در یک روز زمستانی یعنی 29 مارس 1951 براستی هوای کپنهاک (پایتخت دانمارک) بسیار سرد بود و " پال هار دروپ" 33 ساله با اسلحه ای در جیب پالتواش بازی میکرد اسلحه ای که به زودی قرار بود فاجعه ای بیافریند آن هم توسط کسی که هیچگاه از عمرش در زندگی کاری خلاف قانون انجام نداده بود و سر و کارش با کلانتری و دادگاه نیفتاده بود تا آن لحظه چهار بار مانند آدمهای گیج و منگ از مقابل بانک عبور کرده بود وسردی و سنگینی اسلحه ای را که در جیب پالتویش قرار داشت را به خوبی احساس میکردسرقت بانک
بانکی که "پال-هار" برای اجرای نقشه شیطانی خود در نظر گرفته بود یا به قول خودش برای او انتخاب شده بود بانک کوچکی در یکی از خیابانهای خلوت شهر بود گویی سکوتی مرگبار شهر را فرا گرفته بود و او بی اراده درمقابل بانک ایستاده بود. لحظه ای دوچار تردید و دودلی شد ذهن او تلاش و مبارزه بی حاصلی را علیه شخص دیگری آغاز کرده بود ولی دیری نپائید که در این مبارزه شکست خورد. سر انجام به درون بانک گام نهاد و سراغ نخستین باجه رفت.
صندوقدارکه نامش "کج مولر" بود طبق معمول سرش [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ش زمین شد کارمندان دیگر همه پشت باجه های خود روی زمین دراز کشیدند و مشتریان بانک وحشت زده به طرف درب خروجی دویدند تنها "هانس ویزبام" مدیر بانک با جرات و شهامت کم نظیر مقابل مرد ایستاد و معلوم بود که از جانش گذشته بود و لحظه ای بعد گلوله ای مغز اورا سوراخ کرده بود.
دراین حال "پال هار" نگاهی ابلهانه به آخرین قربانی خویش انداخت و اسلحه را در جیبش گذاشت و در حالیکه زیر لب با خود حرف میزد بی آنکه پولی از بانک به سرقت ببرد به آرامی از انک خارج شد. پلیس "پال هار" را دستگیر کرد و هنگامی که به اتهام این دو فقره جنایت به پای میزکشانده بود، به تعریف ماجرای عجیبی پرداخت . او خطاب به هیات منصفه گفت هنگام ارتکاب این جنایات از حالت عادی خارج بوده و تحت تاثیرهیپنوتیزم قرار داشته است وی افزود که از ماه قبل مانند عروسک خیمه شب بازی در دستان مردی به نام "بجورن نیلسن" بوده تا به بانک دستبرد بزند.
در حالیکه او هیچگاه خیا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نظر میرسید این یکی از ترفندهایی باشد که همه قاتلین در چنین اوضاعی از خود میسازند تا جرم خود را کم کنند ولی از طرف دیگر پولی از بانک سرقت نشده بود و گفته های کارمندان بانک نیز گواه حالت غیر طبیعی او و عدم سابقه اش باعث شد هیات منصفه با بی میلی و ناباوری وشاید فقط برای تنویر افکار عمومی و رسانه ها تصمیم بگیرند کمی روی این مساله تامل کنند.
"بجورن نیلسن" یعنی همان کسی که "پال هار" را هیپنوتیزم کرده بود به دادگاه فراخوانده شد . ادعای "بجورن نیتسن" را که گفت هنگام وقوع قتل نزدیکی صحنه جنایت نبوده است را پذیرفته شد اما هیات منصفه و تیم کاراگاهان پلیس در عین حال اظهارات "پال هار" را هم که میگفت : درآن زمان تبدیل به آدم ماشینی شده بود را باور کرده بود و اینکه او میگفت: اراده "بجور نیلسن" به کمک هیپنوتیزم اورا به هرجا که میخواست میکشاند .
با این اوصاف وجدان دادگاه ایجاب میکرد "بجورن نیلسن" به اتهام طرح نقشه دستبرد به بانک و تحریک "پال هار" به جنایت مجرم شناخته شود . اما یک چنین اتهامی کاملا بی سابقه بود زیرا مقامات قضایی دانمارک برای اثبات این پرونده ناگزیر بودند ثابت کنند که "بجورن نیلسن" عمدا "پال هار" را تحت تاثیر نیروی مغناطیسی خود قرار داده تا مغز اورا برای انجام کاری که علی رقم میل باطنی اورا به این کار ترغیب کند .
این محاکمه یکی ازپر سر و صداترین محاکمه های این دادگاه در 50 سال اخیر بوده وبرای روزنامه های آن زمان بسیار مهیج و خبر سازبود خصوصا اینکه دو تن از انسانهای وظیفه شناس شهر جان خود را دراین جنایت از دست داده بودند و انتظار میرفت "پال هار" که خود به نوعی قربانی این جنایت بود بخاطر ارتکاب جنایت گناهکار شناخته شود اما نتیجه دادگاه برای همه دور از انتظار بود.
در مورد مجرم بودن یا نبودن این دو نفر میبایست کارشناسان ورزیده استخدام و بعد نظر میدادند. دکتر "پل رویتر"رئیس بیمارستان لیزاون ریاست هیات نظارت را بر عهد گرفت به دستور او پروفسور "نیمان جولدئین" یکی ازبزرگترین استادان روانشناسی دانشگاه توریزن از کشور فرانسه نیز به هیات منصفه اضافه شد
اولین تحقیقات از اطرافیان و همسایگان "پا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] کس اورا میدید تصور میکرد که "پال هار" با خودش حرف میزند افرادی هم دراین بین اظهار کردند که بارها دیده اند که "پال هار" به منزل "بجورن نیلسن" رفت وآمد میکند. دوماه از تحقیقات هیات انتخابی گذشت و در آخر آنها به این نتیجه رسیدند که "پال هار" هنگام جنایت بر خلاف میل باطنی اش عمل کرده و تحت تاثیر مداوم نیروهای هیپنوتیکی بوده است و درواقع در حالتی ناخوداگاه و فارغ از اراده خویش دست به جنایت زده است.
دکتر "پل وارویتر" همچنین گفت:که هر شخص بیگناه میتواند آلت دست یک هیپنوتیزور قرار بگیرد وبی آنکه خود بداند و یا بعدا بیاد بیاورد درانجام مقاصد او بکوشد. این خود آموزه جدیدی از تاریخ پر فراز و نشیب هییپنوتیزم بود چون بعد از این بود که دیگر روانپزشکان سرشناس نیز این سخنان دکتر رویتر را مورد تائید قرار دادند و باور عمومی که تا آن زمان فکر میکرد با هیپنوتیزم نمیتوان فردی را مجبور کرد کاری بر خلاف میل باطنی اش انجام دهد با این قیمت گزاف تغییر کرد.
ناگفته نماند "بجورنیلسن" تحت آزمایشات روانی اعتراف کرد که قصد او از این کار صرفا ارزیابی نیروهای هیپنوتیکی در وجود خویش بوده است و مهمترین نکته این داستان اینکه او گفت توانسته وجدان "پال هار" را با این داستان سرایی که پولهای سرقت شده صرف امور خیریه خواهد شد او را فریب دهد. او سر انجام به جرم سو استفاده بی سابقه از هیپنوتیزم برای انجام جنایت به زندان ابد محکوم شد
و "پال هار" به دوسال اقامت در آسایشگاه روانی محکوم شد تا پس از انقضای این مدت و بازیافتن سلامتی روانی اش آزاد گردد.
داستان واقعی بالا که خبرگذاری های بزرگ جهان در آن زمان صداقت آنرا تائید کرده اند از چند جهت قابل تامل است
اول اینکه اگر بخواهیم با هیپنوتیزم شخصی را مجبور به کارهایی بکنیم که در بر خلاف ندای وجدان او باشد باید بارها وبه مدت طولانی او را هیپنوتیزم کنیم و این امر ساده ای نیستدرسهای این داستان
واما نکات ایمنی
1- خوب حالا حتما خداروشکر میکنید که با آمدن به کلاسهای خودهیپنوتیزم فقط یاد میگیرید خودتان را هیپنوتیزم کنید و اگر خدای نکرده زمانی فکرهای بدی به ذهنتان برسد فقط میتوانید خودتان را عامل اجرای این افکار کنید و به قول معروف دودش به چشم خودشخص میرود.
شاید از سر دلسوزی بخواهید به درمان نزدیکانتان کمر ببندید وآنهارا هیپنوتیزم کنید اما بدانید این کار نه تنها تعرض و تجاوز به حقوق انسان دیگراست بلکه شما دانش این کار را ندارید و ممکن است لطمات سختتری بر او وارد کنید.در ضمن مطمئن باشید برای فراهم کردن خوشبختی در تمام مراحل زندگیتان هیچ نیازی به هیپنوتیزه کردن دیگران ندارید.
2- هیپنوتیزم در غرب در دوران علم گرایی شکوفا شد و هیپنوتیزور ها این نیرو را یک نیروی الهی نمیدانستند و از آن گهگاه برای رسیدن به اهداف شیطانی خود استفده میکردند در حالیکه امروزه این تفکرات قدیمی است.
3- همانطور که در داستان مشاهده کردید برای اینکه فردی را باهیپنوتیزم مجبور به انجام اعمالی خلاف میل باطنی اش بکنیم. مثلا اینکه کسی که طبق اعتقادات مذهبی اش رقصیدن مردود میباشد به یک ی چند جلسه هیپنوتیزم نمیتوانیم به این هدف برسیم چون هم باید از نظر عقلی اورا مجاب کنیم هم نیاز به دهها جلسه هپنوتیزم داریم که معمولا کسی چنین اجازه ای به ما نمیدهد در واقع عموم مردم به این دلیل به هیپنوتیزم روی می آورند که اعمالی موافق با اعتقاداتشان در آنها بوجود بیاوریم.
4- با پیشرفت علم در جهان در قرن بیستم روشن شد که اگر هیپنوتزور زمانی را که صرف خلق یک جنایت میخواهد بکند صرف انجام یک کار مفید بکند بهتر و بیشتر به پول میرسد مثلا میتواند خلاقیت را درخود بگونه ای پرورش دهد که با اختراعی هم پول زیادی بدست بیاورد و هم نام نیکی از خود برجای بگذارد
5- با پیشرفت علم راههای تاثیر گذاری چه آشکارو چه نهان آنقدر زیاد شد که دیگر برای انجام جنیات نیازی به هیپنوتیزم نیست مثل علمNLP که بزرگان آن میبینید مانند رابینز بایک جلسه صحبت کردن با یک فرد سیگاری او را ترک میدهند یا راههای نهانی مانند امواج زیر آستانه ایکه بدون شخص یا اشخاصی متوجه بشوند با ان میتوان به جنایات هولناکی دست زد ودر مقالی دیگر برای شما راجعه به آن صحبت خواهم کرد.
6- شرقی ها به علت آموزه های عرفانی و دینی خود هیپنوتیزم را به روش شرقی آن که توام با شناخت خدا و نیروی خداوندی است این نیرو را نیروی الهی میدانند و نمیتوانند از آن به ضرر دیگری استفاده کنند تاریخ گواه است که هیپنوتیزم درجای جای شرق از قرنها پیش توسط عرفا شناخته شده بوده اما هرگز سندی وجود ندارد که آنرا به برای شیطنت مورد بهره برداری قرار داده باشند
1- هیپنوتیزوری را که تبحرو تعهد او را نمیشناسید اجازه ندهید که شما را هیپنوتیزم کندبا این حال رعایت نکات ایمنی زیر را همواره مورد نظر داشته باشید.
2- بیا داشته باشید متدهای امروزی هیپنوتیزم اصلا نیازی به لمس هیپوتیزور ندارد و او می بایست فقط با صحبت های معمولی و عرفی شما را هیپنوتیزم کند.
3- حتما هنگام اجرای این تکنیک یکی از نزدیکانتان مانند همسر برادر پدر یا مادر همراه داشته باشید تا شاهد روش اجرای کار را بر روی شما توسط هیپنوتیزور به خوبی مشاهده نماید.
حالا که با خطرات دگرهیپنوتیزم و رعایت نکات ایمنی مربوط به آن آشنا شدید مطالعه گوشه ای از زندگی "راسپوتین" میتواند شما را با خطرات خودهیپنوتیزم نیز آشنا کند.