زنده باد مربي وطني
«نيمکت تيم ملي با يک مربي ايراني زيباتر است.» اين جمله معروف را محمد علي آبادي رئيس سازمان تربيت بدني پس از جام جهاني 2006 و انتصاب امير قلعه نويي به عنوان سرمربي جديد تيم ملي ايران بيان کرد. علي آبادي و همکارانش در دستگاه ورزش ايران و فدراسيون فوتبال در سه چهار سال گذشته تمام تلاش خود را براي زيباسازي نيمکت هاي فوتبال ايران به کار بستند و نتيجه اش مشخص است.
در همين چند روز گذشته نيمکت هاي زيباي وطني به خوبي شايستگي شان را نشان دادند. بعد از شاهکار علي دايي در تيم ملي، باشگاه هاي ايراني هم در مصاف با حريفان آسيايي همان راه تيم ملي را رفتند تا کيفيت مربيان وطني يک بار ديگر براي آنهايي که همچنان علاقه ندارند واقعيت ها را بپذيرند، مشخص شود.
ورزش و فوتبال ايران در چند سال اخير ثابت کرده استاد تکرار اشتباهاتش است. جام جهاني 2006 مشخص کرد تيم ملي ايران به مربي هاي باکيفيت تر از برانکو ايوانکوويچ نياز دارد. برانکو پس از ترک ايران هدايت بهترين تيم کرواسي را برعهده گرفت و در اين سال ها همواره يکي از نامزدهاي مربيگري تيم ملي کرواسي محسوب مي شد و اين نشان مي دهد مربي سابق تيم ملي ايران حداقل يک مربي درجه دو بين المللي است. در اين ميان ما به جاي اينکه برويم پس از
درجا زدن با برانکو يک مربي درجه يک يا ممتاز بين المللي بياوريم، «زيباسازي» نيمکت تيم ملي را در دستور کار قرار داديم و نتيجه اش هم ناکامي در جام ملت ها و مقدماتي جام جهاني شد.فراموش نشود که با توجه به قدرت تيم هاي مدعي آسيا در جام ملت ها در سال 2007 قهرمان شدن در آن رقابت ها کار چندان دشواري نبود. همچنين در شرايطي که پنج تيم از آسيا و اقيانوسيه راهي جام جهاني مي شوند، نرفتن به آفريقاي جنوبي سخت تر از حضور در جام جهاني 2010 است.
استقلال و صبا هم که بهترين مربيان ايراني را روي نيمکت خود مي بينند، دو روز قبل عيار واقعي مربيان وطني را نشان دادند. در اين شرايط اصرار بر استفاده از مربي وطني چه ثمري دارد؟ آيا به غير از در جا زدن و پسرفت است؟ از فوتبالي که تيم ملي اش را به محمد مايلي کهن مي سپارند و مربياني چون مصطفي دنيزلي و ميروسلاو بلاژويچ را انکار مي کنند، واقعاً چه توقعي مي شود داشت؟ 35 سال است که ايران قهرمان جام ملت ها نشده. غيبت فوتبال ايران در المپيک به 36 سال رسيده و 18 سال است که باشگاه هاي ايراني نتوانستند هيچ جامي را در سطح قاره لمس کنند و با اين شرايط ما خودمان را صاحب بهترين فوتبال قاره مي دانيم و خود را از وارد کردن فوتبال روز دنيا بي نياز مي بينيم. وقتي انگليس که مهد فوتبال دنيا است اصرار بر استفاده از مربي خارجي دارد، ما در کجاي دنيا قرار مي گيريم؟
جالب اينکه در اين فوتبال هر کسي که مربي مي شود، ديگر مربيان وطني از او دفاع مي کنند و زماني که کسي هم اخراج مي شود، از اين اقدام انتقاد مي شود. آيا نتيجه گرفتن مهم تر از «زيباسازي» نيست؟
منبع:اعتماد