درسته که اشتباهات فردی از بازیکنان اسپانیا این گل های خورده رو تشدید کرده و اختلاف رو بیشتر از اونی که شاید در واقع هست، بیشتر کرده اما مشخصا مشکل اصلی اسپانیا مشکل فردی نبود، مشکل از کل تیم بود، تا حدی که به سختی میشه حتی یک یا دو بازیکن خوب از اسپانیا در این جام نام برد، مثل اینکه عمده بازیکنان این تیم در باد پیروزی های قبلی خودشون خوابیده بودند و از نظر ذهنی اصلا خودشون رو آماده نکرده بودند و آمادگی همچین شرایط و همچین گروه سختی رو نداشتند که مسلما بخشی زیادی از این مسائل در حیطه وظائف دل بوسکه هست که به هر دلیل بر خلاف سال های اخیر نتونسته از پسش بر بیاد.
دفاع تیمی این تیم که ویژگی اصلی اسپانیا در سال های اخیر بوده به بزرگترین نقطه ضعف اسپانیا تبدیل شده و خط هافبک این تیم دیگه اون کنترل روی توپ رو مثل سابق نداره و در زمان از دست رفتن توپ پرس و حمایت کافی رو از خط دفاع این تیم نمی کنه.
در طرف دیگه زمین یعنی در خط حمله هم مشکل فقدان یه تمام کننده وجود داره و اسپانیا با وجود بازی های ضعیفی که به نمایش گذاشته، اگه همین موقعیت هایی که خلق کرد رو تبدیل به گل می کرد، چه در بازی اول با هلند در زمانی که اسپانیا 0-1 جلو بود مثل موقعیتی که سیلوا از دست داد یا موقعیت کاستا یا ... و چه در این بازی که کاستا و بوسکتز موقعیت های مسلم گلزنی رو از دست دادند شاید این تیم اینقدر زود حذف نمیشد. خاطرم هست که در جام جهانی 2010 در حالی که تیم اسپانیا بازی اول خودش مقابل سوئیس رو باخت، خیلی ها می گفتند این تیم برای نتیجه گرفتن (نسبت به بارسای اون سال ها) یکی مثل "مسی" رو کم داره که واقعا هم صحبت بجایی بود، که در ادامه اگه فرم بسیار عالی ویا نمی بود، اسپانیا به هیچ وجه نمی تونست حتی به قهرمانی فکر کنه، البته بازی های خیلی خوب ویا هم فقط برای گرفتن حداقل نتیجه (نتیجه های 0-1 پی در پی اسپانیا در 2010) جوابگو بود و نه بیشتر از اون. این مشکل گلزنی در یورو 2012 هم ادامه داشت و این تیم به سختی از گروه خودش صعود کرد و تا فینال بالا اومد و در واقع بازی درخشان و نتیجه قاطعی که این تیم در بازی فینال مقابل ایتالیا به دست آورد باعث شد روی ضعف این تیم در مراحل قبل "سرپوش" بگذاره و این تیم رو بهتر از اونی که بود، نشون بده.
برای این جام جهانی دل بوسکه دیگه اون ویا یا اون تورس یورو 2008 آماده رو نداشت و یکجورایی مجبور بود روی دیگو کاستا سرمایه گذاری کنه، که البته مشکل مصدومیت های مداوم کاستا در اواخر فصل باعث شد از اون فرم خوب در طول فصل دور بشه و از طرف دیگه تجربه کم کاستا در عرصه بین المللی و عدم آشنایی کافی با سبک بازی اسپانیا هم به این وضعیت کمک نکرد. کاستا که حالا باید فقط افسوس بخوره که چرا دعوت برزیل رو رد کرده.
این که دو تیم از لالیگا فینال لیگ قهرمانان رو برگزار کردند و یک تیم دیگه از لالیگا قهرمان لیگ اروپا یا یوفا سابق شده، اما تیم ملی اسپانیا اینقدر ناموفق هست به اعتقاد من دلیلی نداره جز اینکه ساختار تیم اسپانیا از نظر نفرات با حضور ژاوی(بازی قبل)/اینیستا/بوسکتز هنوز بر اساس ساختار قبلی هست که عمدتا از بازیکنان بارسا تشکیل میشه، تیمی که این فصل رو بدون جام سپری کرده. در حالی که چهره های دیگه ای از اتلتیکو، سویا و رئال وجود داشتند، چهره هایی که فصل بهتری رو سپری کردند اما یا دعوت نشدند یا از اونها کمتر استفاده شد.
یادم میاد اواسط فصل رو که راجع به اسپانیا و گزینه های احتمالی دعوت شده صحبت می کردیم که اونجا گفتم انتظار نمیره اسپانیا (به خصوص با هدایت دل بوسکه) توی این جام دست به ریسک بزنه و تغییرات زیادی رو انجام بده و این تغییرات به احتمال زیاد در رقابت های بعدی یعنی یورو 2016 و جام جهانی 2018 اعمال میشه، چون به همون نسبت که میشه و باید از دل بوسکه به خاطر این مسئله انتقاد کرد، به همون نسبت نمیشه گفت که در صورت دعوت از این چهره های جدید و اعمال تغییرات زیاد اسپانیا می تونست موفق باشه و شاید با به دست اومدن یه نتیجه مشابه حتی دل بوسکه رو توی وضعیت بدتری از نظر آماج انتقادات قرار می داد.
ولی کی فکرش رو می کرد اسپانیایی که 4 سال پیاپی قدرت برتر مسلم فوتبال اروپا بود، حالا به اولین تیمی تبدیل بشه که بعد از قهرمانی در یک جام جهانی، در دور بعدی در هر دو بازی اول خودش شکست بخوره، 7 گل در یافت کنه و فقط یک گل به ثمر برسونه و حالا برای فرار از رده چهارم باید حتما در بازی آخرش مقابل استرالیا پیروز بشه... یه نقل قول معروف هست از سر آلکس فرگوسن: football bloody hell