مشاعره

[sise]

تا تواني رفع غم از چهره ي غمناك كن
در جهان گرياندن آسان است اشكي پاك كن

سلام مژگان خانوم. شب شما هم
نمیدونم کی بود. ولی اشنا میزد

[magmagf]

تو بگو سرد هوا منم ميشم خورشيد تو
تو بگو که نا اميدي من ميشم اميد تو
تو بگو دلم گرفته از همه دورنگيها
مشکي ميشم مظهر يه رنگي ميشم واسه تو

[Asalbanoo]

وای نگو نگو دلا قدر تو می دونه
پیر اگه بشی دیگه با تو نمی مونه
باز ملامتش نکن چشمهای گریونم
اون که از نگاه تو چیزی نمی دونه
چیزی نمی دونه

[magmagf]

هنوزم
میشه قربانی این وحشت منحوس نشد
هنوزم
میشه تسلم شب و اسیر کابوس نشد
میشه باز
سنگر از ترانه ساخت و به قرق سر نسپرد
هنوزم
میشه عاشق شد و از ستاره مایوس نشد

کی قاره حمله کنه؟

[Asalbanoo]

دل من سالها دنبال صیاد نگاهت بود
گناهم چیست وقتی دام را بی دانه می‌یابم
?
تو را آنقدرها جستم که خود را نیز گم کردم
و کنون آشکارا خویش را دیوانه می‌یابم.
-------------

از قراره معلوم
پایان با هماهنگی کاربری به اسم
sise

[sise]

من و باد صبا مسكين و سرگردان بيحاصل
من از افسون چشمت مست و او از بوي گيسويت

میگم فرانک ID داشت عیبه؟

پایان خوش جیم زد منو تنها گذاشت

[Asalbanoo]

تمام حادثه از آنِ‌شان همین کافیست
که از نگاه غزل ، شعر ناب را دیدم
---
نه مشکلی نداره
اما خوب شما از اول نداشتی
واسم جالب بود الان گذاشتین

[S.A.R.A]

نه شهرهای ویران
نه باغهای سبز
دنیای پیش رومان برهوتیست
تا آنسوی نهایت
تاهیچ
دیگر در ماشور گلایه هم نیست
شور گلایه از بد دشنام با بدی
دیگر در ما شور مردن هم نیست
رود شقاوت ما جاریست
تا چشمه سار خشک شکایت تا هیچ

[magmagf]

چرا به هم نمی رسند دو قلب نا امید ما
چرا زمین و آسمان به ضد ماست نازنین
خدا برای هر کسی نهاده قسمتی ولی
ببین برای ما خدا چگونه خواست نازنین
اگر چه ما در این جهان به هم نمیرسیم بدان
که عاقبت وصال ما در آن سراست نازنین



اااا حمله شد جهتش به سمت من که

[Payan]

نبايد دوستان را دل شكستن
كه چون بشكست نتوان باز بستن
اوحدي


نه جلال جان مهمات تمام شده بود رفتم بيارمشون هستم باهات
ببين دوباره ريختن ......
اون ورن
پشت سرتو نيگا كن
واي
فرار كنيم؟
(ضمنا من با القاعده در ارتباط نيستم فقط با آقا جلال در ارتباطم)