:اون آلیس روداشت ودست خط(همان داستان) باجی بود که می خواست.
    بعد آلن داخل خواب(که توسط تاریکی تسخیر شده) می گوید:من خواهم نوشت. من درستش می کنم. من آلیس رو برمی گردونم
    زمان حال:
    آلن:نه! من نوشتمش!
    داخل خواب:
    آلن بیننده خواب(همان راوی داستان): الان دیگه همشو به یاد میارم. تو تاریکی من برای یه هفته نوشتم و تقریبا داستان رمان رو به نام "دیپارتچر" تموم کردم. جگر ادیتور من بود، پچ پچ داخل گوشم مطمئنم می کرد که برملا کردن داستان(نوشتن داستان وکامل کردن آن) اون (جگر) رو قوی تر و قوی تر می کرد. من فکر می کردم که دارم آلیس رو نجات میدم!
    بعد مرد فضایی(زین) رو دم در خانه می بینم و آلن راوی تعریف می کند:
    آلن راوی: حتی با این تارعنکبوت هایی که اون داخل سرمن پیچیده بود. بعضی از قسمت های بدن من به اندازه ی کافی بیدار بودن که فرار خودم رو تو داستان بنویسم، که نور رو به داخل کابین بیارم و من رو قبل از این که بتونم داستان رو تموم کنم آزاد کندبرای قطع کردن داستان ترسناک قبل از به پایان رسیدن آن، جایی که تاریکی همه چیز و همه کس رو دربر بر گیره.
    در همین حال نور زین را میبینم که نشان می دهد داره از پله ها بالا می آید و آلن راوی ادامه می دهد:
    زین ضعیف بود،بسیار دور بود، اما من اونو تو داستان نوشتم نور اون کافی بود که من رو آزاد کنه.
    درهمین حال نور زین آلن داخل خواب را از تاریکی پاک می کند(تاریکی را از بدنش بیرون می کند،آزادش می کند)
    داخل خانه آخرین روز آلن و زین:
    زبن:اون (تاریکی) الان این جا نیست. من اینجام چون که نوشته شده بود. من نورم رو آوردم تا تو را آزاد کنم. تو باید عجله کنی. اون(تاریکی) الان می دونه من اینجام. اون به زودی برخواهد گشت.
    اون بدن باربارای من رو سال ها پیش دزدیده. اون (باربارا) الان پیر به نظر می رسه.
    در این زمان آلن داخل خواب که دیگر تاریکی در بدن او وجود ندارد- که داستان را آن طور که جگر می خواهد ادامه دهد- از خانه بیرون می رود و زین نیز برگه ها را به دست می گیرد.
    ناگهان خواب را از دید تاریکی می بینیم که به داخل خانه می آید و با نور زین مخلوط شده و کابین ناپدید می شود. بعد آلن را نشان می دهد که سوار ماشین می شود و می رود تا در نزدیکی پمپ بنزین تصادف می کند.
    زمان حال، آلن و بری، داخل خانه ی برادران اندرسون:
    آلن: من نوشتمش. اون تقصیر منه.
    مامورنایتنگل(در حالی که به روی آلن-که روی کاناپه دراز کشیده- اسلحه کشیده):درسته. اون تقصیر توئه و تو بخاطر این بازخواست میشی!!!!

    پایان اپیزود 4

    نتیجه:1 آلن تمام حافظه اش را به دست می آورد.2 تاریکی همین بلا را قبلا سر تام زین ودوست دخترش آورده بوده اما تام مثل آلن فرار می کنه ولی یه اشتباهی می کنه که باعث میشه تاریکی نابود نشه، دوست دخترش(باربارا) برنگرده و نیز تاریکی بدن باربارا رو ببره.3آلن با کمک تام زین از دست تاریکی فرار می کنه وداستان رو نیمه کاره رها می کنه.


    واقعا ممنون خیلی خوب بود ولی مخم صوت کشید تا خوندم

    داقیقا مثل داستان خود بازی بود
    ممنون

  9. این کاربر از mehrankhanhoy بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #1516
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ALI&SOAP's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    431

    پيش فرض

    بچه ها خدایی این داستانو که من برا شما نوشتم در فهمیدن داستان بازی به شما کمک کرده یا نه؟

  11. 6 کاربر از ALI&SOAP بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #1517
    اگه نباشه جاش خالی می مونه 3taxxx's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2010
    محل سكونت
    رویاهام
    پست ها
    248

    پيش فرض

    بچه ها خدایی این داستانو که من برا شما نوشتم در فهمیدن داستان بازی به شما کمک کرده یا نه؟

    خوب اون تشکرای زیر پستت چیه پس؟

  13. 2 کاربر از 3taxxx بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #1518
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ALI&SOAP's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    431

    پيش فرض

    خوب اون تشکرای زیر پستت چیه پس؟
    i'm glad to hear it

  15. 2 کاربر از ALI&SOAP بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #1519
    اگه نباشه جاش خالی می مونه 3taxxx's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2010
    محل سكونت
    رویاهام
    پست ها
    248

    پيش فرض

    فقط ALI&SOAP یه چیزو اصلاح کنم با اجازت.ببخش
    توماس زین لباس فضای نداره.اون لباس غواصی قدیمی هست که تنشه .اگه هم دقت کنیم صدای رها شدن هوا رو توی اب میشنویم.و همینطور حبابهای اطراف توماس زین رو میشه دید. و طبق گفته (نمیدونم خود زین یا اون یارو که لنگ میزد) توماس شنا دوست داشته.

  17. 2 کاربر از 3taxxx بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #1520
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ALI&SOAP's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    431

    پيش فرض

    فقط ALI&SOAP یه چیزو اصلاح کنم با اجازت.ببخش
    توماس زین لباس فضای نداره.اون لباس غواصی قدیمی هست که تنشه .اگه هم دقت کنیم صدای رها شدن هوا رو توی اب میشنویم.و همینطور حبابهای اطراف توماس زین رو میشه دید. و طبق گفته (نمیدونم خود زین یا اون یارو که لنگ میزد) توماس شنا دوست داشته.
    خود آلن گفت spaceman منم به خاطر این گفتم فضایی ولی فک کنم آلن اشتباه کرده
    الان که دقیق فکر می کنم میبینم بیشتر غواصه تا فضایی
    Last edited by ALI&SOAP; 25-03-2012 at 22:44.

  19. 3 کاربر از ALI&SOAP بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •