اعتراف می کنم هر موقع آیفون تصویری رومیخوام زنگ بزنم اول زنگ می زنم بعد سرمو میندازم پایین چون خیلی زشت میوفتم از لنز به اون نزدیکی
اعتراف میکنم یه بار مورچه شُستم
اعتراف میکنم کوچیک که بودم مگس میکشتم مینداختم تو تار عنکبوت ببینم چطوری میخورتش. لا مصب خیلی به راز بقا علاقه داشتمحالا که بزرگ شدم گلایه ای نمیکنم که چرا هی دورم تار بسته میشه چون ظاهراً می بینم خدا هم خیلی به راز بقا علاقه داره
اعتراف میکنم اون مورچه ای که شستم مرد![]()




جواب بصورت نقل قول




، بوی کباب می دادن!





