تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 150 از 170 اولاول ... 50100140146147148149150151152153154160 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,491 به 1,500 از 1693

نام تاپيک: Alan Wake

  1. #1491
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ALI&SOAP's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    431

    پيش فرض

    اپیزود 3: باج
    بخش 2: میرور پیک


    آلن با ماشین تا نزدیکی معدن زغال سنگ می رود و در راه با خود می گوید: امروز من آدم ربا رو می بینم و اون آلیس رو بهم میده!!(چه خوش خیال) من انتخاب دیگری ندارم.کم کم من باید باور کنم که داستان توی ورقه ها به واقعیت تبدیل میشه.آلیس از من گرفته شده. بری احتمالا تو زندانه. من از دست اف بی ای فرار کردم و تاریکی داره سعی میکنه منو نابود کنه.
    آلن می رودو می رود تا به معدن می رسد (به قول الن اون جا ساکت بود و به موزه تبدیل شده بود)البته یکمی زود پس منتظر می شود تا آدم ربا بیاید و باخود فکر می کند:(البته زمان فعل جمله های آلن گذشتس ولی من به حال می نویسم)
    من نمی خوام برم بیرون. پلیسا دارن دنبالم می گردن. روز(طول روز) اعصابمو خورد کرده بود.سناریو های مختلفی تو ذهنم میومدن، راه هایی که چگونه بهتره آدم ربا رو شکنجه کنم تا آلیس رو پس بده، یا بلا های مختلف وحشتناکی که اون(آدم ربا) می تونسته سر آلیس بیاره.
    تصور می کنم اون مرده. هیچ راهی ندارم که بدونم اون هنوز زنده است.این ] جور فکر کردن [ داره منو می کشه!!!!!
    آلن تا شب منتظر می مونه اما خبری از آدم ربا نیست. اما زمانی که آلن دیگر امید خود را از دست می دهد، آدم ربا به او زنگ می زند و می گوید که نقشه عوض شده من تو میرور پیک منتظرتم بیا اون جا(آدرس میرور پیک رو هم به آلن میگه) آلن عصبانی میشه اما آدم ربا میگه اگه میخوای زنتو زنده ببینی بیا اون جا که بهت گفتم !.
    در همان حال که آلن می خواهد از معدن خارج شود صدای عجیبی می شنود و می فهمد که تاریکی آمده و سعی در توقف او دارد. آلن می رود تا به آخر معدن می رسد اما کابل برقی که بریده شده و برق دارد راهش را بسته پس می رود تا پاور برف را خاموش کند!بعد از خاموش کردن پاور لشکری از تاریکی را نابود می کند و به راهش ادامه می دهد (ایول آلن ادامه بده ولی ارزششو نداره فرار کنی بهتره) در جنگل درختا یکی یکی قطع می شوند و آلن گردباد سیاه را می بیند و با خود می گوید: نیروی تاریکی جلوی من داشت به همون آدرسی می رفت که من داشتم می رفتم! یه حس سردی به من دست داد که می گفت : نکنه داره میره برا آلیس!!!!(وااااای) آلن ادامه می دهد تا به چند خانه ی متروکه می رسد اما ناگهان تمام چیزهای اطراف(اعم از ماشین، یخچال، تایر ماشین و ....) تحت کنترل تاریکی به سمت آلن پرتاب می شوند اما آلن به داخل یکی از خانه ها می رود و جان سالم به در می برد.
    در داخل خانه ناگهان باز یکی از آن تلویزیون ها روشن می شود که باز آلن درون آن قرار دارد
    آلن داخل تلویزیون می گوید: تمام چیزایی که تو داستان قرار داره دارن با هم می جنگن. من احساس ناخوشی می کنم. اون پایین یه جا کفشی وجود داره که با کتاب پرشده که روی همشون نوشته شده توماس زین!!!. اون یه شاعر و نویسنده ی خوبه که تو کتاباش درمورد دریاچه ی جادویی می نویسه که با قدرتش سعی داره دنیای قلمرو خدایان و رویاها تغییر شکل بده. چیزهای تاریکی که منتظر فرصتن تا برن تو پوست و جلد بشریت!!! اون شاعر خوبیه. اون کتابهاشو با اندیشه هاش می نویسه.
    زین در مورد خودش می نویسه، دوست دخترش توسط نیروی تاریکی گرفته شده، درمورد افزایش ترسناکی دریاچه می نویسه. اون اعتقاد داره که دریاچه آینه ایه که بازه از حلاء تاریکی ای که بالاش هست!!!. من از این چیزا برای داستان خودم استفاده می کنم!!!(بقیش دیگه چرت و پرته)
    آلن از خانه خارج می شود و به جایی می رسد که آدم ربا بهش پیغام می ده که عجله کنه. در راه جولوی آلن بسته می شود و آلن مجبور می شود از معدن نقره عبور کند(با هزار بدبختی)
    به هرحال آلن به محل قرار می رسد اما صدای مردی می آید که می گوید:
    مرد(آدم ربا):ویک....! تویی.....!
    آلن:دارم میام.
    در همین حال صدای التماس آدم ربا می آید که می گوید(تو بازی مشخص نمی کنه ولی من برا این می گم که قصیه روشن تر شه. داره به پیرزن تاریکی التماس می کنه آخه تاریکی همون طور که گفتم جلوتر از آلن بود و زود تر از آلن به محل قرار رسیده!!!)
    آدم ربا:ما زنشو نداریم! ما نمیدونیم اون(آلیس) کجاست! اون احتمالا غرق شده! ما فقط گفتیم که اونو داریم تا اون(آلن) برامون رقص کنه، می بینی؟ میبینی؟ تا وادارش کنیم برامون بنویسه!
    آه ه ه ه .....!رحم کن! به من آسیبی نرسون! آه ه ه ه ه !
    آلن وقتی به آدم ربا می رسد او را زانو زده روی زمین میابد که زخمی است، ناگهان یک لحظه پیرزن تاریکی جلوی آلن ظاهر می شود(آلن را می ترساند)و بعد غیب می شود و بعد گردباد تاریکی می آید و آدم ربا را باخود می برد و نیز سعی می کند که آلن را نیز ببرد اما آلن یک منور روشن کرده و خود را به داخل آب می اندازد!
    در داخل آب این صحنه ها به یاد آلن می آید: پیرزن تاریکی را می بیند که داخل آب دارد آلیس را به پایین می برد! دست خودش را می بیند که دارد داستان می نویسد! کسی را می بیند که لباس فضایی به تن دارد و از سرش نو تابش می شود! که برگه های زیادی در دست دارد(شاید همون برگه هایی که آلن پیدا می کنه!)
    ناگهان دستی از بالا ی آب می آید و آلن را نجات می دهد.
    در این جا اپیزود 3 به پایان می رسد.
    نتیجه تا الان:1 آدم ربا آلیس را نداشته و فقط می خواسته که آلنو گول بزنه و برگه هارو ازش بگیره 2 آلیس توسط پیرزن تاریکی به اعماق دریاچه رفته!


  2. #1492
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ALI&SOAP's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    431

    پيش فرض

    اپیزود 4:حقیقت


    بخش1:کلبه ی دریاچه ی کالدرون


    آنچه گذشت: تقریبا نتیجه ی بخش قبله

    آلن چشم خود را نیمه باز می کند و آلیس را می بیند اما ناگهان به جای آلیس هارتمن را می بیند!!!
    هارتمن: باید بهتون یه داروی آرم بخش بدم! مقاومت نکنید! شما وارد یک نقطه یا زمان سختی شدید(در زندگیتون)
    آلن: چی؟
    هارتمن:الآن بهتره که آروم باشید، شما در کلینیک من هستید! برای یه مدت البته! شوک ناشی از مرگ زنتون شما رو ناخوش احوال کرده!!!
    آلن: تو.... تو دروغ می گی؟....!!!
    هارتمن:شما از ویرسی که نشانه ی بیماری اسشیزوفرنی(یا اسکیزوفرنی دقیقا تلفظشو نمی دونم) رنج می برید.
    آلن:توی حرامزاده!!!! می.... می کشمت!!
    آلن به هوش می آید و می بیند داخل اتاق گیر افتاده! بعد از چند دقیقه دکتر هارتمن می آید و این مکالمه ها رد و بدل می شود:
    هارتمن: آقای ویک اینجا احساس راحتی می کنید؟
    آلن:آره، من دیدم که گوریل خونگیتونو آوردین با خودتون!!!(باتمسخر) البته...! من آروم و راحتم!!!
    هارتمن: خیلی خوبه! شما خیلی شجا هستید. می فهمم که شما گیج شدید. من باید نگران می بودم اگه شما به من مشکوک نبودید!! من شمارو بخاطر این مقصر نمی دونم.
    بعد دکتر هارتمن آلن را به قدم زدن و رفتن به فضای آزاد با او دعوت می کند(آلن هم مجبور است قبول کند!!!) بعد کمی در مورد کلینیک خود و کارمندانش و بیمارانش توضیح می دهد.
    بعد می گوید آلن من امیدوارم که می تونیم اینو(مشکل آلن)با هم کنترل کنیم.
    بعد می گوید برای این که شروع کنم به درمانتون باید اینو اول بگم:آلیس مرده!!!
    آلن: نه
    هارتمن: شما می تونید خیلی آسیب پذیر باشید تا وقتی که اینوقبول کنید. آلیس غرق شده! شما نمی تونید با این مقابله کنید! شما از توهم تاریکی و نور(روشنایی) رنج می برید! ذهن شما با سناریو های فانتزی شما که داستان به حقیقت می پیونده پر و پیچیده شده! این که شما فکر می کنید که آلیس ربوده شده و نیرو های ماواءطبیعی سعی می کنند جلوی شمارو بگیرند.!!!!
    در این زمان آلن با خودش فکر می کند: اون داره دروغ می گفت، اما تحت تاثیر اون دارویی که به من داده من باید می جنگیدم تا حرفاش رو باور نکنم!
    بعد هارتمن چند جمله ی دیگر از این جور حرف ها می زند. پس از تماشا ی منظره به داخل ساختمان می روند و هارتمن بازهم می گوید(اعصاب آدمو خورد می کنه).
    ناگهان برق قطع می شود و هارتمن به آلن می گوید من باید کنترل کنم که مشکل از کجاست و شما هم به اتاقتون برگردید و سعی کنید که بنویسید!
    بعد از این که هارتمن می رود آلن در کنار خود دو پیرمرد را می بیند(آن دو پیرمرد در قدیم( زمان تام زین )باهم یک گروه راک داشته اند)
    پیرمرد ها به آلن می گویند که او(آلن) باید به مزرعه ی آن ها برود تا حقیقت را بیابد(اول آلن بهشون توجهی نمی کنه اما بعد از این که میگن تو شبیه زین هستی آلن به آن ها مشکوک میشه. بعد به آلن می گن که گول این ..... رو نخور بعد آدرس مزرعه و یکی از برگه ها که اتفاقات این چند دقیقه ی آینده رو میگه رو بهش میدن) آلن به اتاق خودش برمی گرده تا بنویسد اما باز نوربازتابی کاغذ ها مانع او می شود.
    ناگهان پایین صدای دعوا می آید(کار آن دو پیرمرد است تا به آلن کمک کنند که فرار کند) آلن سریع به پایین می رود، کلید اتاق هارتمن را می یابد و باخود می گوید : من باید تموم برگه هایی که پیش هارتمنند رو ببرم(پیرمد ها بهش گفتتند که هارتمن برگه ها رو داره) آلن به آتاق هارتمن می رسد اما از اتاق کناری صدای بری را می شنود در را باز می کند و از بری می پرسد که این جا چه کار می کند؟ و بری جواب می دهد: بعد از این که پلیسا منو تو خونه رز پیدا کردن بازداشتم کردن اما زود آزاد شدم چون مدرکی نداشتن. بعد از اون هارتمن بهم زنگ زد و گفت که تو این جایی و بیام ببرمت وقتی اومدم اون...... منو انداخت تو این اتاق و زندانیم کرد. بعد بایکدیگر به اتاق هارتمن می روند، آلن برگه ها و یک اسلحه پیدا می کند اما هارتمن سر می رسد و به آلن می گوید که نباید این برگه هارو می دید چون برای بیماریش خطرناک است اما آلن به روی او اسلحه می کشد و به بری می گوید که یک ماشین آماده کند اما وقتی که می خواهد از او بازجویی کند، تاریکی می آید و هارتمن را با خود می برد آلن فرار می کند و به بیرون ساختمان می رود اما بری پشت دراوزه ماشین پیدا کرده است و آلن برای رسیدن به بری باید از باغ عبور کند.
    در باغ آلن چند نفر از سپاه تاریکی را می کشد و با بری سوار ماشین می شود.
    در راه بری از او می پرسد که کجا می رویم؟ و آلن جواب می دهد به مزرعه اندرسون.

    نتیجه:1 آلن توسط هارتمن از دریاچه نجات داده شده اما در عوض هارتمن اورا زندانی کرده بود و سعی کرده بود اورا گول بزند که آلیس مرده و.....( دلیل بدجنسی هارتمن و نایتنگل زیاد معلوم نیست!)
    2 آلن می فهمد که برای پی بردن به حقیقت و داستان زین(که مشابه داستان اوست) باید به مزرعه برادران اندرسون برود.


  3. #1493
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ALI&SOAP's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    431

    پيش فرض

    شرمنده بخش 2 اپیزود 4 رو فردا قرار میدم
    ببخشید

  4. 2 کاربر از ALI&SOAP بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #1494
    آخر فروم باز Davood_titan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    محل سكونت
    ...::: هـمــــدان :::....
    پست ها
    1,419

    پيش فرض

    بازی به این مسخرگی تاحالا ندیدم

  6. #1495
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ALI&SOAP's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    431

    پيش فرض

    بازی به این مسخرگی تاحالا ندیدم
    آفرین

  7. 5 کاربر از ALI&SOAP بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #1496
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2011
    محل سكونت
    یه جایی نزدیک خـــدا
    پست ها
    3,837

    پيش فرض

    بازی به این مسخرگی تاحالا ندیدم
    دلــــــیل ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  9. 4 کاربر از Eblis 2011 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #1497
    داره خودمونی میشه Rick Butler's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    تهران/Farsta Gård
    پست ها
    95

    پيش فرض

    بازی به این مسخرگی تاحالا ندیدم
    چرا؟ قشنگه که
    1-ترسناکه ! مخصوصا وقتیکه؛ تیر کم میاری، یا باطری چراغ قوه نداری و فقط باید فرار کنی ، هرچند ممکنه بدونی توی یک کابوس گیر افتادی اما ترسناکه !
    2-داستان جالبی داره !
    3-گیم پلی خوبی داره ! یک ایده ی نوئیه ! مثلا یک خرده که میدوی خسته می شه و نفس نفس میزنه ، خیلی کم پیش میاد توی بازی ها ضعف انسانهارو نشون بدن !
    4-برای اولین بار یک بازی سخت گیرمون اومد !
    من که خوشم اومد

  11. 8 کاربر از Rick Butler بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #1498
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ALI&SOAP's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    431

    پيش فرض

    اپیزود 4: حقیقت


    بخش 2: مزرعه ی اندرسون




    بعد از فرار از کلینیک آلن و بری به سمت مزرعه ی اندرسون می روند وباهم جروبحث می کنند(نکته ی مهمش اینجاست که آلن می گه: اونا هیچ وقت آلیس رو نداشتن و آلیس تو اعماق دریاچه است ولی نمرده!!!!) ناگهان کوه ریزش می کند و ماشین آن ها را به پایین دره پرتاب می کند اما آلن در اول دره بیرون پریده.آلن زخمی است وناگهان صدای بری را می شنود و به بری می گوید که از فلیر برای دور کردن شبه زامبی ها استفاده کند بری هم می گوید : تو به سمت مزرعه برو من هم از این پایین می روم چون ماندن این جا خودکشی است.


    آلن چون اسلحه و چراغ قوه اش را داخل ماشین جا گذاشته مجبور است بدون هیچ وسیله ای به مزرعه برسد و در راه نیز باید از دست شبه زامبی ها و اشیاء تحت کنترل تاریکی فرار کند. بالاخره یک چراغ قوه پیدا می کند اما ناگهان ماشینی را می بیند که به همان جایی می رود که آلن دارد می رود(یعنی آخرین خانه ی مزرعه) آلن فکر می کند بری است پس حرکت خود را سریع تر می کند. خوشبختانه کمی جلوتر یه شوت گان پیدا می کند پس ردی تو کیک سام اسِز!!!


    آلن ناگهان نورخیره کننده ای را می بیند (دقیقا مثل کابوس اول بازی) صدای پشت نور می گوید:من سعی می کنم تا هر صفحه ای رو در محل مناسب و زمان دقیق برای تو قرار بدم. من سعی می کنم که به تو نشون بدم که داستان چجوری پیش میره!!


    بعد از آن آلن می فهمد که همین مرد فضایی(بذار روشنش کنم توماس زین) برگه ها را سر راه آلن قرار می دهد آلن راه خود را ادامه می دهد تا به خانه ای در مزرعه می رسد که ماشین آن جا توقف کرده، آلن داخل خانه می شود و صدای داد و فریاد مردی را می شنود در طبقه ی بالا مردی را میابد که مثل راستی زخمی رها شده ( کنار مرد آلن یک کلت هم پیدا می کند )


    مرد می گوید: من دوباره اومدم مزرعه برای مون شاین می دونی؟ اون کاری می کنه که تو ببینی....!اونا از دستش نمیدن... اونا توی سطل مجنون اند!! اما دنی رو گم کردم و .وقتی پیداش کردم به من حمله کرد اون دیگه دنی نیست چیزی داره کنترل می کنه!!! بهتری دوستای آدم تبدیل به آدم بدا میشن... به هرحال(و بعد میمیرد)


    آلن راهش را ادامه می دهد و ناگهان مرد قوی هیکل را می بیند که باتبر به او حمله می کند آلن او را می کشد و می فهمد که او همان دنی بوده. بعداز آن تلویزیونی خودش خود به خود روشن می شود که در آن آلن می گوید: تمام کارهای من اشتباه بودن.. این یه داستان ترسناکه و نتنها آلیس رو نجات نمیده بلکه تاریکی رو قدرتمند تر می کنه و تاریکی من، آلیس و همه ی افراد این شهر رو میکشه و همه چیز رو دربر می گیره! اون(تاریکی)از آلیس استفاده کرده تا من این داستان رو براش بنویسم. من می خوام اینو تغییر بدم. من فرار خواهم کرد. من خودم رو تو داستان نوشتم. این یه ریسک وحشتناکه اما این تنها راهی که می تونم آلیس رو نجات بدم.


    تو داستان های ترسناک همیشه قهرمان موفق نمی شه یا زنده نمی مونه،حتی ممکنه که مجبور باشه بمیره. من فرار خودم را توی داستان خواهم نوشت. من کمک نیاز دارم و زین کسیه که به من کمک میکنه! من کاری می کنم که اتفاق بیفته.!


    آلن باز به یکی دیگر از خانه ها می رسد(نزدیک ترین خانه به خانه ی مورد نظر آلن ) اما بری را می بیند که به آلن می گوید: آل فرار کن....! دران میان....! تعدادشون خیلی زیاده! و خود را زمین می زند اما ناگهان یک موسیقی پخش می شود و وسایل آتش بازی روشن می شوند و تمام شبه زامبی ها از بین می روند(این جا می فهممیم که این حرف ها و زمین زدن بری فقط نقشه بوده و این آتش بازی کار بری هست) بعد از آن آلن باید با کمک بری تمام شبه زامبی ها را از بین ببرد و انصافا هم همه چیز برایش مهیا است(تفنگ، فلش بنگ،فلیر و...)بعد از کشتن موجودات آلن و بری به داخل خانه می روند اما خانه برق ندارد پس آلن می رود و پاور برق را روشن می کند ناگهان یک موسیقی بخش می شود آلن به بری می گوید که این موسیقی حاوی پیام برادران اندرسود برای آن ها است! بری می گوید : بانوی لامپ!! این مسخرست! اما آلن گوش نمی دهد و می گوید:سینتیا ویور(همان بانوی روشنایی)


    متن موسیقی که پخش می شود: حالا اگه می خوای عشقتو آزاد ببینی به کلید کابین ساحره نیاز داری!


    بانوی روشنای رو پیدا کن که وقتی شب میشه دیونه میشه! به این طریق می تونی سرنوشت رو تغییر شکل بدی.


    بعد:


    آلن: ما باید سینتیا ویور رو پیدا کنیم. ما شب این جا می مونیم وبه محض این که هوا روشن شد به شهر بر می گردیم


    بری:ما به استراحت نیاز داریم و منظور من از استراحت نوشیدن است(مشروب)


    آلن:ول کن بری این....(اما به هرحال قبول می کند)


    بعد از مراسم مشروب نوشیدن هر دوی آن ها مست می کنند و می خوابند.


    اما آلن در خواب می بیند:.................



    بخش بعدی بسیار مهم است!



    نتیجه تا الان:آلن و بری می فهمند که برای نجات دادن آلیس و تغییر سرنوشت باید سینتیا ویور(بانوی روشنایی) رو پیدا کنند
    Last edited by ALI&SOAP; 24-03-2012 at 18:39.

  13. 11 کاربر از ALI&SOAP بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #1499
    آخر فروم باز farzan311's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    محل سكونت
    mostly Tehran and sometimes Isfahan
    پست ها
    2,091

    پيش فرض

    خوب بالاخره تموم شد
    چهار اپیزود رو از اول رفتم دیگه رامبو شده بودم
    اخرش هاش دیگه کمتر تنهایی ترسناک نیست واقعا وقتی یکی کنارت باشه باهات حرف بزنه خیلی خوبه
    دو تا هم اپیزود SPECIAL هست که بعدا میرم
    علی جان منتظر داستان هم هستم این ماجرا توماس و زنش رو نفهمیدم
    راستی نسخه بعدی بازی چیه؟ برا PC کی میاد؟

    پ.ن
    اینقدر این کلیک راست رو نگه داشتم فکر کنم خراب شد

  15. 3 کاربر از farzan311 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #1500
    داره خودمونی میشه Rick Butler's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    تهران/Farsta Gård
    پست ها
    95

    پيش فرض

    منم تمومش کردم ! سخت بود اما قشنگ گنگ ! آفرین به سناریو نویسش !
    اون دوتا special هارو هم نمیرم !
      محتوای مخفی: فقط یک سوال 
    الان ، الن آخر داستان رو یکجوری تموم کرد که خودش بمیره و آلیس زنده بمونه ؟! درسته یا نه ؟!
    یا آخرش فقط یک کابوس بود و آلیس می گه Alan,Wake Up !
    کدومه ؟


  17. این کاربر از Rick Butler بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •