گفتی که منتهای امید تو چیست،آه
ای منتهای آرزوی من چه گویمت؟
گفتی که منتهای امید تو چیست،آه
ای منتهای آرزوی من چه گویمت؟
تا عشق چون نسيم به خاكسترم وزد
شك از تو وام كردم و در باورم زدم
از شادي ام مپرس كه من نيز در ازل
همراه خواجه قرعه قسمت به غم زدم
میتوان راحت از این دنیای فانی دل گسست
میتوان چشم را بر این دنیای بی مقدار بست
میتوان در آن جهان در انتظار تو نشست
آری ای زیبای من ای حسرت فردای من
میتوان با عشق تو از جاده های شب گذشت
میتوان جای غمت با یاد تو همخانه گشت
میتوان مانند مجنون سر نهاد بر کوه و دشت
میتوان ای جان من ای نیمه پنهان من
نیم شب همدم من دیده گریان منست
ناله مرغ شب از حال پریشان منست
دستي انگار شمارو
ازآسمون فرستاده
هرچي هس بد بودن و
به دست هاتون ياد نداده
قصه ي من قصه ي
خيز پلنگ سمت ماه
براي چشم كنيز
خواب يه سرور زياده
چه ويرايش بازاري شده امان بديد....
تا صبحدم به ياد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم
با آسمان مفاخره كرديم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم
او با شهاب بر شب تب كرده خط كشيد
من برق چشم ملتهبت را رقم زدم
با وامي از نگاه تو خورشيد هاي شب
نظم قديم شام و سحر را به هم زدم
هر نامه را به نام و به عنوان هر كه بود
تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم
مرا
بی کتاب و
خاک و
آب،
بی عشق فُسردن است
مُردن است.
--------------------
فرانک خوبی؟
تا ز ياران بي وفايي ديده ام
جسم و جان را در جدايي ديده ام
آشنايان آشنايي شان كجاست؟
همدمان از هم جدايي شان چراست؟
عشق را وقف هوس ها ساختند
گاه ِ سختي دوستي نشناختند
اي اميد، اي اختر شب هاي من!
نغمه ات افسرد بر لب هاي من
اي اميد، از نو شبم را روز كن
روز كن وان روز را پيروز كن
نازنینان نازنین من کجاست
دلنشینان دلنشین من کجاست
باغ پر گل،دشت و صحرا لاله پوش
کس نداند یاسمین من کجاست
-
جلال جان
می بینم که ایدی یاهو می ذاری![]()
تا درد رسيد چشم خونخوار تو را
خواهم كه كشد جان من آزار تو را
يا رب كه ز چشم زخم دوران هرگز
دردي نرسد نرگس بيمار تو را
سلام دوستان
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)