بچه ها منم همین الان شنیدم این خبر رو ؟
یکی بگه این خبر درسته یا نه ؟![]()
میگن پریشب فوت کرده ، سرطان داشته![]()
من عاشق این دو خواهر هستم![]()
بچه ها منم همین الان شنیدم این خبر رو ؟
یکی بگه این خبر درسته یا نه ؟![]()
میگن پریشب فوت کرده ، سرطان داشته![]()
من عاشق این دو خواهر هستم![]()
چهره های مشهور آواز در سینما
موسیقی و ترانه نقش مهم و سازنده ای در سینمای ایران داشته است و در 99 درصد فیلم ها رقص و آواز و موسیقی و ترانه بنحوی گنجانده شده است. روی این اصل تهیه کنندگان و کارگردانان سینمای ایران همواره در پی فرصت و موقعیت بوده اند که علاوه بر صدای خوانندگان معروف رادیو تلویزیون از بازی آنها نیز در فیلم ها بهره گیرند. زیرا به طور حتم اولین فیلم هائیکه با شرکت یک خواننده معروف ساخته شده با استقبال مواجه می گشته است. در این مطالب تحقیقی سعی شده است موقعیت خوانندگانی را که در طول این همه سال هر کدام در فیلم یا فیلم هایی بازی کرده اند مورد بررسی قرار دهیم.
دلکش
اولین خواننده معروفی که بخاطر شهرت فراوان به سینما کشانیده شد دلکش بود که نخستین بار در فیلم شرمسار سال 1328 و در واقع چهارمین محصول سینمای ایران بازی کرد. دلکش در این فیلم نقش دختر روستایی را بعهده داشت که سر و کارش به شهر می افتد و بزودی از کافه ها سر در می آورد و می خواند.
استقبالی که از این فیلم به عمل آمد باعث گردید تا تهیه کنندگان دلکش را در فیلم های دیگری مثل، مادر، افسونگر و دسیسه شرکت دهند. که وی در تمام این فیلم ها ایفاگر نقشی شبیه همان نقش اول بود. فروش خوب فیلم های دلکش موقعیت او را بعنوان یک ستاره پولساز تثبیت نمود. به همین جهت تا سالیان دراز توانست در سینما دوام آورد و فیلم های زیادی بازی نماید که بعضی از آنها عبارت است از ظالم بلا، عروس فراری، شیرفروش، فردا روشن است و ..
بهرام سیر و قاسم جبلی
بهرام سیر و قاسم جبلی دو تن از خوانندگان پر طرفدار سال های 26 تا 30 در رادیو بوده اند که بخاطر شهرت زیاد به سینما کشانیده شدند. ولی بهرام سیر فقط در یک فیلم مستی عشق در سال 1330 بازی کرد و قاسم جبلی در چند فیلم مثل دزد عشق، یوسق و زلیخا، فرشته وحشی و یکی دو فیلم دیگر و بهرام سیر در زمینه موسیقس جاز از اولین خوانندگان این سبک در ایران بود و جبلی آهنگ های عربی را که خیلی طرفدار داشت اجرا می نمود که البته هنوز هم بعد از گذشت سال های زیاد در کافه ها و تئاترهای لاله زار می خواند.
فتانه و شمس
فتانه و شمس از خوانندگان قدیمی رادیو بودند که هرکدام با شرکت در یکی دو فیلم در این زمینه نیز فعالیت هایی داشته اند. جوان های قدیمی ممکن است هنوز خاطره بازی فتانه در فیلم مشهدی عباد و خاطره بازی شمس را در فیلم خورشید میدرخشد را ازیاد نبرده باشند.
مهوش – آفت
مهوش که یک خواننده کافه ای بود و طرفداران زیادی هم داشت برای نخستین بار از رقص و آوازش در فیلم خورشید می درخشد استفاده شد و استقبالی که از آن به عمل آمد، باعث شد تقریبا در تمام محصولات سال های 35 تا 39 سینمای ایران صحنه هایی از رقص و آواز مهوش گنجانیده شود. زیرا که این کار پشتوانه خوبی شده بود برای تضمین فروش فیلم های ایرانی در تهران و شهرستان ها و حتی در خیلی از شهرستان ها از رقص های مهوش در فیلم های خارجی هم استفاده می کردند! و جلوی سینما مثلا اعلان می کردند امشب فیلم تارزان با شرکت جانی ویسمولر همراه با رقص و آواز بانو مهوش! بهر حال با مرگ ناگهانی مهوش که در سال 39 طی یک حادثه اتومبیل بوقوع پیوست، رقیب دیدینه او آفت جایش را در سینمای ایران گرفت و تا سال هائی چند از رقص و آواز آفت و گه گاه هم رقص و آواز شهپر و پریوش خصوصا در محصولات استودیو عصر طلایی استفاده می شد.
فرح پناهی
فرح پناهی از خوانندگانی بود که شهرتش در خارج از کشور بیشتر از ایران بود و در بعضی از ممالک اروپائی در زمینه اپرا شهرت زیادی داشت. وی در سال های اولیه پیدایش سینما در کشور ما به ایران آمد و در اقامت کوتاهش در دو فیلم ماجرای زندگی و دختری از شیراز شرکت کرد و این بخاطر اطلاع ساوئل خاچیکیان از فعالیت او در خارج از کشور بود.
پوران
یکی دیگر از خوانندگان مشهوری که بخاطر اشتهار فراوانش در کار خوانندگی به سینما کشانده شد، پوران بود که نخستین بار در صحنه های کوتاهی از فیلم آسمون جل ظاهر شد و چند آهنگ خواند و استقبالی که از شرکت پوران در این فیلم بعمل آمد، باعث گردید تا در فیلم های دیگر نقش اول را بازی نماید و از صدایش نیز استفاده شود، فیلم هایی مانند گرگ های گرسنه، طلای سفید، ستارگان می درخشند، اشک ها و خنده ها، لاله آتشین، آقای قرن بیستم، عمو نوروز، اول هیکل و چند فیلم دیگر.
ویگن
ویگن زمانیکه هنوز شهرت چندانی در خوانندگی نداشت نقشی از فیلم چهاراه حوادث را بازی کرد و این کار را با شرکت در فیلم خون و شرف ادامه داد. ولی بعد از آنکه شهرتش از راه خوانندگی به اوج رسید کار و فعالیت سینمایی اش نیز زیاد شد، در فیلمهای زیادی منجمله ظالم بلا، تپه عشق، آتش و خاکستر، اعتراف و فیلم های دیگری شرکت کرد ولی هیچگاه موقعیت ویگن در سینما به اندازه موقعیت وی در خوانندگی نشد.
گوگوش
گوگوش از زمانی که خیلی کوچک بود ضمن فعالیت های کاباره ای و تئاتری در سینما نیز فعالیت داشت و در فیلم های زیادی در زمان کودکی بازی کرد مثل بیم و امید، فرشته فراری و چند فیلم دیگر.
فعالیت گوگوش در سینما در جوار فعالیت خوانندگی ادامه یافت. از فیلم های گوگوش بعد از آغاز نوجوانی می توان شیطون بلا، فیل و فنجون، گناه زیبائی، گنج و رنج، ستاره هفت آسمون، احساس داغ، طلوع، بی تا، ممل آمریکائی و همسفر را نام برد. گوگوش دو سال قبل بخاطر بازی در فیلم بی تا جایزه سپاس بهترین فیلم را از آن خود نمود.
روانبخش
روانبخش که با خواندن ترانه عروس و داماد شهرت فراوانی بدست آورد، خیلی زود مورد توجه سازندگان فیلم های ایرانی قرار گرفت و طی یکی دو سال در فیلم های زیادی شرکت داده شد که از میان این فیلم ها می توان پیمان، خروس بی محل، آتشپاره تهران، دختران حوا و چند فیلم دیگر را نام برد.
روانبخش همان طور که در خوانندگی خیلی زود از شهرت و معروفیت افتاد در سینما نیز نتوانست دوام چندانی بیاورد.
منوچهر سخایی
منوچهر سخایی از خوانندگان طرفدار موزیک جاز ایران بود که همپایه ویگن به شهرت و اعتبار رسید. به همین جهت او نیز یکی دیگر از خوانندگانی بود که همواره از طرف سازندگان فیلم ها پیشنهاد بازی در فیلم های ایرانی را دریافت کرد. از جمله فیلم هایی که منوچهر در آنها بازی کرد می توان پستچی، در انتهای ظلمت و یکی دو فیلم دیگر را نام برد.
عارف
از صدای عارف قبل از آنکه از تصویر او در فیلم ها بهره گرفته شود، بارها سینما گران ما استفاده کرده بودند تا آنکه بلاخره توانستند خود او را نیز راضی نمایند تا در فیلم ها علاوه بر آواز بازی هم کند.از جمله فیلم هایی که عارف در آنها بازی کرده می توان ازدواج ایرانی، آئینه زمان، ساقی، جنجال عروسی، قربون هر چی خوشگله و بزن بریم دزدی را نام برد. عارف که شهرت فراوانی در زمینه کار خوانندگی دارد اخیرا اعلام داشته دیگر حاضر نیست در فیلم های تجارتی به سبک کارهای گذشته بازی نماید ولی در عوض حاضر است بدون آنکه دستمزدی بگیرد در یک فیلم هنری و سطح بالا بازی نماید زیرا معتقد است با شرکت در فیلم های تجارتی و سبک به شهرت و محبوبیت خوانندگی او نیز لطمه وارد می آید.
اکبر گلپایگانی
اکبر گلپایگانی که در زمینه خواندن ترانه ها و آهنگ های اصیل ایرانی سال ها از شهرت و اعتبار خاصی برخوردار بوده است. با دعوت استودیو میثاقیه در فیلم مرد حنجره طلایی شرکت کرد و این تنها فیلمی بود که گلپایگانی در آن بازی نمود. ولی از صدای او در چند فیلم دیگر استفاده شده است.
آغاسی
نعمت الله آغاسی یکی دیگر از خوانندگان محبوب و معروف بود که خیلی زود به شهرت و محبوبیت دست یافت و خیلی زود سر و کارش به سینما افتاد.
استقبالی که از اولین فیلم آغاسی به اسم ایوالله بعمل آمد بقدری غیر منتظره و غیر قابل تصور بود که در واقع خود دست اندرکاران سینما را هم غافلگیر نمود بهمین جهت بزودی در فیلم های دیگری شرکت داده شد، مثل فاتح دلها، خیلی هم ممنون، نعمت نفتی و بنده خدا، عجیب اینکه تمام فیلم های آغاسی از فروش بالای یک میلیون برخوردار بود و سالی یکی دو فیلم با شرکت او تهیه می شد.
فریدون فرخزاد و سوسن
فریدون فرخزاد شومن معروف تلویزیون به دنبال شهرت در خوانندگی چند سال قبل برای شرکت در فیلم دل های بی آرام دعوت شد. ولی چون این فیلم با شکست تجاری مواجه گشت دیگر نقشی به او در سینما ندادند.
سوسن خواننده کوچه و بازار که او هم در فیلم فریاد شرکت کرد و بخاطر شکست فیلم نتوانست در فیلم دیگری شرکت نماید.
جمال وفائیی
جمال وفایی یکی دیگر از خوانندگان پر طرفدار این ایام است که بلاخره به سینما کشانیده شد. وفایی با بازی در اولین فیلم خود وحشی را به پایان رسانده و به طوریکه شنیده ایم توانسته است یک نقش دلنشین کمدی را ضمن اجرای چند آهنگ تازه به انجام رساند. باید منتظر نمایش وحشی شد تا نسبت به موقعیت وفایی در سینما قضاوت نمود.
و الهه، عهدیه، ایرج، ایرج مهدیان، فیروزه، مهستی، بهشته، گیتی، فرهاد، ضیاء، و رامش از جمله خوانندگانی هستند که فقط از صدای آنها در فیلم ها بهره گرفته شده است بجز رامش که در صحنه کوتاهی از فیلم خیالاتی بازی کرده بود.
.
مصاحبه جالبی بود...
من که کماشو به پاپکرن شادمهر و این اهنگای اخیرش(سبب..رسیدی) ترجیح میدم...انصافا اهنگاش و شعراش عالی هستند...!
.
آغاسی، آوازخوانی بود که...
از جمله خوانندگانی بود که به خواننده های کوچه بازاری و یا لاله زاری معروف بودند و در میان طیف خاصی از بچه های جنوب شهر طرفدار داشتند. در اصطلاح رسانه های آن روزگار به آنها خوانندگان مردمی هم می گفتند. در واقع اگر بخواهیم منصفانه سرحساب شویم، خوانندگان پاپ واقعی ایران در آن زمان همین ها بودند. اشعار بسیار ساده و سطحی بر روی آهنگ هایی که اغلب ریتم عربی، ترکی و یا هندی داشتند و تنظیمی بر همین روال، محتوا و ساختار ترانه هایشان را تشکیل می داد. به رادیو و تلویزیون سال های پیش از انقلاب هم راهی نداشتند و آوازشان در همان زمان هم به عنوان موزیک بازاری مبتذل خوانده می شد. اما عید سال 1350 ناگهان دو تن از آنها به برنامه ای با نام چشمک - از شوهای مدرن آن سال ها - در تلویزیون راه یافتند که یکی از آنها حرکات بامزه ای انجام می داد، موهایش را با ابروانش تکان می داد، کف دستی به هم می زد، دستمالی توی هوا می چرخاند و در حالی که لنگ می زد، دست ها و سینه هایش را می لرزاند. تکیه کلامش هم ایوالله بود و خیلی هم ممنون!
اسمش را آغاسی گفت، نعمت الله آغاسی! با ترانه های به اصطلاح بندری معروف شد مثل لب کارون، جومه نارنجی و مرو با دیگری و ... ترانه هایی که شاد بودند و با ترانه هایی که به عنوان ترانه روز از رادیو و تلویزیون پخش می شدند، تفاوت داشتند. هنوز برخی از آنها در ذهن نسل ما باقی است و همراه خود خاطراتی را زنده می کند. شاید از آن پس بود که ترانه بندری در میان عامه مردم جا افتاد.
اما راستش ترانه هایش بندری بندری هم که نبودند. خیلی از بندری خوان ها در همان زمان به نوع ترانه خوانی اش اعتراض کردند و می گفتند آغاسی ترانه و آهنگ بندری را ضایع کرده است. هنوز هم برخی کارشناسان و متخصصان موسیقی ایرانی معتقدند خوانندگانی مثل آغاسی موسیقی فولکلور بندری که اصالت فرهنگی ویژه ای دارد را با آهنگ و شعرهای سطحی لاله زاری آلوده کردند، چنانچه خود آغاسی نیز در یکی از مصاحبه هایش اذعان کرد که برخی آهنگ هایش را یکی از آهنگسازان معروف لاله زار (ناصر آهنیان) می ساخته است.
اگر چه برخی، آغاسی را دنباله رو خوانندگان قدیمی تری مثل تاجیک و قاسم جبلی می دانند که به عربی خوان معروف بودند ولی بعضی دیگر براین باورند که امثال تاجیک تا حدودی به اصالت موسیقی عربی وفادار ماندند و فی المثل از نوع سازهای ویژه ای مانند عود بهره می گرفتند که در آرانژمان موسیقی عربی نقش مهمی دارد ولی در ارکستر خوانندگانی مثل آغاسی ترکیبی از ویلن فرنگی و تار اصیل ایرانی و تمپوی جنوبی و اکاردئون ترکی، آش شلم شوربایی به شنونده تحویل می داد که با هیچ دسته یا طیف مشخص و تعریف شده موسیقایی نمی خواند و به زبان دیگر به هیچ گونه فرهنگی نمی خورد.
بر این اساس اهل موسیقی، ترانه هایی از نوع آنچه آغاسی می خواند را فاقد هرگونه هویت یا اصالت فرهنگی دانسته و می دانند. اما به هر حال آغاسی در همان زمان به دلیل ریتم تند ترانه هایش، طرفدارانی در میان طیف های مختلف پیدا نمود که بیشترشان را همان هواداران موسیقی شنگول کوچه بازاری تشکیل می دادند، اگر چه به گرامافون ها و ضبط صوت های شنوندگان ترانه های پاپ روز هم راه پیدا کرد ولی چندان در آن ویترین پایدار نماند.
نام خواننده لاله زاری بر روی آغاسی ماند، خصوصا وقتی تن به بازی در فیلمفارسی های آن دوران داد و حاضر شد که زندگی شخصی پیش از خواننده شدنش را با قصه و فضایی اشک انگیزو به سبک و سیاق فیلم های هندی آن روزگار مانند: آواره و واکسی و... روی پرده ببرد و همین اگرچه به فیلمساز فیلم هایی مثل نعمت نفتی و ایوالله و خیلی هم ممنون کمک کرد ولی از محبوبیت آغاسی کاست.
دوران اوج آغاسی یکی دو سال بیشتر نبود و خیلی سریع ابتدا از برنامه های تلویزیونی و رادیویی و سپس از ضبط صوت های به اصطلاح متجددین پاپ روز پسند حذف شد، اگر چه نسل جوانی که در همان سال ها با هجوم بیتلز و بی جیز و شرلی بسی و بانی ام و مقلدان ریز و درشت وطنی شان حال می کردند چندان به امثال آغاسی توجهی نکردند و در همان زمان او را خواننده تازه به دوران رسیده ها یا تازه به شهر آمده ها می نامیدند. چرا که شعر ترانه هایش به قول خودش از کلمات ساده تشکیل شده یا به قول معروف اشعار عامیانه بودند که با استعاره های شعر نو و ادبیات به اصطلاح روشنفکری هم خوانی نداشت. او در همان مصاحبه اش گفته بود که همیشه نبض مردم کوچه و بازار را در دست داشته و اصلا همواره برای آنها خوانده است.
در سال های بعد از انقلاب، آغاسی در وطن ماند و سرود انقلابی هم خواند و سرودهای او با نام هایی همچون: مشت و بهار آزادی در نوار کاستی تحت عنوان ایران وطن ماست منتشر شد.
اما مدتی سکوت کرد و پس از اجازه خواندن آواز هم یافت، البته در آن سوی آبها. اگرچه احتمالا در داخل هم اگر می خواند، با شور و استقبال چندانی مواجه نمی شد چون به قولی، هنری ماندگار خواهد بود که اصالت دارد و هنر آغاسی متاسفانه اصیل نبود. چنانچه دو سال پیش که در یکی دو مراسم جشن در ایران خواند، تنها خاطره اش برای آنها که به نسل گذشته تعلق داشتند، جالب بود چرا که به نوعی خاطرات زندگیشان را زنده می کرد و گرنه دیگر نه آغاسی آن آغاسی سال های قبل بود و نه دوره و زمانه امروز شباهتی به آن سال ها دارد.
به هر حال آغاسی تا همین اواخر همچنان میل خواندن داشت و یک سری آوازهای جدید هم خواند که به صورت سی دی در بازار یافت می شد و یکی از آهنگ هایش حکایت بازگشت آوازه خوانی مایوس و دلشکسته به میان مردمش بود. البته اغلب ترانه هایش دیگر نشانی از آن ریتم های تند و شادمانه قبل نداشت و همگی به نوعی از غم و اندوه می گفتند. گفته شده بود که موسسه ای متعلق به یکی از شخصیت های متنفذ فرهنگی قصد تهیه آلبومی از ترانه های تازه آغاسی و توزیع آن در تیراژ میلیونی دارد اما معلوم نشد به چه دلیل این اقدام صورت نپذیرفت، شاید که نفوذ آن شخصیت متنفذ کم رنگ شد.
اما سوال اینجاست که آیا آغاسی با همان هیبت آغاسی محبوب اوایل دهه 50 به صحنه باز می گشت؟ تست ناموفق بازگشت دوباره ایرج و گلپایگانی پاسخی منفی در برابر این پرسش قرار می دهد.
نسل امروز آنقدر از زمان خودش جلوست که حتی بسیاری خوانندگان پاپ و جاز و راک امروز وطنی هم هر چه دست و پا می زنند به سلیقه و خواسته اش نمی رسند. معدود گروه هایی هستند که مانند آریان توجه اش را جلب نمایند. نسل امروز از گروه های ریز و درشت جوانانه ای که دم به دم در گوشه و کنار به خواندن و بازخواندن آغاز می نمایند هم رضایتی ندارد.
نسل امروز با موسیقی اینترنتی حال می کند و جشنواره زیرزمینی اش را هم در فضای نت به راه می اندازد. اگر چه آغاسی خواننده نسل روز آن روزگاران هم نبود و خودش هم چنین ادعایی نداشت. آغاسی براستی انسانی متواضع و مردمی و مسلمان بود. زندگیش در سختی و رنج طی شده بود تا از شاگرد یک شعبه نفت در اهواز به خواننده ای محبوب بدل شد اما در اوج محبوبیت هم هرگز از یاد نبرد که چه کسی بوده و از کجا آمده است. هیچگاه گذشته اش را فراموش نکرد و همچون برخی دیگر آب و خاکش را برای سود بیشتر مالی به آوارگی در غربت نفروخت. رستورانی باز کرد که تا اواخر عمر روزها و شب ها پشت صندوقش می نشست و دلش خوش بود که همچنان با مردم هموطنش دمخور است.
آخرین برنامه ای هم که اجرا کرد در سال 1382 و شب میلاد حضرت علی (ع) بود که در تئاتر پارس خیابان لاله زار و در مدح حضرت امیر خواند.
کنسرت زیبا شیرازی در تورنتو
زیبا شیرازی خواننده، ترانه سرا و آهنگساز ساکن لس آنجلس روز جمعه یازدهم خرداد اول ژوئن در اتاوا و روز یکشنبه سیزدهم خرداد سوم ژوئن ۲۰۰۷ در تورنتو به اجرای کارهایش پرداخت. زیبا شیرازی از سال ۱۹۸۶ ساکن لس آنجلس بوده و در رشته موسیقی تحصیل کرده است. از او تا به حال ۶ آلبوم و یک دی وی دی به بازار عرضه شده و در شهرهای گوناگون ایالات متحده و کانادا کنسرت داشته است. در اجرای اخیر در تورنتو او به اجرای قطعاتی از آلبوم های قدیمی اش هوای تازه و آرزوهای گمشده به همراهی گروه جاز دیک فلیکس پرداخت. او که می کوشد در کارهایش ملودی های شرقی و ایرانی را با موسیقی جاز غربی پیوند بزند، درباره سبک کارش می گوید: من همیشه عاشق موسیقی جاز بودم و آرزو داشتم بتوانم با این سبک کاری بکنم. زمانی که ایده ترکیب این موسیقی را با موسیقی ایرانی و شعر فارسی برای یکی از استادانم در کالج طرح کردم، استقبال چندانی نکرد چون معتقد بود که تلاش هایی در این زمینه شده و خوب از کار در نیامده، ولی به هر حال استودیوی خوبی را به من معرفی کرد که کار جاز می کرد و من هم رفتم و کارهایم را ضبط کردم و وقتی نتیجه کار را به او نشان دادم از نتیجه کار راضی بود.
زیبا شیرازی ادامه می دهد: این کار صد در صد جاز آمریکایی نیست ولی وقتی خود آمریکایی ها آن را می شنوند برایشان جالب است و به قول خودشان ترکیب غم شرقی با شادمانی جاز آمریکایی برایشان جالب و دلنشین است.
از وی درباره استقبال مخاطبان می پرسم، پاسخ می دهد: مخاطبین کارهای من دو دسته اند، کسانی که می شنوند، دوست دارند و لذت می برند و کسانی که اصلا دوست ندارند. در مجموع استقبال خوب بوده ولی مخاطبین غیر ایرانی همیشه راضی ترند و من فکر می کنم احتیاج به کمی زمان هست تا ایرانی ها به این نوع تلفیق موسیقی خو بگیرند.
یکی از نکات جالب کارهای زیبا شیرازی لحن صریح ترانه های اوست. من موضوع را فدای قافیه نمی کنم. محتوا برایم مهم تر از چارچوب های ادبی است. جنس کارم زنانه است و سعی می کنم که در اشعارم احساساتی را که بسیاری از زن ها دارند و ابراز نمی کنند، به صراحت و بدون التماس ابراز کنم. به خصوص می خواهم اعلام کنم که زن لایق احترام است و نباید برای آن چه حق اوست التماس کند. همچنین در هر آلبومم یک ترانه به ایران اختصاص داده شده چون فکر می کنم این حداقل کاری است که می توانم برای ایران و مردمش بکنم. شعرها و آهنگ های همه ترانه های زیبا شیرازی کار خود اوست
سیاوش قمیشی متولد خوزستانه. روزه 21 خرداده سال ۱۳۲۴ (امروز) ۶۲ ساله میشه.
مادر سیاوش پیانو می زده و معلمی داشته به اسم اُلگا ( که روسی تبار بوده ) و سیاوش که در اون زمان ۶ سال داشته از شنیدن صداهای پیانو لذت می برده و سعی می کرده که به پشت پیانو بره و با پیانو و صداهاش خودشو سرگرم کنه ( در حالی که پاهاش به پدال پیانو نمی رسیده )
عکسهائی که میبیندی کاره کامران سامانیه و عکسهای آخرین کنسرت سیاوش در دوبی هم توو راهه. دارم مصاحبه باهاش رو جور میکنم
وقتی مادر سیاوش و خانواده اش علاقه ی سیاوش و به موسیقی و پیانو می بینن دست به کار می شن و معلمی رو استخدام می کنن تا طریقه نواختن پیانو رو به سیاوش آموزش بده و سیاوش از اینجا به دنیای موسیقی وارد میشه و در سن ۱۴ سالگی اولین آهنگش رو برای ضیا با نام قایقران می سازه و به فعالیتش در زمینه موسیقی ادامه میده تا وقتی که برادر و خواهرش از انگلستان به ایران می یان و وقتی برادر سیاوش شوق سیاوش رو در موزیک می بینه به سیاوش پیشنهاد میده که به انگلستان کوچ کنه و اونجا تحصیل کنه.
که سیاوش هم این پیشنهاد رو قبول و به انگلستان کوچ می کنه و در اونجا با موسیقی روز آشنا میشه و تحصیل در دانشگاههای معتبر موسیقی رو ادامه میده ( گویا بعد از مدتی بین سیاوش و برادر و خواهرانش اختلاف پیش میاد. سر همین رفتن تو کفه موسیقی و کلاب و اینجور چیزا) و بعد هم مدرکه ساز بندی یا تنظیم موزیک رو از Royal Academy Of Art و بعد گروهی به نام Rebels رو تشکیل میده که در اون سیاوش آهنگای آهسته می خونده و شهرام شب پره آهنگهای تند. ( بهزاد: فکر کنم منظور گروهیه که در ایران تشکیل دادن)
نکات جالب در مورد سیاوش :
سیاوش به شدت از سوسک می ترسه ،،در کلاس پنجم دبستان با کوروش یغمایی دوست صمیمی بوده و بعضی وقتا هم با هم می زدن و می خوندن ! ، حداکثر تا ۵ سال دیگه به خوانندگی ادامه میده ، از غذاهای شیرین خوشش نمیاد ، بهترین آهنگش از نظر خودش فصل پاییزیه ، سیاوش از رنگ آبی خوشش میاد ، به جمع کردن و موزیک گوش دادن علاقه داره و در کامپیوتر همراهش صد و چند گیگ موزیک داره ، از موسیقی سنتی خوشش نمیاد ، بزرگترین آرزوش بازگشت به ایران ، بهش پیشنهاد خواندن آهنگ در جزیره کیش رو دادن اما سیاوش قبول نکرد .
اینجا من (بهزاد) یه چیز کوچیک بندازم: زمستون و بهار و پاییز سیاوش قبل از کنسرتها این شکلیه. کلاه و لباس پشمی که سرما نخوره. توو کنسرتهاش حداقل دو تا آهنگشو خارج میخونه،یه بار شب قبل از کنسرت دوبی زنگ زد که من مریضم کنسرت منتفیه، فرداش رو صحنه بود و زودتر هم برنامه رو اجرا کرد. دوست نداره بیشتر از 40 دقیقه کنسرت بده. تلفنهاشو جواب نمیده بعد یه دفه بی وقت زنگ میزنه و احوالپرسی میکنه! وقتی آدمو میبینه بقل میکنه و فشار میده و ماچ میکنه.کمتر شده با عسل گیسوئی نباشه!
و حالا امید ادامه میده: حدود ۵۰ تا آهنگ قدیمی داره که در جوانی با گیتار زده و ضبط کرده که آهنگهای پاییز و پیچک که توسط ابی بازخونی شدن، سیاوش قمیشی تا به حال ۱۵ آلبوم به بازار داده که عبارتند از : ۱.فرنگیس ( سال ۱۳۵۲ ) ۲.حکایت ۳.تاک ۴.خواب بارون ۵.قصه ی گل و تگرگ ۶.شهر خورشید ۷.قصه ی امیر ۸.هوای خانه ۹.قاب شیشه ای ۱۰.شکوفه های کویری ۱۱.حادثه ۱۲.نقاب ۱۳.بی سرزمین تر از باد ۱۴.روزهای بی خاطره ۱۵.غروب تا طلوع ( ریمیکس کارهای قدیمی ) ، سیاوش قمیشی عاشق بارونه ، سیاوش فقط برای سه نفر یک آلبوم کامل آهنگ سازی کرده ابی و لیلا فروهر و فیروزه. (بهزاد:چی؟ فیروزه!!!! ( تو ماشین منصور رو به کوجی. صحنه ای از مستند “قراری با فراری”))
ببخشید من یه سوال دارم
گو گوش دقیقا متولد چه سالیه؟؟
نام اصلي: فائقه
نام خانوادگي اصلي: آتشین
......................................
سمت (در بخش هاي):
......................................
تاريخ تولد: 1328
محل تولد: تهران
مليت: ایران
......................................
مدرك تحصيلي: دیپلم
بيوگرافي
شروع فعالیت هنری با تقلید صدا و عملیات آکروباتیک به همراه پدرش در سال 1334.
شروع خوانندگی در سال ١٣٣٨.
برنده جایزه بهترین بازیگر زن از فستیوال میدم کان.
برنده جایزه بهترین بازیکر نقش اول زن از پنجمین جشنواره فیلم سپاس١٣٥٢.
مهاجرت از ایران ١٣٧٩.
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)