یه شب تو خواب وقته سحر شهزاده ايی زرين کمر
نشسته بر اسب سفيد مي یومد از کوه و کمر
می رفت و آتش به دلم می زد نگاهش
کاشکی دلم رسوا بشه دريا بشه اين دو چشم پرآبم
روزی که بختم باز بشه بی یار بشه اون که اومد به خوابم
------------
شهزاده ی قصه ی من - گلشیفته