عصابم خرده .....
صبح ساعت 9 تازه خوابیدم . نیم ساعت پیش دیدم صدای دزدگیر بلند شده - هشدار نه آژیر - . اهمیت ندادم . بعد دوباره زد . باز نرفتم . تا بار سوم که دیگه آژیرش بلند شد . با لباس خواب و چشمای پف کرده رفتم می بینم سه تا جوون دارن موتور رو تکون می دم . می گم : چرا پس زنگ نمی زنی ؟
می گه زدم دیگه !!
بعد که اومدم موتورو جابجا کنم تا ماشینشو پنچری بگیره . می گه : نخواستیم مزاحمتون بشیم !!!!!!!!!
موتور رو جابجا کرده . دیده داره آژِر می زنه ... بعد نخواسته مزاحم بشه . یکی نیست بگه اگه من دلم می خواست کسی بموتورم دست بزنه دیگه آژیر روش نمی ذاشتم که !
موتورو بردم جلوتر کنار تیر چراغ برق موقتا پارک کردم و سپردم که کارشون تموم شد زنگ بزنن . همسایه پهلویی اومده درست همونجا ماشین پارک کنه ، موتور رو گذاشته جلو خونه همسیاه پهلویی !
حالا زنگ خونه رو زدن رفتم بیرون وایسادم ! ... تا پسر همسایه پهلویی اومده می گه : تو گذاشتی این موتورو جلو در خونه ما ! گفتم نه من گذاشته بودم جلو تیر برق . جابجاش کردن . الان اینا - اشاره به تیم پنچر گیری - کارشون تموم شه بر می گردونمش ... اونم که یه آدم باحال ! یجور با حالت تاسف باری رفت خونه و منم کلی از پشت دربشون معذرت خواستم .
به این گوسفندا سپرده بودم زنگ بزنن . بعد از یه ربع رفتم در خونه می بینم کارشون تموم شده و ماشینم نیست . جوونای الاف کنار کوچه دارم موبایل بازی می کنن ! موتورو آوردم در خونه . اما انصافا شعور تو این کشور کیمیاست .
و فکر نکنید جنوب شهر زندگی می کنما . تازه وقت کنند دم از فرهنگ همسایگی و آپارتمان و ... نشینی هم می کنند !
دیشب می خواستم برم بیرون متوجه شدم راهنمای موتور دست خورده و دنده های موتورو از خلاص در آورده بودن .
روزی چند بار صدای موتورو در می آرن . حالا خوبه موتوره بدبخته من کاملا تو زاویه در خونه بسته شده و همه می شناسنش .... اعصابم خرده که جلوی این پسر همسایه سکه یه پول شدم . اونم نه بخاطر کار خودم . از پشت در شنیدم . این جوونکا دارن بهم می خندن ! : " آره من همیشه می خواستم بدونم صاحاب این موتوره کیه ... دیدی عجب ... " !
ملت بیشعور ... موتورسوار مظلوم ... موتورسیکلت سر راهی !